هر روز خبرتازهای پیرامون تولید فصل چندم یکی از سریالهای پخششده رسانهای میشود!
گروه فرهنگوهنر: خبرها درباره سریسازیهای تلویزیون حالا به وضعیت جالبی رسیده است؛ بچه مهندس 4، پایتخت 7، نونخ 3، زیرخاکی 2 و حکایتهای کمال2 و 3 و چند اثر دیگر که در فصل دوم خود ساخته خواهند شد، سریالهایی هستند که درباره تولید فصل تازهشان هر روز خبری منتشر می شود. خبرهایی که درباره نگارش، پیش تولید و تولید فصل تازه برخی سریالها مطرح میشود از جهات مختلف تعجببرانگیز است و البته درباره برخی سریالهای دیگر لازم است. در واقع نمیتوان نگاه ثابتی به مسأله «سریسازی» داشت و بسته به هر سریال قابل تحلیل است.
یکی از مسائلی که اخیرا تلویزیون با آن مواجه است اعتنای عجیب و غریب به نظرسنجیهای مرکز تحقیقات صداوسیما یا ارجاعاتی است که به تلویبیون میشود. این مسأله اگر معیار اصلی رتبهبندی سریالها و اعطای مجوز برای تولید قسمتهای بعدی آنها باشد، به غیر از سوال برانگیز بودن، قابل انتقاد هم هست. چرا که تولید هر سریال با هزینه و صرف بودجه همراه است و از این منظر میتوان سوال کرد که چرا باید فصل چندم یک سریال صرفا به خاطر اینکه فصل قبلی توفیقاتی از جهت مخاطب داشته، تولید شود؟ جالب آنکه خود «فصل چندم بودن» باعث میشود نظارت کمتری از سوی مدیران صداوسیما روی سریالها باشد. چرا که تولیدکنندگان این نوع از سریالها، با این پیش زمینه که تلویزیون به آنها احتیاج دارد، وارد تولید میشوند. طبیعت این چنین رویهای کاهش کیفیت است. البته استثنائاتی مانند چند سری از پایتخت هم وجود دارد که جز فصل آخر، رفتهرفته شکل و قوام مناسبتری گرفت. اما در برخی دیگر از سریالها دلیل ساخت سریهای بعدی واقعا مشخص نیست. بچه مهندس 3، اگر چه با مخاطب نسبی همراه بود اما مبتنی بر بچه مهندس 2 تولید شد که بشدت ضعیف بود. با ماجرایی تکراری و قصهای که زیر متوسط نمره میگرفت. در عین حال به نظر میرسد درباره کیفیت بچه مهندس 3 نیز با اغراق مدیران رسانه ملی مواجه بودیم، چرا که به نظر ما فصل سوم بچه مهندس نیز آنچنان سرتر از فصل دوم نبود ولی به نحوی پیرامونش تبلیغ شد که گویی اثری کمنظیر در تلویزیون است. در همان برهه پخش نیز پیرامون این سریال نوشتیم که «بچه مهندس» قصه زندگی جواد جوادی است و از همان فصل اول تا اینجا نیز قصه اصلی آن روایت زندگی او بوده و باید باشد اما در این فصل موضوعات متعددی از جمله فعالیتهای تحقیقاتی دکتر توفیقی، ماجرای ترور او، فعالیتهای شرکت وصال و برادری که ناصالح است، در کنار خواهری که عاشق دوست جواد جوادی شده، قصه سینا ماهر، ماجرای شخصیت سعید و اتفاقات پیش آمده برای او، قصه زندگی بیبی و. . . همه قصههای فرعیای هستند که نمایش آنها قصه اصلی را که باید در ارتباط با زندگی جواد جوادی باشد، به حاشیه برده است. و نقصهایی علاوه بر اینها که کم نیستند. حالا خبر رسیده که بچه مهندس 4 هم در حال نگارش است. حسن وارسته، نویسنده سریال «بچه مهندس ۴» درباره شروع زمان نگارش این سریال هم صحبت کرده و گفته است: تلاشمان این است که از روزهای پایانی تیرماه وارد مرحله نگارش شویم. این روزها در حال ایدهپردازی برای قصه «بچه مهندس۴» هستیم و اولویتمان رسیدن به قصههای اجتماعی و به روز است. از طرفی مشکلهای جوانها در جامعه ما یکی از موضوعاتی است که میتوان از آن به عنوان دستمایه یک سریال استفاده کرد. نویسنده سریال «بچه مهندس4» ادامه داده است: ترکیب گروه نویسندهها تغییر کرده است و در فصل 4 سمیه تاجیک و فرید قبادی من را در نگارش همراهی میکنند.
این وضعیت برای «حکایتهای کمال» هم مطرح است. به نظر میرسد درباره توفیق این سریال نیز کمی اغراق شده است که حالا خبر از پیشتولید فصل بعدی این سریال رسانهای شده است. سال گذشته سریالی تحت عنوان «حکایتهای کمال» برای شبکه دو ساخته و به پخش رسید، سریالی که اقتباسی از کتابی به همین نام و نوشته محمد میرکیانی بود. قدرتالله صلحمیرزایی درباره تولید فصلهای بعدی این سریال گفته است: بزودی و بعد از عقد قرارداد فیلمنامه کار وارد مرحله پیش تولید میشود. نویسندههایمان همان افرادی هستند که فصل یک را به نگارش درآورده بودند. آقای امیرجهانی و گروهشان (آزاده محسنی، نسیم عرب امیری و...) کار نگارش این سریال را در فصل ۲ و ۳ به عهده خواهند داشت.
اگر چه تولید سریال در خارج از تهران یکی از مزیتهای سریالیهایی مانند پایتخت و نونخ به حساب میآید اما اصرار برای پیوسته ساختن سریالها دامنگیر این سریالها نیز شده است. به نحوی که هنوز نونخ 2 تمام نشده خبرهایی پیرامون نگارش نونخ 3 به گوش میرسد. علاوه بر همه مزایایی که ادامه تولید سریالهای پرمخاطب دارد، اما وقتی فصل دوم سریال، گروگان فصل سوم باشد، طبیعی است که باز آنچه قربانی میشود مسأله کیفیت است. یک مسأله دیگر هم وجود دارد. برای نگارش قصهای نو، بدیع و تازه، نویسنده حتما با سختی بیشتری مواجه است. اما وقتی یک سریال روی فصول قبلی بنا شود، طبعا دارای یک قصه مرکزی و شخصیتهای از پیش آماده است و نویسنده کار سختی پیش رو ندارد.
اگر چه سریسازی و تولید سریال در چند فصل اتفاقی نامتعارف در سریالسازی نیست و تلویزیونهای دنیا نیز تجربیات مشابه (موفق یا شکست خورده) در این ماجرا دارند، اما اینکه در سالهای اخیر این ماجرا به یک رویه تبدیل شده کمی سوال برانگیز است. چرا که عمدتا سریسازی با کاهش کیفیت همراه بوده است. اینکه مواجهه تلویزیون و مدیرانش با هر سریالی که از مخاطب 30 درصدی عبور میکند، این باشد که به سراغ ساخت فصل بعدیاش بروند، یعنی روز به روز با آثار ضعیفتری مواجه خواهیم بود. از طرفی ذائقه مخاطب نیز پایین میآید.
شاید در نتیجه همین رفتار و رویکرد است که کیفیت سریالهای تلویزیون با سریالهای سالهای نه چندان دور فاصله جدی دارد؛ سریالهایی که فصل دوم، سوم و چهارمشان ساخته نمیشد اما در خاطرهها ماندگارتر از سریدوزیهای این روزهای تلویزیون بودند.