احسان سالمی: سعید مستغاثی یکی از منتقدان سینمای ایران است که همواره اطلاعات بهروزی در ارتباط با فیلمها و سریالهای جهان دارد. اتمام پخش سریال «تهران» بهانهای شد تا سراغ مستغاثی برویم و گپ و گفتی در ارتباط با این سریال با او داشته باشیم. این منتقد سینما حرفهای جالبی در ارتباط با شگردهای تبلیغاتی هالیوود در حوزه ساخت آثاری در ارتباط با ایران، اسلام و اساسا رویکردهای مخالف غرب داشت؛ رویکردهایی که مبتنی بر قربانی کردن اهداف کوچک برای رسیدن به هدفهای بزرگتر است.
***
* به عنوان نخستین سؤال خوب است از اینجا شروع کنیم که به طور کلی سریال «تهران» را از منظر کیفی و فنی چگونه دیدید؟
این سریال به لحاظ ساختاری اثری بشدت ضعیف است؛ اگر چه در ظاهر سعی کرده اعتدال را در روایت قصه رعایت کند اما برخی شعارهای گلدرشت نهفته در قصه به قدری توی ذوق میزند که سطح خروجی نهایی کار را بشدت پایین آورده است. نه فقط در حوزه فیلمنامه، بلکه حتی در زمینه انتخاب بازیگر هم سریال با ضعف جدی روبهرو است و همان چند بازیگر دستهچندم لسآنجلسی مثل نوید نگهبان که معمولا در آثار ضدایرانی ایفای نقش میکنند، در این سریال هم حضور دارند.
سریال در برخی موارد به قدری شعاری میشود که شبیه آثار کمدی میشود! بویژه بخشهایی از سریال که مربوط به ارتباط جاسوس اسرائیلی با مخالفان نظام است و تصویری که از فعالیت دانشجویان مخالف نشان میدهد به قدری ضعیف است که به نظرم این افراد باید در دیوان بینالمللی لاهه از سازندگان این سریال شکایت کنند! فکر میکنم هیچ کس نمیتوانست مخالفان جمهوری اسلامی را اینگونه به گند بکشد [خنده].
* با توجه به اینکه سریال «تهران» با سرمایهگذاری اسرائیل ساخته شده و البته تصویر ارائهشده از نیروهای امنیتی ایرانی در آن مثبت و قدرتمند است؛ فکر میکنید چه سیاستی برای ادامه مسیر این سریال در نظر گرفته شده است؟
سازندگان «تهران» سعی کردند در ظاهر تصویری مثبت از نیروهای ایرانی نشان دهند اما کمبود اطلاعات آنها از شرایط داخل ایران و ضعف مفرط قصه سریال باعث شده که در نهایت باورپذیر نباشد. برای مثال سازندگان قصه حتی زحمت یک تحقیق ساده در ارتباط با نامگذاری ایرانیها در دوره کنونی انجام ندادند و مثلا اسم یکی از شخصیتهای قصه «قیصر» است (مردی که شوهر زنی است که جایش را با جاسوس اسرائیلی عوض میکند و در همان قسمتهای ابتدایی کشته میشود).
سازندگان «تهران» سعی کردند کار متفاوتی در این حوزه انجام دهند اما چون کار سفارشی است و چهرههایی مثل «موشه زوندر» پشت تولید آن هستند، نمیتوان انتظار نتیجهای بهتر از این هم داشت، البته این موضوع فقط محدود به سازندگان «تهران» نیست؛ مثلا فصل یازدهم سریال «هوملند» که راجع به ایران است هم به همین شکل پیش میرود. حالتهای آدمها و تعاملات آنها با هم، لهجههای مضحک شخصیتها و... در آنجا نیز دیده میشد.
البته به نظر من «تهران» اتفاقا سریالی برای مخاطبان ایرانی است!
* چرا باید آنها سریالی برای مخاطب ایرانی بسازند؟ من معتقدم جمعبندی سریال حداقل در این 8 قسمت بیشتر به نفع ایران است تا اسرائیل؛ و این یعنی سازنده اثر میخواهد در فصل دوم از آنچه که در فصل اول کاشته، برداشتی داشته باشد؛ چقدر با این گزاره موافق هستید؟
ببینید! یکی از اصلیترین شیوههای غرب در فیلمسازی امروز که مثلا میتوان نمونههای آن را در فیلمهایی مثل «بازیهای گرسنگی» و «جوکر» دید، این است که هدفی کوچک را قربانی رسیدن به هدفی بزرگتر میکند. یعنی مثلا نمیگوید سیستم غرب خالی از ایراد است؛ اتفاقا نشان میدهد یک نظام کاپیتالی وجود دارد که سایر مردم را استثمار میکند اما نشان میدهد وقتی همان سایرین قدرت را به دست میگیرند به مراتب بدتر از آن نظام کاپیتالی ظلم میکنند. یعنی میگوید ما بد هستیم اما مخالفان ما بدتر هستند!
درباره «تهران» هم نباید فریب این نوع از کارهای رسانهای اسرائیلیها را خورد. اتفاقا سال قبل فیلمی به نام «مامور مخفی» (The Operative) در جشنواره برلین به نمایش درآمد که آن را هم یک اسرائیلی ساخته بود و ماجرای نفوذ یک مامور موساد به تشکیلات هستهای ایران بود که در ظاهر نشان میدهد موساد کارهایی غیرانسانی و منفی انجام میدهد اما در باطن ماهیت زندگی برخی ایرانیان و تفکر مخالف آنها با نظام جمهوری اسلامی را نشان میدهد؛ یعنی برای یک هدف بزرگ، چند هدف کوچک را قربانی میکند.
* این شگرد فریبنده را میشد به وضوح در سریال دید؛ مثلا آنجایی که همسر مامور امنیتی ایرانی توسط موساد دزدیده میشود، او خطاب به مأموران موساد میگوید جنگ و دشمنی هم آدابی دارد و ما [منظور همسر ایرانی این زن است که در سریال به عنوان یکی از نیروهای رده بالای سازمان اطلاعات سپاه معرفی میشود] در جنگ کاری به زن و بچه دشمن خود نداریم.
دقیقا همینطور است! ما باید غایت نهایی اثر را ببینیم و نباید فریب این شگردها را بخوریم. اصل ماجرا برای آنها همان فضای منفی است که از داخل ایران نشان میدهند و اینکه در این میان کمی تصویر موساد خراب شود هم برای آنها مسألهای نیست. البته بعضی رسانههای ما در تحلیلشان نسبت به این سریال دچار شتابزدگی شدند، همانگونه که در ارتباط با سریال «النهایه» دچار تحلیل اشتباه شدند. قسمت اول این سریال را تا انتها ندیدند و صرفا بر اساس چند دقیقه ابتدایی آن تحلیل کردند و گفتند این سریال از نابودی اسرائیل میگوید در حالی که پیام نهایی این سریال کاملا به نفع اسرائیل بود. در واقع طرف مقابل ما کاملا بر مسائل رسانهای مسلط است و اگر نسبت به بخشی از سیستم قضایی، نظامی یا امنیتی خود هم انتقاد کند، به شکلی مسائل را نشان میدهد که مقصر موضوعات یک نفر یا یک گروه محدود باشد، نه کل سیستم.