قائممقام بنیاد فارابی اعلام کرد تهیهکنندگان ۲۵ کتاب برای اقتباس سینمایی معرفی کردهاند
گروه فرهنگ و هنر: «فیلمنامه، همچنان چشم اسفندیار سینمای ما است. انسجام روایی، آغازبندی و پایانبخشی منطقی، ضرباهنگ روایت، توجه به عمق و باورپذیر بودن انگیزههای رفتاری و موقعیتی شخصیتها و حل شدن ایده و درونمایه در تار و پود دراماتیک داستان بایستههای کمتر دیده شده این عرصه است». این بند از بیانیه هیأت داوران جشنواره سیوهفتم فیلم فجر، شاید کلیدیترین مسأله در سینمای امروز ایران باشد؛ فیلمنامه! که بدرستی به چشم اسفندیار از آن تعبیر شد. پیشتر بسیار گفتیم راه نجات این سینما، رجوع به واقعیت و اقتباس از ادبیات داستانی است. حالا قائممقام بنیاد سینمایی فارابی جزئیات تازهای از طرح حمایت از سینمای اقتباسی مطرح کرده است. حبیب ایلبیگی گفته است، تهیهکنندگان، ۲۵ کتاب برای اقتباس سینمایی معرفی کردهاند. او در گفتوگو با مهر اعلام کرده از ابتدا تصمیم بنیاد فارابی بر این بود که «طرح حمایت از سینمای اقتباسی»، معطوف به تولید باشد و به همین دلیل بر ارائه کتاب توسط تهیهکنندهها تأکید کرده بودیم. وی اضافه کرد: پس از بررسی درخواستها و مطالعه کتابهای ارائهشده از سوی تهیهکنندگان، بر اساس ظرفیت آثار، اسامی آثار برگزیده این طرح که قرار است وارد مرحله تولید شوند، اعلام خواهد شد.
این اتفاق خوبی برای سینمای بیفیلمنامه و کمقصه ایران است؛ به چند دلیل که مهمترین آن خروج جریان فیلمنامهنویسی و قصهپردازی سینمای ایران از دایره طرحهای تکراری با سوژههای تکراری است. ادبیات داستانی ایران در سالهای پس از انقلاب، نقاط عطف و اوج فراوانی داشته که تأمل مناسبی روی آنها نشده است. دلیل دیگری که اهمیت رجوع به اقتباس و توجه به سینمای اقتباسی را جدیتر میکند، توفیقی است که برای این گونه از سینما، برای آثار مطرح سینمایی جهان به وجود آمده است. در همین اسکار گذشته، مرد ایرلندی، دوپاپ و جوکر نامزد فیلمنامه اقتباسی بودند که هر 2 از فیلمهای قابل توجه بودند. اسکار 2019 نیز به کتاب سبز رسید که آن هم فیلمنامهای اقتباسی داشت. به اینها میتوان ظرفیت داستانی رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایران را نیز اضافه کرد. حجم زیادی از رویدادهای تاریخ معاصر که ظرفیت دراماتیزه و سینمایی شدن دارند، در همه این سالها از توجه سینما بیبهره بودهاند. از آنجایی که تعدادی از داستانها و رمانهای پس از انقلاب در برگیرنده بخشی از این رخدادها بودهاند، رجوع و اقتباس از آنها میتواند توجه سینما را به این ظرفیتها جلب کند. به عنوان مثال سینمای هالیوود بهرغم بهره بردن از سینماگرانی که قدرت تخیل بالا و توان ساختن فضاهای تجربه نشده و تازه را دارند، نسبت به واقعیتهای سیاسی و تحولات اجتماعی بیتوجه نیست. کارگردانان مطرح تاریخ سینما با بهرهگیری از واقعیت و بعضا سوژههای خاص سیاسی در مقاطع خاص، آثار ماندگاری در ژانر سینمای سیاسی خلق کردهاند. از رکود اقتصادی دهههای 20 و 30 آمریکا تا ترور جاناف کندی، رسوایی واترگیت، جنگ ویتنام و خیلی اتفاقات دیگر منبع الهام فیلمهای مهمی در سینما شدهاند. در سینمای ایران اما این توجه را به شکل روند، نداشتهایم. حداقل در 50 سال گذشته و با نگاهی وسیعتر در نزدیک به یکصد سال اخیر، تاریخ ایران مشحون تحولات فراوان و حوادث عجیب و غریب بوده است که بشدت قابلیت سینمایی شدن دارند. اگر چه بارها و بارها درباره اینکه این موضوعات اهمیت دارند و باید درباره آنها فیلم ساخته شود، صحبت شده است اما در واقعیت اتفاق خاصی نیفتاده است.
