دکتر منوچهر محمدی*: دولتهای مستکبر جهان تنها با جنگ و جدال میتوانند بر اریکه قدرت باقی بمانند و این اصلی جداناشدنی از نظام سلطه جهانی است. وقوع جنگ عموما زمانی شدت میگیرد که این دولتهای مستکبر درون جامعه خود با مشکلات سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی مواجه باشند، چرا که تنها یک جنگ خارجی میتواند موجب برونرفت آنها از مشکلات داخلی شود. دولت آمریکا که مدتی است با مشکلاتی عظیم نظیر شورشهای داخلی به دنبال قتل جورج فلوید و بحران ویروس کرونا مواجه شده است و میرود که این حوادث موجبات سقوط و فروپاشی این ابرقدرت باقیمانده از دوران جنگ سرد شود و تحت هیچ شرایطی قادر به مدیریت و حل این بحرانها نیست، برای نجاتش تلاش میکند به هر وسیله ممکن برای رقبای جهانیاش مشکلساز باشد تا توجه افکار عمومی مردم خود را به خارج از مرزها منعطف کرده و ناکارآمدی خود را در مدیریت داخلی تحتالشعاع قرار دهد.
همانطور که در مقاله «ویروس کرونا و آینده سیاست جهانی» پیشبینی کردم که شرایط و اوضاع و احوال جهانی نویددهنده فروپاشی نظام سلطهگرانه غربمحور و شکلگیری نظام جدیدی خواهد بود که میتوان آن را نظام آسیایی نامید که مرکب از محور مثلث جمهوری اسلامی ایران، جمهوری خلق چین و جمهوری فدراتیو روسیه است و دولتمردان آمریکا بخوبی این موضوع را درک کردهاند، بدیهی است راهبردی را باید اتخاذ کنند تا جلوی اقتدار روزافزون این مثلث آسیایی گرفته شود و کشورهای این مثلث را آنچنان در مسائل داخلی خود مشغول کنند تا آنها نتوانند به نقش خود به عنوان بازیگران قدرتمند جهانی بپردازند.
حادثه بندر بیروت که به احتمال قریب به یقین برنامهریزی شده بود و ما را یاد انفجار برجهای دوقلو در 11سپتامبر سال 2001 میاندازد، منجر به این شده که آرامش از این کشور کوچک سلب شود و برنامه حزبالله را که به دنبال انتقام قتل ناجوانمردانه حسین کامل علیه رژیم صهیونیستی بود مانع شده یا به تاخیر اندازد. حوادث و اتفاقاتی که در بندر هنگکنگ، جزیره تایوان و دریای چین جنوبی نیز رخ میدهد برای مشغول کردن جمهوری خلق چین است تا از رشد و پویایی اقتصادی این کشور جلوگیری کند. نگرانیهایی که وزیر خارجه آمریکا، مایک پمپئو در رابطه با پیمان همکاری 25 ساله ایران و چین از خود بروز داده هم مهر تاییدی است بر این سناریوی تنظیمشده در آمریکا و رژیم صهیونیستی.
حوادث پراکنده در مرزها و داخل ایران همچون انفجار در نطنز و آتشسوزیهای پراکنده نیز تلاشهایی است جهت ناامن کردن جمهوری اسلامی تا از فکر انتقام ترور شهید حاجقاسم سلیمانی صرف نظر کند یا آن را فعلا به تعویق اندازد.
اگر چه به یقین میتوان گفت این فتنه جدید آمریکایی که با همکاری رژیم صهیونیستی و عوامل آنها در منطقه تنظیم شده نخواهد توانست مانع سقوط آزاد این ۲ رژیم شود و به قول روزنامه نیویورکتایمز که اعلام میکند «ما در حال سقوط سقوط سقوط سقوط هستیم»، با این وجود بنا بر ضربالمثل معروف «الغریق یتشبث بکل حشیش» استکبار تا لحظه نابودی و سقوط قطعیاش هرگز از تلاش برای جلوگیری از نابودی خود کوتاه نخواهد آمد.
در چنین شرایطی تنها میتواند- آن هم شاید - چند صباحی فروپاشی محتوم خود را به عقب بیندازد و در عین حال برای رقبای خود هزینه ایجاد کند که هوشیاری و تعامل و همفکری میان این ۳ قدرت آسیایی نهتنها میتواند هزینهها را کاهش دهد، بلکه میتواند توطئهها را خنثی و آنها را به فرصت تبدیل کند و در عین حال بر سرعت سقوط نظام سلطه غربمحور بیفزاید. جمهوری اسلامی باید در این مسیر ضمن رایزنی با ۲ قدرت دیگر، نقشی کلیدی و اساسی را در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل بر عهده بگیرد.
* استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران