ثمانه اکوان: فضای انتخاباتی آمریکا با نزدیک شدن به ماه آبان، هر روز داغتر از روز پیش میشود. برگزاری کنوانسیون انتخاباتی دموکراتها و سخنرانیهای آتشین چهرههای معروف دموکرات علیه ترامپ از یک سو و برگزاری کنوانسیون انتخاباتی جمهوریخواهان و سخنرانیهای اعضای خانواده ترامپ در حمایت از او بر فضای دوقطبی موجود در آمریکا بشدت افزوده است. بحثهای انتخاباتی در آمریکا بویژه در شهرهای بزرگ، چند ماهی است به کف خیابانها کشیده شده است. از زمانی که اعتراضات به تبعیض نژادی و اقتصادی، سراسر شهرهای آمریکا را درنوردید تا هماینک که بحثهای انتخاباتی وارد فاز جدیتری شده، دعواها و درگیریهای مردمی بر سر حمایت از ترامپ یا دموکراتها بشدت بالا گرفته است. این درگیری و دوقطبی که کمپین انتخاباتی ترامپ نیز بشدت به دنبال آن بوده و آن را تشدید میکند، میتواند در نتیجه انتخابات به نفع او تمام شود و به قول ترامپ، جمعیت خاکستری سفیدپوست را که تاکنون نمیخواستهاند رأی دهند، پای صندوقهای رأی بکشاند. در شبکههای اجتماعی آمریکایی نیز همچنان که بحثهای مربوط به سخنرانیهای انتخاباتی مطرح میشود، فیلمهایی نیز دستبهدست میشود که در آن دستههای مختلف مردمی از نژادها و دیدگاههای سیاسی مختلف، به جان یکدیگر افتاده و کار را به زد و خورد فیزیکی با یکدیگر کشاندهاند!
شاید شکلگیری دوقطبیهای انتخاباتی برای جامعه ایرانی نیز چندان غیرعادی نباشد و جای شگفتی زیادی نداشته باشد اما انتشار برخی اخبار که تنها مختص آمریکا در روزهای باقیمانده به برگزاری انتخابات است، نشان میدهد دوقطبیهای انتخاباتی آمریکایی با مسالهای که عموما در کشورهای دموکراتیک متصور میشود، بسیار تفاوت دارد.
یکی از این اخبار، انتظار کارشناسان شهری در شهرهای مختلف ایالاتمتحده درباره شکل گرفتن جابهجاییهای عظیم در آمریکا بعد از انتخابات ریاستجمهوری است. چندی پیش روزنامه نیویورکتایمز گزارشی مردمی درباره فضای سیاسی- انتخاباتی در شهرهای مختلف تهیه کرد که زنگ هشدار در این باره را به صدا درآورد. در این گزارش تعدادی از کسانی که در محلههای حومه شهر زندگی میکردند، درباره نظرشان راجع به نامزدهای انتخاباتی بیان کرده بودند ترجیح میدهند کمتر در حضور همسایگان و دوستانشان درباره مسائل سیاسی صحبت کنند، چرا که از این مساله نگرانی دارند این کار باعث شود رابطه بین آنها از بین برود یا بدتر از آن، مجبور به درگیری با همسایگان و دوستانشان شوند. برخی از این افراد که احساس میکردند در بین همسایگان خود از نظر تفکر سیاسی تنها ماندهاند، همچنین بیان کرده بودند برنامه دارند بعد از انتخابات محله خود یا حتی شهرشان را تغییر دهند تا مجبور نباشند در جامعهای زندگی کنند که نقطهنظر سیاسی اکثریت مردم با آنها تفاوت دارد. این مساله البته بیشتر درباره طرفداران ترامپ و جمهوریخواهان مصداق داشته است. آنها دیگر نمیتوانستند محلههایی را که مردم در آن اکثرا دموکرات هستند تحمل کنند و اجازه دهند کودکانشان در مدرسههایی با تعلیمات معلمان دموکرات درس بخوانند!
