در واقع باید گفت همه این موارد به خاطر کمبود منابع مالی است؛ منابعی که قاعدتا باید از سوی دولت به رسانه ملی تزریق شود که متاسفانه با تعلل مسؤولان مربوط، پخش برنامههای شبکههای مختلف برونمرزی یکی پس از دیگری متوقف میشود. اصل ماجرا اما حکایت از لج و لجبازی دارد! از سویی مسؤولان دولت و مسؤولان اجرایی تصمیمگیرنده مدعیاند بخشی از بودجه صداوسیما را در این باره تخصیص دادهاند و مشکلات مالی صداوسیما به خاطر عدم همکاری مسؤولان رسانه ملی با دستگاه نظارتی دولتی به وجود آمده است اما از سوی دیگر، مسؤولان صداوسیما با رد این ادعا اسناد و مدارکی ارائه میدهند که حکایت از عدم تخصیص بودجه ارزی آنها بویژه در 2 سال گذشته دارد. به دلیل عدم تخصیص بودجه ارزی از سوی دولت به رسانه ملی که همواره در سالیان گذشته رخ داده، بدهیهای خارجی صداوسیما در دفاتر خارجی و شبکههای برونمرزی به حدود 90 میلیون دلار رسیده است. اما نکتهای که فارغ از این هیاهو باید در اولویت توجه قرار گیرد، به خطر افتادن منافع جمهوری اسلامی ایران در پی توقف پخش شبکههای استراتژیک برونمرزی برای مخاطبان خارجی است؛ شبکههایی که در دوران حساس با تولید و پخش برنامههای مختلف، بازویی مهم برای حضور در جنگ نرم برابر دشمنان محسوب میشوند که با این اوصاف دستهای شبکههای برونمرزی بیش از همیشه خالیتر شده است. به همین بهانه «وطن امروز» با ۲ کارشناس سرشناس عرصه رسانه بینالملل درباره اهمیت و جایگاه شبکههای برونمرزی ایران در منطقه گفتوگو کرده است.
الهاشمی، مدیر مرکز تحقیقات راهبردی عراق در گفتوگو با «وطن امروز» تشریح کرد
ریختوپاشهای لاکچریآمریکاییها برای نفوذ رسانهای در خاورمیانه
در یک سال اخیر کشورهای عربی بویژه عراق عرصه فعالیتهای گسترده شبکههای محلی و بینالمللی بوده است که نتیجه آن نیز در تحولات خیابانی و سقوط دولت عبدالمهدی دیده شد. در چنین شرایطی خوب است نگاهی به ماهیت برخی شبکههای غربی یا مرتبط با غرب داشته باشیم. این نوشتار ضمن اینکه نظر یک کارشناس مطرح عرب را درباره رسانههای عربزبان ایرانی و غربی فعال در فضای عراق جویا میشود، به یک حقیقت مهم اشاره میکند که لزوم تقویت شبکههای ایرانی نظیر العالم، الکوثر و آیفیلم عربی برای مردم عراق است.
اگر خوشبینانه هم نگاه کنیم، باید ناآگاهی و غفلت را علل اصلی اتفاقات اخیر برای شبکههای برونمرزی صداوسیما دانست که به دلیل عدم تخصیص و تزریق بودجه منجر به قطع پخش ماهوارهای برخی از این شبکهها شد. به همین منظور با دکتر محمدصادق الهاشمی، مدیر مرکز تحقیقات راهبردی عراق در بغداد به گفتوگو نشستیم.
* به عنوان نخستین سؤال بفرمایید فعالیت شبکه الکوثر را طی سالهای اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
شبکه الکوثر که قبلا آن را با عنوان کانال اول شبکه سحر میشناختیم، برنامههای عقیدتی و دینی خوبی به زبان عربی تهیه میکند؛ شبکهای که میتوانم از آن به عنوان شبکه مجاهدان، شبکه انقلاب اسلامی، شبکه وحی و شبکه اسلام یاد کنم. الکوثر رسانهای است که میتواند ارتباط میان جمهوری اسلامی و مردم عراق و سایر ملتهای عربی و اسلامی را برقرار کند و در واقع پل ارتباطی مسلمانان منطقه است. الکوثر شبکهای است که برنامههای ارزشمندی تهیه و پخش میکند و حاوی نظرات فقها، علمای اسلام، شخصیتهای فرهنگی و تحلیلگران سیاسی است. این رسانه به معنای حقیقی کلمه به مقابله علیه دسیسههای آمریکا میپردازد و اقدامات خطرناک آنها را افشا میکند.
