نوید مؤمن: این روزها از سلطنتطلبان و منافقین گرفته تا سایر جریانهای ضدانقلاب و اربابان غربی و صهیونیست آنها، حمله هدفمندی را به سند همکاری 25 ساله ایران و چین آغاز کرده و خود را به آب و آتش میزنند! این جریانها و عمال داخلی آنها، کلیت انعقاد این سند را مترادف با وابستگی به پکن قلمداد کرده و نسبت به آنچه «استقلال کشور» میخوانند ابراز نگرانی میکنند! سوال اصلی اینجاست: دلیل راهاندازی این موج تبلیغاتی گسترده در کشورمان چیست؟ این هجمههای محاسبهشده و هدفمند با چه هدفی انجام میشود و هدف غایی آن چیست؟
آنچه مسلم است اینکه راهبرد «نگاه به شرق» هیچگاه به مذاق طرفداران سرسپردگی به غرب و بازی در زمین آمریکا و اروپا خوش نیامده است! بسی قابل تأمل است که در جریان کارشکنیهای 20 ساله آمریکا و تروئیکای اروپایی در جریان مذاکرات هستهای با ایران (از سال 80 تاکنون)، دبه کردن متعدد مذاکرهکنندگان آمریکایی و اروپایی در جریان مذاکرات منتهی به برجام، بدعهدی آشکار دولت اوباما در عمل به وعدههای برجامی آمریکا و همراهی کشورهای اروپایی با کاخ سفید، خروج رسمی آمریکا از برجام در دوران ترامپ و همکاری مشترک واشنگتن و اتحادیه اروپایی در اعمال استراتژی فشار حداکثری علیه ایران، خبری از «دلسوزان استقلال ایران» نبود! اشک تمساحی که امروز در قبال سند همکاری راهبردی و بلندمدت تهران- پکن بر زمین میریزد، محصول سوزش چشمان کسانی است که تا دیروز، مرگ کودکان پروانهای و اعمال سختترین تحریمهای اقتصادی، بهداشتی و درمانی علیه کشورمان بر اثر تحریمهای یکجانبه آمریکا و سکوت و بیتعهدی کشورهای اروپایی را براحتی هضم کرده و از ترس «اخم ترامپ» یا «فریادهای بوریس جانسون» و قطع کمکهای تشکیلاتی و مالی از سوی دولتهای مرکل و مکرون، دم از فقدان شرافت در میان سیاستمداران غربی نمیزدند! از سوی دیگر، برخی جریانهای داخلی که امید به شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 و جایگزینی دموکراتها در کاخ سفید (با هدف چینش دوباره میز مذاکره با غرب) را داشتند، هماکنون شاهد «تغییر زمین بازی» در قالب یک ابتکار عمل «استراتژیک» هستند! واقعیت امر این است که طرفداران احیای حداقلی برجام و مدافعان حلول دوباره «اقتصاد تحریممحور» که متأثر از اخم و لبخند مقامات آمریکایی و اروپایی باشد، «بایدن» را بهمثابه قهرمانی میدانستند- و میدانند- که میتواند با دم زدن از شعار مذاکره و احیای برجام، حتی به قیمت پذیرش تعهدات بیشتر از سوی ایران، جریان ورشکستهای که امروز در مرگ مغزی به سر میبرد را از کما خارج سازد!
اما انعقاد سند راهبردی ایران و چین؛ آن هم در قالب یک همکاری بلندمدت و مستمر، مصداق بارز «تغییر زمین بازی» از سوی ایران است! بدیهی است در این زمین جدید، ایران نهتنها پذیرای قواعد قبلی بازی با غرب نبوده و به آمریکا و تروئیکای اروپایی اجازه تعیین حدود و ثغور بازی را نمیدهد، بلکه خود مخیر است «ابعاد زمین»، «اهداف بازی»، «دامنه اختیارات رقیب» و «زمان پایان بازی» را تعیین کند.
این در حالی است که مقامات آمریکایی و اروپایی تصور میکردند ایران در انتظار پیروزی دموکراتها در انتخابات خواهد ماند تا این بار نیز مانند آنچه در جریان انعقاد برجام و دوران پسابرجام گذشت، منتظر تعیین «قواعد بازی» از سوی غرب بنشیند! به عبارت بهتر، بازیگران آمریکایی و اروپایی بر این پیشفرض متفقالقول بودند که ایران کلیت «بازی در زمین مدنظر غرب» را پذیرفته و تنها با حضور بایدن در کاخ سفید، باید «قواعد بازی» را به نوعی «بازتعریف» کرد که پازل چیدهشده مشترک واشنگتن- اروپا در تقابل با ایران بر هم نخورد. زهی خیال باطل!
راهبرد «تغییر زمین بازی» به اندازهای برای آمریکا و متحدان اروپایی آن و متعاقبا جریانهای ضدانقلاب (که سر در آبشخور غرب دارند) سنگین و غیرقابل هضم است که برای مواجهه و جلوگیری از تحقق آن دست به هر گونه دروغپردازی و اقدامی میزنند. اتفاقا جنجال و هیاهوی مزدوران غرب- که دست آنها به خون صدها هزار نفر از فرزندان پاک این مرز و بوم آغشته است- بخوبی نشان میدهد راهبرد «تغییر زمین بازی»، آن هم پس از تجربه بزرگی که در جریان رفتار برجامی آمریکا- اروپا کسب کردیم، «قلب استراتژیهای غرب» را در قبال کشورمان هدف قرار داده است.
بدیهی است «نگاه به شرق»، یک «راهبرد» جهت همافزایی «استراتژیکی- تاکتیکی» ایران و بازیگران شرقی(خصوصا چین و روسیه) در مقابل تهدیدات بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت مشترک آنها از سوی غرب و شبکه وابسته به آن است. این «همافزایی» نهتنها مصداق «وابستگی» نیست، بلکه تبلور نوعی استقلال، عقلانیت و درایت بنیادین در تعیین مسیری پویاتر در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان محسوب میشود؛ راهبردی که ثمره آن را شهروندان عزیز کشورمان در آینده نزدیک مشاهده خواهند کرد.