* انتخابات و «مهاجرت سیاسی»
برخی از این جابهجایی با عنوان «مهاجرت سیاسی» بزرگ در درون آمریکا یاد میکنند و برخی دیگر از خانوادهها تنها به گفتن این جمله اکتفا میکنند: «فرار میکنیم!»
نکته جالب توجه این است که مهاجرت سیاسی در آمریکا تنها به انتخابات فعلی بازنمیگردد. این نوع مهاجرت از دهه 70 میلادی وجود داشته است. «بیل بیشاپ» نویسنده آمریکایی در کتاب خود در سال 2008 با عنوان «طبقهبندی بزرگ1» به تاریخچه این نوع مهاجرت و دودستگی عمیق در جامعه آمریکا اشاره کرده است. او در این کتاب مینویسد این نوع مهاجرت که آن را طبقهبندی اجتماعی مینامد، از دهه 70 میلادی در جامعه آمریکایی وجود داشته است و مردم ترجیح میدهند در محلههایی اقامت داشته باشند که فکر میکنند با همسایگان خود اشتراک فکری بیشتری دارند. از زمانی که این کتاب منتشر شده است، جامعهشناسان بیشتری در آمریکا به این طبقهبندی جدید در جوامع شهری پرداختهاند و سعی کردهاند جزئیات بیشتری برای این تئوری جالب توجه به دست آورند. سوال آنها این بوده است: آیا آمریکاییها واقعا در جابهجایی مکانی خود و خرید خانههای جدید به دیدگاه سیاسی همسایگانشان اهمیت میدهند؟ آیا تغییر الگوی رفتاری مردم در برخی ایالتها و شهرهای بزرگ آمریکا به دلیل جابهجاییهایی است که رخ داده یا اینکه نظر مردم در طول زمان تغییر کرده است؟ برای مثال آنها این سوال را مطرح میکنند که آیا رأی بسیار زیاد مردم حومه شهر در تگزاس به جمهوریخواهان به این دلیل است که جمهوریخواهان از ابتدا در این محلهها سکونت داشتهاند یا اینکه مهاجرت از لسآنجلس دموکرات به سمت تگزاس جمهوریخواه، هر سال بر میزان رأی جمهوریخواهان در این ایالت افزوده است؟ نکته جالب توجه در گزارش جدید نیویورکتایمز2 که هفته پیش منتشر شده، تئوری اولیه درباره مهاجرت سیاسی را تقویت میکند. گزارشگر این روزنامه بیان کرده است بنگاههای معاملات ملکی، در ایالتهای مختلف، حالا گزینههای دیگری را به خدمات خود نیز افزودهاند و در تبلیغات خود در ایالتها و شهرهای مختلف بیان میکنند متخصص در امر پیدا کردن محلههایی با همسایگان از نظر سیاسی همفکر با مشتریان خود هستند(!) این بنگاهها در برخی موارد خود به بنگاههای دموکرات و جمهوریخواه تقسیم میشوند و به عنوان مثال بنگاههای جمهوریخواه، به خانوادههای طرفدار جمهوریخواهان املاکی را پیشنهاد میدهند که در محلههای جمهوریخواهان است! برخی از این بنگاهداران که خود از اعضای حزب جمهوریخواه یا دموکرات نیز هستند، بتازگی نظریههای دیگری را نیز پیشنهاد دادهاند که میتواند بر الگوی رأیدهی مردم تأثیر بگذارد. به عنوان مثال یکی از این افراد که خود از اعضای حزب جمهوریخواه است، طرفدار این نظریه است که باید دموکراتها را در محلههای جمهوریخواه اسکان داد تا بلکه همسایگان جمهوریخواه بتوانند نظر آنها را درباره رأی دادن به دموکراتها تغییر دهند!
