کد خبر: 222532تاریخ: 1399/5/9 00:00
پایان عصر آمریکایی، فرصتی برای استفاده از مزیتهای استقلال!
میثم محیط*: «بسیاری از تحلیلگران میگویند نظم جهانی لیبرال با ظهور چین و انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا به پایان رسید اما اگر جو بایدن در انتخابات نوامبر ترامپ را شکست دهد، آیا او باید برای احیای این نظم تلاش کند؟ احتمالا خیر! بلکه باید آن را [با نظمی دیگر] جایگزین کند». این صحبتهای جدید ژوزف نای، اندیشمند مطرح آمریکایی و تئوریپرداز نظریه قدرت نرم است که معتقد است نه تنها نظم جدید رو به پایان است بلکه حتی بایدن هم در صورت انتخاب نباید به فکر بازگرداندن آن باشد بلکه باید برای نقش بیشتر در نظم جایگزین فعال شود!! فوکویاما نظریهپرداز پایان دنیا نیز به صورت مصداقیتر وارد این بحث شده و با برشمردن اثرات کرونا بر دنیا معتقد است قدرت جهانی به سمت شرق چرخش خواهد کرد، چرا که آسیای شرقی بهتر از اروپا و ایالاتمتحده توانست در مدیریت این بحران موفق باشد. این اعتراف برای چرخش در عرصه قدرت در سطح روابط بینالملل در سطح اندیشمندان محدود نمانده و حتی سیاستمدارانی مانند جوزپ بورل مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، آنگلا مرکل و وزرای اقتصادی این اتحادیه نیز این موضوع را بر زبان آوردهاند که به پایان عصر آمریکایی در روابط بینالملل رسیدهایم و باید برای بعد از آن آماده شویم! شاید این خبر برای هیچ کشوری به اندازه ایران خوشحالکننده نباشد؛ کشوری که 42 سال است موجودیت خود را در تعارض با نظم دوقطبی سابق با شعار «نه شرقی، نه غربی» و تکقطبی بعد از فروپاشی شوروی با «استقلالخواهی»، شکل داده است. کشوری که با استفاده از تجربههای تاریخی خود در زمان قاجار- که جولانگاه دخالتهای خارجی شد- و تصویری ضعیف و مستعمره را از خود در سطح بینالملل تثبیت کرد و زمان پهلوی که بعد از اعلام بیطرفی در جنگ جهانی اشغال و پل پیروزی متفقین شد، دیگر معتقد نبود خزه است و برای رشد نیاز به دیوار انگلیس و آمریکا دارد. ایران بعد از انقلاب 57 برای تثبیت خود به عنوان کشوری مستقل و پاک کردن تصویر قبلی از خود به عنوان کشوری وابسته در عرصه بینالملل، مسیر سختی در پیش داشت که برای این مهم جنگ 8 ساله و سختترین تحریمهای تاریخ علیه کشور را تحمل کرد اما هزینههای استقلالخواهی، اکنون ایران را به کشوری مستقل و تأثیرگذار در خاورمیانه تبدیل کرده است که میتواند براساس منافع ملی و نه فشار خارجی برای خود تصمیم بگیرد و اتحادها و ائتلافهایی را بر اساس منافع خود شکل دهد که میتوان نمود آن را در سوریه، عراق، یمن و حتی ونزوئلا با اتحاد با بازیگران مختلف دید! هر چند آمریکا مانع اصلی استقلالخواهی ایران جدید است و از هیچ تلاشی برای برگرداندن ایران به نظام سابق دریغ ندارد اما ایران حتی در مسیر مذاکرات هستهای نیز با پیششرط قبول غنیسازی توسط طرفهای غربی وارد مذاکره شد و بعدتر با خروج ترامپ حاضر به هیچگونه کوتاه آمدن از اصول خود نشد و این پیام را بیش از پیش به غرب منتقل کرد که دیگر چارهای جز پذیرفتن ایران جدید و مستقل در عصر جدید ندارد. هر چند آمریکا با چنگ و دندان نشان دادن به دنیا با تهدید اروپا به خاطر همکاری با چین و همکاری برجامی با ایران، تهدید ترکیه به خاطر خرید جنگنده از روسیه و جنگ تجاری با چین و حتی تهدید اسرائیل به کاهش مناسبات اقتصادی با چین در تلاش است هنوز نظم سابق را زنده نگه دارد اما واقعیتهایی مانند سرپیچی عریان چین از تحریمهای آمریکا و خرید رسمی نفت از ایران و عدم همراهی کشورهای مختلف خاصه چین و روسیه در نشستهای شورای امنیت عبث بودن این تلاشها را نشان میدهد! اکنون ایران به پاس تحمل هزینه استقلال در زمان چرخش توزیع قدرت در سطح بینالملل، ترسی از تهدید و تحریم آمریکا ندارد و میتواند در این برهه به خاطر منفعت ملی به عنوان کشوری مستقل با ابرقدرتهای در حال شکلگیری مانند چین که به لطف ضعیف شدن آمریکا بیباکتر عمل میکند، بر اساس برد- برد قرارداد ببندد که نمود آن را میتوان در تهیه سند همکاری راهبردی 2 طرف دید که هم به پاس بازار بزرگ و ظرفیت خارقالعاده چین که همه دنیا و حتی بیشتر از همه خود آمریکا را وسوسه میکند، میتواند بهترین گزینه برای اقتصاد ایران برای رشد و توسعه باشد- در حالی که آمریکا با 12 شرط هنوز رویای تسلیم شدن ایران را دارد و اروپا حتی جرأت ندارد در مسیر تعهدات برجامی خود گام مستقل بردارد- و هم برای چین که به دلیل نداشتن قدرت سیاسی همتراز با قدرت اقتصادی و نداشتن فرهنگی که قابلیت جهانی شدن در حد ابرقدرتی داشته باشد رابطه با قدرت منطقهای مانند ایران میتواند تلاشهای آمریکا برای جلوگیری از نفوذ چین در خاورمیانه را کماثر کند- نمود آن را امروز در عراق و لبنان میبینیم- بسیار مفید باشد. قطعا مناسبات مستقل ایران با چین به مانند مناسبات ایران و عراق، ایران و سوریه، ایران و روسیه و بتازگی ایران و ونزوئلا توسط آمریکا و همراهانش تاب آورده نمیشود و با تنها سلاح باقیمانده خود یعنی جنگ روانی به تخریب آن و جلوگیری از اثر مثبت آن بر بازار اقتصادی روی خواهند آورد؛ شایعاتی مانند خرج پول مردم در عراق و سوریه یا مجانی دادن انرژی به ونزوئلا و... اما قطعا استفاده درست ایران از این اتحادها و ائتلافها باعث پررنگ شدن نقش جمهوری اسلامی در مناسبات بینالمللی در آینده و تثبیت به عنوان قدرتی اثرگذار خواهد شد؛ انشاءالله.
*کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه دانشگاه شیراز