بیتوجهی به اقتباس در شرایطی در سینمای ایران تبدیل به یک عادت شده که «احمد دهقان» نویسنده ایرانی، درباره وضعیت اقتباس ادبی در سینمای ایران میگوید: «یکی از موضوعاتی که همه نویسندگان در دنیای غرب موقع نوشتن به آن توجه دارند، تصویری شدن کار است، بویژه در کشورهایی مثل آمریکا به تصویری نوشتن اهمیت زیادی میدهند. یکی از امیدهای نویسندگان این است که کارشان روزی در قالب سینما عرضه و دیده شود اما در کشور ما کمتر به این موضوع اهمیت داده شده و فضاهایی که نوشته شده کاملا ذهنی و فردی است».
او اخیرا در گفتوگو با ایسنا گفته است: «به همین خاطر بسیاری از آثاری که در کشورمان میبینیم، قابلیت سینمایی شدن را ندارند اما خیلی از آثار خوب هستند و میتوانند در قالب فیلمنامه و فیلم درآیند و عرضه شوند. به نظر من مشکل بزرگ از آنجا شروع میشود که سینمای ما سینمایی است که نتوانسته با ادبیات ارتباط برقرار کند. اکثر کارگردانهای ما دوست دارند «کارگردان مؤلف» باشند، به همین خاطر کسر شأن خود میدانند که بخواهند از کتابی نسخهبرداری کنند یا از آثاری که دیگران نوشتهاند استفاده کنند. برای همین آثاری که امروز نوشته میشود به خاطر وضعیتی که در سینما وجود دارد، کمتر در قالب فیلم دیده شده است؛ مگر آثار معدودی که گاه موفق بودهاند و گاه ناموفق».
هر چند به قول دهقان در ادامه این گفتوگو، یکی از مشکلات فعلی سینمای ما این است که «کارگردانان ما کمتر اهل کتاب و خواندن هستند» اما مسأله را نه فقط عدم مطالعه یا اقتباس از داستانها و قصههای مکتوب در سینمای ایران، بلکه همان نگاه از بالا به پایین سینما به ادبیات باید دانست؛ نگاهی که باعث شده حتی کارگردانان تازهکار بیشتر به مسأله مولف بودن توجه کنند، در حالی که کارگردانانی مانند اسکورسیزی در عالیترین سطح سینمای جهان، اقتباس را کسر شأن خود نمیدانند. آثار ماندگار سینما بیشتر از تخیل کارگردان، بر اقتباس تکیه داشتهاند؛ از فیلم «کشتن مرغ مقلد» اثر «رابرت مولیگان» که بر اساس رمانی به همین نام نوشته «هارپر لی» ساخته شد تا «کازابلانکا» که از جمله مهمترین و سرشناسترین عاشقانههای سینماست که «مایکل کورتیز» آن را بر اساس فیلمنامهای اقتباسشده از نمایشنامه «همه به کافه ریک میآیند» کارگردانی کرد. سهگانه افسانهای «پدر خوانده» که هنوز هم در زمره برترین آثار تاریخ سینمای جهان است هم بر اساس رمانی به همین نام اثر «ماریو پوزو» ساخته شد. «بر باد رفته»، «فارست گامپ»، «سکوت برهها» و «پرواز برفراز آشیانه فاخته» از سینمای کلاسیک تا آثاری متاخرتر از جمله «مرد ایرلندی» مارتین اسکورسیزی و... همه از جمله آثاری هستند که با اقتباس از داستانها و نمایشنامهها و آثار مکتوب ساخته شدند و در زمره برترینهای تاریخ سینما قرار گرفتند.
حالا در پی اعلام سازمان سینمایی، اسفندماه سال گذشته بنیاد سینمایی فارابی در قالب یک فراخوان اعلام کرد تصمیم دارد آثار برگزیده در گونههای مختلف ادبیات داستانی پس از انقلاب را بر اساس جذابیتهای داستانی، اولویتهای فرهنگی و قابلیتهای سینمایی، برای تولید فیلم حمایت کند. برگزیده شدن کتابهای پیشنهادی در جشنوارههای ادبی و پرتیراژ بودن آنها، از ملاکهای اصلی انتخاب از سوی بنیاد سینمایی فارابی بوده است. حبیب ایلبیگی، قائممقام و سرپرست معاونت فرهنگی، پژوهشی بنیاد سینمایی فارابی درباره آخرین وضعیت اجرای طرح حمایت از سینمای اقتباسی گفته است: با پایان مهلت شرکت در فراخوان «طرح حمایت بنیاد سینمایی فارابی از سینمای اقتباسی»، کار ارزیابی پیشنهادهای رسیده از هفته گذشته آغاز شده است.