الکوثر در صف اول رسانههایی ایستاده که بیشترین خدمت را از نظر فرهنگی به جهان اسلام و نیز مقاومت ارائه میدهند. بنابراین هر نوع تلاشی برای قطع یا کاهش ساعات پخش شبکه الکوثر، اختلال در انتشار برنامههای آن یا ایجاد فاصله و جدایی میان این رسانه و ملت عراق بشدت محکوم است و امیدوارم این شبکه با همان قدرت سابق به فعالیت خود ادامه دهد.
* به نظر شما شبکههای برونمرزی ایران مانند العالم، آیفیلم عربی و الکوثر چگونه باید تحولات و حوادث عراق را بازنمایی کنند که برای 2 کشور مفید باشد؟
رویکرد شبکههای ایرانی به دلیل اینکه مفاهیم ارزشمندی را به زبان عربی برای مردم عراق بیان میکند قطعا مثبت است. شبکههای ایرانی با برنامههای اجتماعی و مذهبی تلاش کردهاند تا عراق را از فتنه و خطراتی که دشمنان در صدد ترویج آن هستند دور کنند. از این رو موجب همگرایی ۲ ملت میشوند، مهمتر آنکه با چنین فعالیتهایی میتوان تهدیدات فرهنگی آمریکا، انگلیس و اسرائیل را از مردم شیعه دور کرد. البته شبکههای برونمرزی از تبلیغ دین اسلام و روایتگری سیاسی نیز غافل نبودهاند و این هم اهمیت دیگر برای فعالیت آنهاست. بنابراین نقطه قوت شبکههای ایرانی تنوع موضوعی و رویکرد مثبت آنهاست.
فعالیتهایی که این رسانهها در موضوعات متنوع انجام میدهند، دارای اهمیت فراوان است. برای مثال پرداختن به تاریخ کشور عراق، بررسی مشکلات سیاسی و اجتماعی آن، اخلاق مثبت عراقیها مانند سخاوت و کرم این ملت (مانند پذیرایی از زوار اربعین) و نیز مناظرهها و گفتوگو با جوانان، خانوادههای عراقی، فعالیتهای زنان، آداب و رسوم ازدواج، غذاهای سنتی و صنایع دستی عراق و... توانسته در میان مردم پذیرفته شود. در عین حال مسائلی که به سرگرمی و تفریح مرتبط باشد مانند سریالهای ایرانی میتواند برای مردم عراق بیش از این هم جذاب باشد.
* تلویزیونهای ایرانی چگونه میتوانند مخاطبان بیشتری در کشورهای عربی مانند عراق داشته باشند؟
با توجه به ۲ رویکرد میتوان بر جمعیت مخاطبان عراقی شبکههای ایرانی افزود؛ رویکرد اول اینکه برنامههای متنوعی برای طبقات و اشخاص مختلف در جامعه تهیه شود؛ برنامههایی متفاوت که برای هر یک از گروههای مردان، زنان، اساتید دانشگاهها، اشخاص مسن تا کودکان جذاب باشد.
همچنین میزگردها با حضور شیوخ عشایر بسیار مهم است چون هر عشیره بیشتر از 150 هزار نفر جمعیت دارد.
رویکرد دوم نیز باید بر اساس همکاری و مصاحبه با رهبران فرهنگی، سیاسی، دانشجویی، جوانان، سازمانهای محلی و اندیشمندان جامعه، درباره فعالیتهای آنها و بررسی تحلیلی تحولات منطقه باشد تا هم نیازهای مردم برآورده شود و هم با آنها آشنا شوند. به این صورت شما میتوانید به شکل روزافزون بر تعداد مخاطبان و سپس بر تأثیرگذاری خود بیفزایید. نکته مهم اینکه حوادث و اتفاقات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در عراق روی میدهد و نیز فعالیتهای دانشجویان و طلاب عراقی باید مورد توجه قرار گیرد تا برای اقشار مختلف جذاب باشد.
* آیا میتوانید شبکههای وابسته به آمریکا، انگلیس و سعودی مانند الحره، الحدث، العربیه، الشرقیه، بیبیسی عربی و سیانان عربی را با شبکههای ایرانی مقایسه کنید؟
شبکههای آمریکایی و تلویزیونهایی که با غرب مرتبط هستند، مانند الدجله، الحره و... به دلیل هزینههای بسیار سنگینی که برای آنها پرداخت میشود بشدت به دنبال نفوذ بیشتر از شبکههای ایرانی در میان مردم عراق هستند. در حقیقت تأمین مالی هنگفت آنها قابل مقایسه با بودجه شبکههای ایرانی نیست.
یکی از دلایل نفوذ بالای آنان در فتنههای عراق هم همین حقوقهای بالایی است که این شبکههای غربی به کارکنان خود میپردازند؛ سطح درآمد برخی از آنها به 5 هزار دلار و بعضی دیگر به 10 هزار دلار در ماه میرسد و این جدا از بستههای حمایتی شامل تأمین بهترین خودروها و خانههای لوکس برای آنهاست. بخش دیگر این نفوذ به ابزارها و تجهیزات بازمیگردد؛ آنها برای فعالیت بهترین استودیوها، فناوریهای روز و تجهیزات سمعیوبصری امروزی را در اختیار دارند، حتی به هر میهمان برای حضور در برنامههای این شبکهها پول میپردازند، برای مثال برای میهمانی که فقط در یک برنامه آنها شرکت میکند بین 200 تا 500 دلار هدیه میدهند که رقم بالایی است. امکانات این شبکهها به حدی وسیع است که برای ارتباط با متخصصان، خبرنگاران و متفکران هیچ مشکلی نداشته باشند. کافی است به دارایی اولیه یکی از این تلویزیونها اشاره کنم؛ شبکه الدجله با بیش از 150 میلیون دلار فعالیت خود را شروع کرد.
شبکه آمریکایی الحره و بیبیسی عربی متعلق به انگلیس نیز از نظر تعداد خبرنگاران، برنامههای اجتماعی، ورزشی، فرهنگی و... قابل مقایسه با سایر شبکهها نیستند. بنابراین اگر تلویزیونهای عربزبان غربی موفق ظاهر شدهاند به علت همین هزینههای سنگین بوده است، نه آنکه مفاهیم و صداقت در آنها دیده شود. قطعا امکانات مالی آنها هرگز با امکانات ایران و سایر شبکههای اسلامی قابل مقایسه نیست.
* این فعالیتهای رسانهای پرهزینه چه تأثیری در ایجاد فتنه و ناامنی در عراق دارند؟
بر اساس تحقیقات انجامشده، هدف اصلی شبکههای وابسته به غرب و صهیونیسم جدایی انداختن میان جوانان عراقی با احزاب اسلامی، حوزههای علمیه، ایران و در نهایت اسلام است. شبکههایی مانند الشرقیه، الدجله، الحره و بیبیسی عربی نقش مخرب در عراق بازی میکنند و به استکبار وابستهاند اما بشدت فعال هستند. با قدرت عظیم مالی که بیان شد آنها برنامههای متعدد ارائه میکنند و توانستهاند در میان نخبگان، اهل فرهنگ و جوانان نفوذ کرده و در نتیجه با یارگیری در بین مردم، خیابانهای عراق را به محل فتنه تبدیل کنند. به بیان دیگر، این شبکهها جوانان عراقی را فریب میدهند تا خود را به دشمنانشان بفروشند و علیه امت اسلامی و بویژه ضد جمهوری اسلامی ایران تظاهرات کنند.
* غیر از شبکه الکوثر که به صورت مبسوط توضیح دادید، سایر تلویزیونهای فعال در عراق چه وضعیتی دارند؟
در مقابل آن هجوم وسیع شبکههای غربی، شبکههای عراقی آفاق، العهد، النجبا، الاتجاه، الغدیر و الفرات برای شیعیان فعالیت میکنند و حامی ارتباط قوی میان 2 ملت شیعه ایران و عراق هستند اما از نظر مالی ضعیف هستند و اداره درستی ندارند، بنابراین نتوانستهاند برنامههای جذابی ارائه کنند. حتی فعالیت شبکه الفرات آثار منفی هم داشته است. شبکه العالم هم در سالهای اخیر بشدت ضعیف شده و بیشتر به مسائل سیاسی میپردازد، حال آنکه لازم است به مسائل فرهنگی و اجتماعی عراق هم توجه بیشتری مبذول کند.
