گروه فرهنگ و هنر: این روزها اغلب شبکههای تلویزیون باکسی ویژه را برای پخش برنامههای صبحگاهی اختصاص دادهاند؛ برنامههایی که طبیعتا با توجه به زمانی که پخش میشوند باید رویکرد انرژیبخش داشته باشند و پر انرژی اجرا شوند و مخاطبی را که قرار است پس از دیدن این برنامه کارش را آغاز کند با انرژی و امید بدرقه کنند. با این همه هر روز یکی از برنامههای صبحگاهی تلویزیون حاشیهای تازه را ایجاد میکند؛ حاشیهای که گویا قرار است باعث بیشتر دیده شدن برنامه شود اما در نهایت نتیجهای جز خلق دردسرهای تازه برای تلویزیون و بیاعتبار کردن این رسانه ندارد.
حاشیههای ناتمام شیفت صبح!
روز گذشته پخش برنامه تلویزیونی سلام صبح بخیر و برخی اتفاقات پیش آمده در این برنامه در فضای مجازی، باعث واکنشهای متفاوتی در این زمینه شد. دستاندرکاران این برنامه با شبیهسازی محیطی شبیه به اتاق فرار، به شکل گروهی این بازی را در استودیوی این برنامه اجرا کردند؛ موضوعی که با واکنشهای مختلفی همراه شد و مخالفان و موافقانی داشت.
این البته تنها حاشیه چند روز اخیر برنامههای صبحگاهی نبود، چرا که اظهارنظر جنجالی مجری برنامه صبحگاهی شبکه اول سیما در آنتن زنده این شبکه در ارتباط با قهرمانی پرسپولیس در لیگ برتر امسال، موجب دلخوری هواداران این تیم و مدیریت باشگاه پرسپولیس شد. کار تا جایی بالا گرفت که در نهایت روابط عمومی شبکه یک سیما به شکل مستقل از طرفداران این باشگاه عذرخواهی کرد و مجریان برنامه نیز با حضور در برابر دوربین به عذرخواهی از این باشگاه پرداختند، البته که همان عذرخواهی نیز باعث حاشیههای دیگر و دنبالهدار شدن ماجرا شد!
* آزموده را آزمودن خطاست...
آنچه که به عنوان تازهترین حاشیههای برنامههای صبحگاهی تلویزیون مورد اشاره قرار گرفت، تنها مشتی نمونه خروار از حواشی پرتکرار این قبیل برنامهها در شبکههای مختلف سیماست؛ برنامههایی که گویی برای بیشتر دیده شدن دست به ابتکاراتی عجیب و غریب میزنند. البته نفس تلاش برای ابتکار و نوآوری بویژه در حوزه رسانه و برنامهسازی اتفاقی درست و قابل توجه است اما مسأله اینجاست که این نوآوریها نباید باعث ایجاد سوءبرداشت و حاشیههایی تازه برای رسانه ملی شود؛ حاشیههایی که گاهی فاصله مخاطبان با تلویزیون را بیشتر میکند.
همه این اتفاقات در شرایطی رخ میدهد که برنامههای صبحگاهی تجربه تازهای در تلویزیون نیست که برنامهسازان بخواهند در آن آزمون و خطا کنند. تلویزیون تقریبا حدود 2 دهه است که به شکل روتین در شبکههای مختلف برنامههایی را به عنوان برنامه صبحگاهی تولید و پخش میکند و طبعا تجربهای تا این اندازه طولانی میتواند پشتوانهای جدی برای برنامهسازان باشد. زمانی «صبح بخیر ایران»، «مردم ایران سلام» و «ویتامین 3» برنامههای اصلی صبحگاهی تلویزیون بودند و به دور از جنجالهایی که این روزها در برخی از این برنامهها ایجاد میشود، سعی میکردند با در نظر گرفتن آیتمهایی متنوع از بخش طنز و خبرخوانی و گفتوگو با میهمانان گرفته تا تهیه گزارشهای استانی، مخاطبان سراسر کشور را با برنامه خود درگیر کنند؛ الگویی آزموده شده که جواب خود را پس داده بود و مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرده بود.
