شیری که برازنده فخر است و مباهات
سید حسن است آیا یا شیخ امارات؟
این داده چو قواده به عشرتکده، رونق
آن گشته ولی قائد احرار به شامات
آن پخته سخن گوید با تکیه به قرآن
این خام ولی چون شتران، حامل تورات
آن لرزه درافکنده به ارکان تلآویو
این با تن لرزان شده پنهان به عمارات
ای شیخ! کنی تکیه به قومی که خداوند
از دوستیاش کرده تو را نهی به آیات؟
این نهی، ندیدی و نخواندی تو به قرآن؟
یا خواندهای از وحی، فقط لفظ و عبارات؟
هش دار و بپرهیز، از این غده بدخیم
جز ننگ چه بخشید مناخیم به سادات؟
سید حسن از چیست که بیسلطنت و کاخ
خورشید عرب گشته و حکام چو ذرات
زیر قدمش له شده است ارتش صهیون
با آن همه جنگنده و آلات و مهمات
آیا نکنی شرم ز لبنان و فلسطین؟
آیا نشنیدی تو ز آیات و روایات؟
ایران چه بدی کرد به اعراب و به اسلام؟
کز کینه او کور شدی، کور به کرات!
بحرین و عراق و یمن و شام چرا سوخت؟
در آتش بدخواهیات ای شیخک بدذات!
آیا نرهاندند نوامیس عرب را
سید حسن و قاسم و یاران ز بلیات؟
خنجر زدی از پشت به اعراب و نشستی
با مرتکب آن همه کشتار و جنایات
ای ننگ به هر کس که شود خام تو ای خصم
ای وای به شیخی که کند با تو ملاقات
آینده از آن یمن و غزه و قدس است
ای غرب به هش باش! رسد روز مکافات...