***
* شبکههای برونمرزی همچون «الکوثر» چه تاثیری به عنوان زبان گویای ایران در ارتباط با کشورهای عربی و اسلامی دارند؟
میدانیم کشورهای همسایه غرب و جنوب ایران، عربزبان هستند و مشترکات فراوان دینی و فرهنگی با ایران دارند. همچنین در استانهای جنوبی کشور ما نیز اقوام عربزبان بسیاری زندگی میکنند. بر همین اساس شبکه الکوثر در سالهای اخیر توانسته با این جمعیت کثیر در غرب آسیا و شمال آفریقا ارتباط برقرار کند به گونهای که بسیاری از شهروندان کشورهای عربی برنامههای این تلویزیون مانند فیلم و سریال، گفتوگوها و... را با ذائقه خود مناسب میبینند.
* البته در این میان از اهمیت ترویجی این شبکهها نیز نباید به آسانی گذشت.
در حال حاضر مخاطبان بسیاری شیفته مبانی اسلامی خوب هستند و باید برای ملتهای مسلمان برنامههای معارف انقلابی، عزتآور، حرکتبخش و جنبشآفرین را تولید و پخش کنیم. در حقیقت اگر به این مهم همت نگماریم، عرصه را به دشمن واگذار کردهایم. به بیان دیگر چنانچه شبکههای خوبی مانند الکوثر را حفظ نکنیم، در اصل به معنی پذیرش شکست است.
* فعالیت شبکههای برونمرزی بویژه الکوثر آیا میتواند به تقویت محور مقاومت در منطقه به سود ایران یاری رساند؟
ایران نقطه قوت، امید و پشتیبان فرهنگی و سیاسی برای عناصر انقلابی محور مقاومت است. تا زمانی که چراغ رسانههای پشتیبان روشن باشد، آنها میتوانند دلگرم و امیدوار باشند. اگر این چراغ خاموش شود، این منبع حمایت و پشتگرمی نیز از میان میرود.
با قطع شدن پیامهای حمایت کننده، هدایتپذیری و جهتگیری عناصر محور مقاومت کاسته خواهد شد.
* مدتی است به علت انباشت بدهی به برخی شرکتهای ماهوارهای، سیگنال شبکههای الکوثر و «العالم» در برخی مناطق به مشکل برخورده است؛ رفع نشدن این مشکل چه تبعاتی برای کشورمان دارد؟
نبود شبکههای برونمرزی ایرانی مثل الکوثر، العالم و... این تصور را ایجاد میکند که جمهوری اسلامی در لاک خود فرو رفته و دیگر از مقاومت حمایت نخواهد کرد. بنابراین رسانه میتواند در شکلدهی و هدایت افکار عمومی محور مقاومت در کشورهای مختلف نقش بسیار بزرگی داشته باشد. روشن است که یکی از ابزارهای مهم در جنگ نرم همانا رسانهها هستند. شاید بدون تردید بتوان گفت رسانه در جهتدهی افکار عمومی و سپس جریانسازی در جهان نقشی اساسی دارد.
* مسلما در این شرایط شبکههای وابسته به قدرتهای استکباری با انگیزه بیشتری به کار خود ادامه میدهند.
بله! متاسفانه همینطور خواهد بود و اگر نتوانیم بر اساس مبانی اسلامی از رسانه به عنوان عامل تاثیرگذار استفاده کنیم، قطعا جنگ نرم را خواهیم باخت. از طرف دیگر کانالهای متعدد ماهوارهای و بینالمللی سعی میکنند بر فرهنگ مردمان ایران تاثیرگذار باشند. در چنین شرایطی، هم باید با تهدید آنان مقابله و هم مواضع رسمی و انقلابی خود را به جهانیان اعلام کنیم. علاوه بر این نباید فراموش کنیم که شبکههای عربی وابسته به غرب با آن هزینههای هنگفت در تلاشند مخاطبان شبکههای بینالمللی ایرانی را جذب کنند.
* به نظر شما فعالیت شبکههای برونمرزی مانند الکوثر چه تاثیری در میان مردم غرب آسیا مانند لبنان و عراق دارد؟
به دلیل ارتباطی که با جهان عرب و نیز نخبگان آنها مانند اساتید دانشگاه، مدیران نهادهای مردمی و شخصیتهای دینی دارم، دریافتهام آنها به جمهوری اسلامی ایران و شبکههای برونمرزی ایران به چشم امید نگاه میکنند.
