ساحل عباسی: عضو هیأت علمی اقتصاد دانشگاه تهران در واکنش به مصوبه شورای پول و اعتبار در افزایش اندک نرخ سود سپردههای بانکی گفت: کاهش اندک نرخ سود بانکی تاثیر چندانی بر هدایت نقدینگی به سمت بانکها با این تورم ندارد، شاید در کوتاهمدت مثلا ظرف یک هفته یا 3-2 روز اثر کند اما این تغییر عملا آنقدر ناچیز است که نمیتواند تغییر خاصی در این روند به وجود آورد. به گزارش «وطن امروز»، کاهش نرخ بهره بانکی در فروردینماه و افزایش آن در روزهای اخیر، مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی قرار گرفته است. تغییر مکرر نرخ بهره و افزایش ناچیز آن ۲ محور انتقاد کارشناسان در این موضوع است. از همین رو «وطن امروز» در مصاحبهای با «آلبرت بغزیان» کارشناس اقتصاد و عضو هیأت علمی اقتصاد دانشگاه تهران، نظرات وی را درباره این تصمیم بانک مرکزی و آثار اقتصادی آن جویا شده است.
* * *
* نرخ سود بانکی 1 تا 2 درصد بسته به میزان زمان سپردهگذاری افزایش یافته است؛ آیا سیاست افزایش سود بانکی میتواند در بازگرداندن نقدینگی از دیگر بازارها به سمت بانکها موثر باشد؟
کاهش نرخ سود بانکی در اوایل سال جاری به ١۵ درصد توسط بانک مرکزی و مدیران بانکی که با هدفگذاری قبلی دولت برای هدایت سرمایهها به بازار سرمایه بود، با افزایش غیرمعمول شاخصهای بورس، باعث سهمخواهی سایر بازارها در سود بیشتر شد و بازارهای دیگر نیز به تبع افزایش نرخ سود در بازار سرمایه شتاب قابل توجهی پیدا کردند. از سوی دیگر با توجه به اینکه بسیاری از مردمی که با ارزش کاهش پول ملی به طور سنتی تمایلی برای سرمایهگذاری در بورس ندارند یا ریسکگریز هستند، همچنان برای حفظ قدرت خرید خود بازارهای طلا و سکه را انتخاب میکنند، از این رو با کاهش نرخ سود بانکی به یک باره سرمایهها به سمت بازارهای دلالی سوق پیدا کرد، چرا که رویارویی و مصاف تورم با نرخ سود بانکی اصلا یکسان و منصفانه و در یک شرایط برابر نبود. به هر حال نمیتوان گفت افزایش ١ یا ٢ درصدی نرخ سود بانکی هدف جذب نقدینگی از بازارهای دلالی را توجیه میکند، چرا که با رقم فعلی تورم مسلما افزایش یکی دو درصدی نرخ بهره بانکی به قدری نیست که جذابیتی را برای انتقال منابع مالی از طرف سرمایهگذاران به سمت بانکها ایجاد کند.
* افزایش نرخ سود بانکی بر بهره تسهیلاتی که به تولید داده شده به چه شکل اثر میگذارد؟
بخش دیگری از تاثیر افزایش سود بانکی، ناظر بر افزایش سود تسهیلات بانکی است که قطعا بر روند تولید اثرات سوئی به جا میگذارد. با افزایش سود تسهیلات بانکی، تولیدکننده تحت فشار قرار میگیرد. در واقع او باید سود بیشتری بدهد، پس قیمت کالای ساخته شده هم به تبع آن افزایش مییابد. ماجرای افزایش یا کاهش نرخ سود بانکی عجیب شده؛ از یک طرف بانکها از کاهش نرخ سودی که به سپردهگذاران میدهند خوشحال میشوند، از طرف دیگر از افزایش سودی که بر تسهیلات میکشند باز هم خوشحال میشوند، البته افزایش نرخ سود سپردهها بانکها را نگران میکند! به هر حال دولت باید به این موضوع توجه کند که منابع بانکی هر چقدر گرانتر به دست تولیدکننده برسد، عواقب منفی آن در اقتصاد و معیشت مردم خود را نشان میدهد و این موضوع اصلا در مسیر کمک به تولید نیست، لذا کاهش و افزایش بدون فکر و کارشناسی سود بانکی، به هیچوجه درست نیست و سیستم بانکی را از اعتبار میاندازد. در هیچ جای دنیا و در هیچ نظام بانکی نرخ بهره به صورت هفتگی تغییر نمیکند، نرخ بهره در کشورهای توسعهیافته بسیار پایین و در حد تورم آن کشورهاست. اگر دولتهای کشورهای توسعهیافته تمایلی به کاهش نرخ بهره داشته باشند، آن را در نرخ بهره بین بانکی یا نرخ روی اوراق لحاظ میکنند نه اینکه با هر تکانه بازار یا به مناسبات مختلف اقتصادی هر طور که دلشان بخواهد، نرخ سود بانکی را کاهش یا افزایش دهند!
