گروه فرهنگ و هنر: آغاز پخش سریال اسرائیلی «تهران» با واکنشهای زیادی در رسانههای ایرانی و خارجی همراه شد؛ سریالی که بسیاری آن را ابزار پروپاگاندای دستگاههای امنیتی اسرائیل برای تغییر تصویر مخاطبان یهودی از فضای داخل ایران میدانند و گروهی دیگر نیز آن را اثری ضعیف و فاقد هرگونه شناخت از فضای داخلی ایران معرفی میکنند. هر چند تا اینجای کار که 6 قسمت از این سریال پخش شده به نظر میرسد قطعیترین گزاره درباره این سریال همان عدم شناخت صحیح سازندگانش در ارتباط با مناسبات سیاسی داخل ایران باشد اما با توجه به تغییر و تحولات اخیر قصه این سریال، به نظر میرسد نتوان درباره هدف اصلی ساخت آن به همین راحتی اظهارنظر کرد.
***
شدت ضعف سریال «تهران» به قدری زیاد است که میتوان به عنوان یک گل به خودی از سوی دستگاههای امنیتی اسرائیل و سازندگان این سریال یاد کرد! با این همه رسانههای فارسیزبان داخلی و خارجی تحلیلهای متعددی در ارتباط با این سریال منتشر کردند که هر کدام دربرگیرنده بخشی از برداشت آنها از قصه سریال و اهداف ساخت آن میشد.
* نتیجهگیری زودهنگام BBC
در این بین بیبیسی تفسیرهای دلخواه خود از «تهران» را ارائه میکند. شبکه سلطنتی بیبیسی در گزارشی پیرامون سریال تهران، مخاطبان این سریال را ساکنان مناطق اشغالی فلسطین معرفی کرده و مینویسد: در سریال «تهران»، معترضان ایرانی شباهت زیادی به طبقه متوسط مدرن خود اسرائیل دارند؛ چنین تصویری از ایرانیها احتمالا برای مخاطب اسرائیلی باعث همزادپنداری بیشتری میشود.
بیبیسی تلاش کرده ارتباط سریال «تهران» با سیستم جاسوسی اسرائیل(موساد) را انکار کند. در حالی که این سریال از تولیدات رسمی اسرائیل است، خبرنگار بیبیسی با پیشفرضی متفاوت سراغ سوژه این سریال میرود تا ناخودآگاه ارتباط این سریال با سیستم جاسوسی رژیم صهیونیستی نادیده گرفته شود. در گزارش بیبیسی آمده است: «روایت فیلم تا حد زیادی بر اساس همان تصویر و کمپینهای ضدجنگ چند سال اخیر شکل گرفته است که موفقیت چندانی نیافت: «دوستی و نزدیکی ۲ ملت به رغم تخاصم ۲ دولت». در حقیقت قهرمان اصلی فیلم هم یک اسرائیلی با اصل و نسب ایرانی است که ماموریتش بهانهای میشود برای جستوجوی گذشتهاش. او هنوز یک خاله در ایران دارد که حالا با کارمند عالیرتبه قوهقضائیه ازدواج کرده است. این نگاه یعنی «دوستی دو ملت» زمانی به اوج میرسد که مامور موساد از دستور رئیس خود سرپیچی میکند و همزمان وارد رابطهای عاطفی با پسر جوان هکری میشود که در فیلم نمادی است از معترضان جوان ایرانی. زن مأمور موساد تصمیم میگیرد عملیات خود را با کمک این پسر جوان بیکار اما با استعداد و مدرن ایرانی به پیش ببرد». این نتیجهگیری از سوی بیبیسی درحالی است که این سریال هنوز به نقطه پایان نرسیده و انگارههای فراوانی درباره پایان این سریال وجود دارد.
* ایران واقعی یا ایران مدنظر سازندگان «تهران»؟!