حتی در این کشورها میتوان اشخاصی را یافت که بیش از رسانههای کشور خودشان، به تلویزیونهای جمهوری اسلامی توجه میکنند.
* حاصل این سطح تأثیرگذاری شبکههای برونمرزی در کشورهای عربزبان، نشر فرهنگی انقلاب اسلامی است.
اگر در میان مردم کشورهای عربی جستوجو کنیم خواهیم دید رگههایی از انتشار فرهنگ انقلاب اسلامی میان آنها به وجود آمده است.
برای مثال زمانی که یک سریالی در ایران ساخته و سپس به زبان عربی دوبله میشود و مورد استقبال مردم کشورهای عربی قرار میگیرد، به این معناست که ما توانستهایم آن پیام خالص انقلاب اسلامی را عرضه کنیم و مورد قبول قرار گیرد. در نتیجه این فرصت بسیار بزرگی است و وجود شبکههای برونمرزی صداوسیما به مفهوم خط انتقال مفاهیم انقلاب اسلامی است که اگر مسدود شود، این ارتباط کشورهای منطقه با ایران نیز متوقف خواهد شد.
قطعا کار ماندگار و دائمی و تأثیرگذار 100 درصدی روندی مستمر را میطلبد و اگر همین مقدار فعالیت شبکههای برونمرزی نیز وجود نداشته باشد به یقین به زیان جمهوری اسلامی خواهد بود.
* تقابل شبکههای برونمرزی ایران مانند الکوثر با رسانههای وابسته به آمریکا، انگلیس و عربستان را چگونه میبینید؟
باید قبول کنیم انقلاب اسلامی در هر عرصه و زمانی دشمنانی دارد که از هر وسیلهای برای مسدود کردن پیامرسانی و یارگیری انقلاب اسلامی جلوگیری میکنند، این هجوم که در همه ابعاد سیاسی و اقتصادی دیده میشود، در بخش رسانهای نیز وجود دارد تا ابزارها را از ایران بگیرند و ما را برای انتقال پیام انقلاب دچار مشکل کنند.
من فکر میکنم شرکتهای ماهوارهای که به هر دلیل پخش کردن برنامههای شبکههای برونمرزی مانند الکوثر را قطع میکنند؛ یا از طریق دشمنان انقلاب اسلامی تحت فشار قرار میگیرند یا پرداختهای بیشتری از رقبای ما دریافت میکنند. برای مثال اگر قرار است در ازای در اختیار قرار دادن کانالی در ماهواره خود از ما 100 هزار دلار دریافت کنند، به آنها پیشنهاد یک میلیون دلار داده میشود؛ طبعا برای آنهایی که فقط به فکر منافع خود هستند، پیشنهاد مالی بالاتر قابل پذیرش است.
* البته در این میان نباید از امپراتوری رسانهای غربیها هم غافل شویم.
درست است! بخشی نیز تحت فرمان امپراتوری رسانهای دشمنان قرار دارند. بنابراین ما هم با امپراتوری رسانهای غرب و هم با مزدوران آنها همزمان مواجه هستیم. با توجه به این تنگناها همین اندازه از پیامرسانی که توسط شبکههای برونمرزی ایران انجام شده، مانند یک معجزه است و باید از آنها نهایت مراقبت را کرد و رشدشان داد.
* به نظر شما در صورت مهیا شدن امکانات، راهاندازی چند شبکه جدید برونمرزی در شرایط فعلی میتواند کارساز باشد و معادلات رسانهای را در این جنگ نرم به نفع کشور بر هم بزند.
معتقدم با وجود فعالیت قابل قبول شبکههای الکوثر، العالم و آیفیلم عربی، هنوز هم ما در رسانههای برونمرزی به لحاظ تعداد کمبود داریم. برای مثال باید شبکههای بیشتری با رویکردهای تخصصی دیگر مانند کودک و نوجوان، اندیشه و فکر و... برای مخاطبان جهان عرب به وجود آوریم.
* و سخن پایانی؟
در حقیقت ما در یک کارزار بسیار بزرگ قرار داریم؛ بخشی از این نبرد را در ابعاد نظامی در سوریه، یمن و... میتوان مشاهده کرد، از این رو ادبیات مقاومت لازم است که به فرهنگ غالب جهان اسلام تبدیل شود و در این زمینه تنها میتوان از کمک رسانه استفاده کرد. بنابراین شبکههای برونمرزی میتوانند ملتها را با ایمان و باور مقاومت همراه کنند.