* تجارتهای جدید و بیکاریهای انتخاباتی
فضای دوقطبی موجود در آمریکا اگرچه تجارت جدیدی برای بنگاههای معاملات ملکی به وجود آورده است اما در برخی موارد باعث بیکاری اعضای خانواده یا از هم پاشیدن خانوادهها نیز شده است. مهمترین و جالبتوجهترین مثال جدید در این مورد، استعفای «کلیان کانوی» مشاور ارشد انتخاباتی ترامپ از کاخ سفید است که گفته میشود به دلیل دعواهای انتخاباتی خانم کلیان با همسرش بوده است! کلیان کانوی برای ترامپ کار میکند و همسرش «جورج کانوی» یکی از افراد معروف در پروژه لینکلن است؛ پروژهای که از جمهوریخواهان میخواهد به جای رأی به ترامپ، به بایدن رأی دهند! شاید در وهله اول این نوع کار کردن زن و شوهر سیاستمدار آمریکایی به نظر جالب بیاید اما این نوع مدیریت زندگی تنها تا چند روز پیش دوام داشت و حالا هر دو مجبور شدهاند برای حفظ خانوادهشان از مشاغل خود استعفا کنند. کلیان کانوی که نقش اصلی را در پیروزی ترامپ در انتخابات سال 2016 داشت اعلام کرده به دلیل حمایت از فرزندانش تصمیم گرفته است به خاطر اینکه آنها در سن نوجوانی هستند و بیشتر از هر زمان دیگری به او احتیاج دارند، شغل خود را در کاخ سفید رها کند. همسرش جورج کانوی نیز اعلام کرده است برای تمرکز بر خانوادهاش نیاز دارد کارزار انتخاباتی را رها کند و به خانه بازگردد. مجله اسلیت3 البته ریشه رفتار این زن و شوهر را پیدا کرده و نوشته است که 24 ساعت قبل از استعفای آنها، دخترشان کلودیا که نوجوانی 15 ساله است، در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی تیکتاک بیان کرده است از دست پدر و مادرش خسته شده و به دنبال پناهگاهی برای آزادی از دست آنهاست. او بیان کرده است دوران کودکی بسیار بدی داشته و حالا نیز مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. کارشناسان رسانهای و سیاسی با مرور صحبتهای کلودیا در صفحهاش در این شبکه اجتماعی به این نکته جالب رسیدهاند: او که در خانوادهای کاملا جمهوریخواه بزرگ شده، مرتب علیه ترامپ (رئیس مادرش) انتقاد میکند و بشدت دموکرات است! او همچنین از حامیان جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد» است. تا پیش از برگزاری کنوانسیون انتخاباتی جمهوریخواهان، نام کلیان کانوی نیز جزو سخنرانان اصلی این کنوانسیون بود. با این حال دخترش در شبکه اجتماعی خود بشدت از این مساله ابراز انزجار و اعلام کرد به دنبال راهی برای فرار از پدر و مادرش است! او بیان کرده است با پدرش درباره مخالفت با ریاستجمهوری ترامپ همنظر است اما درباره باقی مسائلی که جمهوریخواهان به آن علاقه دارند، آنقدر با او اختلافنظر دارد که نمیتواند با او در این باره حرف بزند. بعد از این صحبتها بود که پدر و مادر کلودیا هر دو از سمتهای خود به عنوان مدیران کمپین حامی ترامپ و مخالف او، استعفا دادند تا به فرزندانشان رسیدگی بیشتری کنند. با این حال آنها در توئیتر به کار خود ادامه میدهند. کلیان در توئیت خود از قدرت مدیریت ترامپ در ثروتمندتر کردن مردم و به همراه آوردن رفاه و آسایش برای مردم آمریکا سخن گفته و خواستار رأی دادن به او شده و جورج بیان کرده است همچنان به حمایت خود از پروژه لینکلن و تلاش برای رأی نیاوردن ترامپ ادامه میدهد!
...........................................................................................
پینوشتها
1- The Big Sort
2-https://www.nytimes.com/2017/08/16 /upshot/political-migration-a-new-business-of-moving-out-to-fit-in.html
3-https://slate.com/human-interest/2020/08/kellyanne-george-conway-suddenly-quit-why.html