هر چند همانطور که در ابتدای متن به آن اشاره کردیم هنوز به دلایل متعدد برای اظهارنظر کردن صریح درباره سریال «تهران» و اهداف ساخت آن زود است اما با مروری بر همین 6 قسمت پخش شده از سریال میتوان به چند نکته مهم در ارتباط با این سریال اشاره کرد. یکی از نکات مهم در ارتباط با «تهران» که به وضوح برای مخاطب ایرانی آشنا به فضای داخل کشور عجیب به نظر میرسد، عدم شناخت فیلمساز از فضای مناسبات داخل کشور و شرایط حاکم بر آن است. برای نمونه تصویر ابلهانه سریال از جنبشهای اعتراضی دانشجویی به قدری با حقیقت فضای این جنبشها فاصله دارد که حتی صدای اپوزیسیون خارجنشین را هم درآورد؛ به تعبیر قدیمیها «آش آنقدر شور شد که صدای آشپز هم در آمد».
سازندگان «تهران» البته سعی کردند در زمینه طراحی صحنه و لباس و اتمسفر داخل ایران نسبت به سایر آثار خارجی ساخته شده در سالهای اخیر درباره ایران بعد از انقلاب، دقیقتر عمل کنند اما واقعیت این است که این تصویر بیشتر برای مخاطب خارج از ایران که شناختی از داخل نداشته باشد جالب به نظر میرسد، اگرنه مخاطبی که سابقه حداقل چند ماه زندگی در ایران را هم داشته باشد، میداند شرایط عمومی جامعه ایرانی، مناسبات میان مردم، محیط دانشگاهها، ارتباطات میان جوانان و بسیاری از موارد دیگر با آنچه در این سریال نشان داده شده، تفاوت دارد.
* اعتراف به تروریست بودن موساد
شاید باور این موضوع برای آنها که سریال را ندیدهاند کمی سخت باشد اما «تهران» به صراحت به رفتارهای تروریستی و ناجوانمردانه دستگاههای امنیتی اسرائیل اشاره میکند و آن را فاقد روحیه انسانی میداند. نشان به آن نشان که در جریان دزدیدن ناگهانی همسر مامور امنیتی ایرانی، همسر او در مواجهه با نیروهای موساد به این نکته اشاره میکند که جنگ و دشمنی هم آدابی دارد و ما [منظور همسر ایرانی این زن است که در سریال به عنوان یکی از نیروهای رده بالای سازمان اطلاعات سپاه معرفی میشود] در جنگ، کاری به زن و بچه دشمن خود نداریم؛ دیالوگی که بر کنش غیرانسانی نیروهای موساد صحه میگذارد. با این همه بدون شک نمیتوان نسبت به خروجی نهایی این سریال و پیامی که میخواهد به مخاطبانش بدهد، خوشبین بود، بویژه آنکه تجربههای قبلی در مواجهه با آثاری اینچنینی نشان میدهد قضاوت از روی بخشی از اثر ممکن است به نتیجهای کاملا اشتباه و عکس منتج شود. اما چون ریتم قصه سریال از قسمت 5 تغییر میکند و فضای بشدت ضعیف آن در 4 قسمت ابتدایی، از قسمت 5 به بعد کمی جدی میشود پس باید منتظر ماند و چند قسمت باقیمانده از این سریال را دید تا بتوان به شکلی دقیق در ارتباط با هدف ساخت آن اظهارنظر کرد.
* عادیسازی به شیوه سعودیها
«تهران» را که نوعی تقابل رسانهای اسرائیل با ایران است، به نوعی میتوان در قالب سیاستهای رسانهای عادیسازی مسأله فلسطین نیز تحلیل کرد. گزارش BBC نیز ناظر به این مسأله است. پیشتر از اسرائیل، رژیم سعودی با تولید سریالهای مخرج 7 و ام هارون در راستای سیاستهای عادیسازی رابطه با رژیم صهیونیستی اقدام کرد. سریال «ام هارون» که در آن تحریف علنی تاریخ درباره اعلامیه بالفور و تاسیس رژیم جعلی اسرائیل دیده میشود، باعث ایجاد موجی از اعتراضات از سوی کاربران عربزبان نسبت به این سریال شد. «ام هارون» قصه یک پزشک یهودی ساکن کویت است که در دوران رخدادهایی که منجر به اشغال فلسطین و تاسیس رژیم اسرائیل شد، زندگی میکند؛ رخدادهایی که با مشکلات یهودیهای ساکن کشورهای عربی خلیجفارس گره خورده است و در نهایت هدفی جز عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ندارد. به همین خاطر هم بود که از کاربران عرب شبکههای اجتماعی گرفته تا شماری از گروههای مقاومت فلسطینی نسبت به محتوای این سریال اعتراض کردند.