* بنابراین نمیتوانیم منتظر تاثیر خاصی در بازار و به تبع آن اقتصاد کشور در پی افزایش سود بانکی باشیم؟
مسلما این تصمیم تاثیر چندانی بر هدایت نقدینگی به سمت بانک با این تورم ندارد، شاید در کوتاهمدت مثلا ظرف یک هفته یا 3-2 روز اثر کند اما این تغییر عملا آنقدر ناچیز است که نمیتواند تغییر خاصی در این روند به وجود آورد، لذا توصیه میشود بانک مرکزی از بازی کاهش و افزایش نرخ سود بانکی در اقتصاد متزلزل امروز کشور دست بردارد، چرا که همین بازیها اقتصاد را وارد تکانههایی میکند که منجر به افزایش التهاب بازار و سودآوری دلالان از وضعیت التهابی اقتصاد میشود.
* آیا افزایش نرخ سود بانکی میتواند روند رو به رشد سرمایهگذاری در بازارهای دلالی را کاهش دهد؟
میتواند اما نه با یکی دو درصد افزایش سود بانکی! این عدد نمیتواند جذابیتی برای جذب سرمایهها داشته باشد یا تغییر خاصی در روال شکلگرفته در این بازارها یا نرخ تورم ایجاد کند. مگر با افزایش یکی دو درصدی نرخ سود بانکی چقدر پول از بازارهای دلالی جابهجا و وارد بانک میشود؟ هنگامی بانک برای مردم جذاب میشود که نرخ سود به اندازه تورم باشد؛ در این زمان است که پول از یک بازار خارج و وارد عرصه دیگری مثل بانک میشود و میتواند اثرگذار باشد اما وقتی این روند هیچ تغییری نکرده، پس پولی هم جابهجا نمیشود، لذا تا زمانی که بازارهای دیگر مثل ارز و طلا متلاطم و سودآور هستند و بانک به عنوان بازار رقیب، نرخ سود قابل توجهی ندارد، با این نرخها نمیتوان اقدام موثری در کاهش التهاب بازارهای دلالی داشت. مثلا بانک مرکزی اعلام کرده تورم را ۲۲ درصد هدفگذاری کرده است. اگر تورم به این نرخ برسد، آن زمان نرخ سود بانکی ١٨ درصدی برای مردم جذاب است و اینگونه سرمایهها به سمت بانک میرود و اگر نظام بانکی هم اصلاح شده باشد و هدف بانک ارتقای تولید باشد، برابری سود بانکی و نرخ تورم به تولید کمک شایان توجهی میکند.
* به نظر میرسد در ماههای اخیر سهم سپردههای کوتاهمدت از کل سپردههای بانکی افزایش یافته است؛ آیا کاهش سپردههای بلندمدت در اقتصاد و در تولید تاثیر منفی میگذارد؟
شاید سپردههای بلندمدت برای بانک مفید باشد اما برای تولید چندان تفاوتی ندارد، چرا که تا زمانی که نظام بانکی در جهت حمایت از تولید هدفگذاری نشود و روند اصلاحی به خود نگیرد، پولهایی که وارد حساب جاری بانک میشود به درد تولید نمیخورد و تغییری در روند افزایشی تولید نخواهد داشت. به هر حال کاهش یا افزایش نرخ سود بانکی و این دست تصمیمگیریها نشانه تزلزل تصمیمگیری نظام بانکی کشور است، لذا نمیتوان یکی دو درصد افزایش نرخ سود بانکی را به نفع اقتصاد کنونی دانست یا گفت که با این میزان افزایش سود بانکی، اتفاق خاصی در اقتصاد رخ میدهد.
* یعنی شما معتقدید سود بانکی باید همان ۱۵ درصد یا ٢٠ درصد قبلی باقی میماند؟
بنده معتقدم بازی کردن با نرخ سود بانکی در شرایط تورمی کنونی کمکی به اقتصاد نمیکند، مگر اینکه خیلی جذاب باشد. مردم در همان ۲۰ درصد هم با مشاهده روند صعودی تورم نگران کاهش ارزش پول خود بودند چه رسد به ١۵ درصد! البته آن زمان باز هم تا حدودی تورم به سود بانکی نزدیک بود و گذاشتن پول در بانک توجیه داشت اما الان به دلیل فاصله زیاد نرخ تورم و سود بانکی این فاصله اصلا توجیهی ندارد.
* به نظر شما نرخ سود بانکی باید به نرخ تورم نزدیک شود یا بالعکس؟
متاسفانه اشتباه استراتژیک کارشناسان و دولتمردان در همین نکته ظریف است که معتقدند نرخ سود بانکی باید به تورم نزدیک شود، در حالی که نرخ تورم باید به نرخ سود بانکی نزدیک شود. به عبارت دیگر تمام سیاستگذاریهای اقتصادی دولت باید بر کاهش تورم قرار بگیرد، اگر تورم کاهش یابد، آن زمان تولید فعال میشود، تولید ارزان میشود و میتواند با کیفیت و قیمت مناسب در بازارهای منطقهای و بینالمللی رقابت کند، آن زمان است که تولید رونق و جهش مییابد، لذا همه هم و غم خود را باید صرف رونق تولید کنیم و همه بازارها و نهادها و سیستمهای پولی و مالی را وقف حمایت از تولید کرده و در راه جهش تولید هدفگذاری کنیم.