اصلا چرا راه دور برویم، «حالا خورشید» رضا رشیدپور با همه نقصها و ایراداتی که بر آن وارد بود، یکی از پرمخاطبترین برنامههای صبحگاهی تلویزیون در چند سال اخیر بود که با همین الگوهایی که به آن اشاره کردیم، مورد توجه قرار گرفت. برنامهای که شاید گاهی درگیر حواشی هم میشد اما سعی میکرد در برخی از مهمترین اتفاقات جامعه ایران کنشگری مؤثری داشته باشد که بهترین نمونه آن ماجرای سوءتفاهمهای شکلگرفته درباره عملیات کربلای 4 و حضور بموقع محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه در دوران دفاع مقدس و پاسخهای او به این شبهات بود؛ نقشی درست که به واسطه کنش بموقع این برنامه ایفا شد.
* مسأله مهم اجرای درست ایدههای تازه است
هیچ کس نمیتواند منکر جایگاه و اهمیت برنامههای صبحگاهی شود. صبح یعنی نشاط، یعنی آغاز یک روز تازه، یعنی تلاش برای کسب روزی و مفاهیمی از این دست که همه با نشاط و انرژی پیوند خوردهاند. اساسا برنامه صبحگاهی آن هم به شکل زنده، به طور ناخودآگاه حسی از پویایی و طراوت را برای مخاطبانش به ارمغان میآورد.
با این تفاسیر ایجاد ابتکارهایی برای بانشاطتر شدن محیط برنامه و حس و حالی که به مخاطبانش منتقل میکند، کاملا طبیعی است و شاید برخی از همین حاشیههای ایجاد شده نیز در همان ابتدا قرار بوده در راستای همان مسأله نشاطآفرینی برای مخاطبان مورد توجه قرار گیرد اما مسأله شیوه اجرای این ایدههای تازه است.
با نگاهی کلی به برنامههای صبحگاهی فعلی تلویزیون میتوان به این نتیجه رسید که اصلیترین استراتژی سازندگان این برنامهها در شرایط فعلی طراحی دکورهای شاد با رنگهایی گرم و در کنار آن حضور مجریان جوان و باانرژی است که قرار است با شوخیهای خود فضای برنامه را باطراوت نشان دهند اما مساله اصلی در این میان مدیریت فکری این چهرههای حاضر در مقابل دوربین و جهتدهی به صحبتهای آنها از طریق اتاق فکر برنامه است.
* راز موفقیت برنامههای صبحگاهی قبلی چه بود؟
برنامههایی مثل «مردم ایران سلام» یا «صبح بخیر ایران» برنامههایی جدی و موثر در فضای تلویزیون بودند و اتفاقا در حافظه مخاطبان نیز ماندگار شدند چون ایدههایی درست در کنار مدیریت و اجرای درست این ایدهها در آنها وجود داشت. اساسا سردبیری در اینگونه برنامهها به معنی واقعی کلمه معنا پیدا میکرد و خروجی ارائهشده به مخاطب، خروجی هدفمند و قابل دفاع بود.
جالب اینکه برخی مدافعان روند فعلی برنامههای صبحگاهی با مقایسه شیوه اجرای برخی از نمونههای خارجی با این برنامهها از این میگویند که آن برنامهها به این دلیل محبوب و پرمخاطب شدند که در اجرای ایدههای خود آزاد بودند، این در حالی است که برنامهسازی مفهومی صفر و یکی نیست که اگر الگوی اجرا شده در فلان کشور را به همان شکل داخل رسانهای در کشور دیگر ببریم، منجر به همان نتایج شود؛ برنامهسازی ناظر به مخاطب و باورها و نیازهای آن انجام میشود و طبعا برنامهسازی برای مخاطب ایرانی رسانه ملی نیز باید تابع همین نگاه باشد.
نکته دیگر اینکه عموم برنامههای صبحگاهی تلویزیون که در این سالها در تلویزیون ما پرمخاطب شدند، در کنار ایدههای درست به توانایی مجریان در برقراری ارتباط با مخاطب نیز وابسته بودند. از گزارشهای خاطرهانگیز و دوستداشتنی اقبال واحدی برای «صبح بخیر ایران» گرفته تا «ویتامین 3» که سکوی پرش جدی علی ضیا شد یا همین «حالا خورشید» رضا رشیدپور در کنار ایدههای تازهای که داشتند، از حضور مجریان توانمند نیز بهرهمند بودند.