هند را کشور 72 ملت نام نهادهاند، سرزمینی با پیشینه فرهنگی چند هزار ساله که مهد آیینهای اسرارآلود است. از آنجا که مردم هند سالیان سال با آیین هندوییسم زیست کرده بودند، زمینههای معنوی پذیرش اسلام به صورت جدی در این سرزمین وجود داشت که بر اثر همین امر با گسترش پهنه دعوت اسلام، هند نیز به یکی از پایگاههای مهم مسلمانان تبدیل شد.
اکنون مسلمانان هند با جمعیت قریب به 200 میلیون نفر، ظرفیت عظیمی هستند که آنچنان که باید و شاید به آن توجه نشده است. بعد از شهادت سردار سلیمانی، تصاویر خیل عظیم مسلمانانی که در شهرها و روستاهای هند به خیابانها ریختند و فریاد انتقامخواهی خون حاجقاسم را سر دادند، نگاهها را بیش از پیش به خود جلب کرد.
اخیرا راهاندازی صفحه منسوب به دفتر رهبر حکیم انقلاب اسلامی در توئیتر به زبان هندی بار دیگر توجهات را به جمعیت عظیم مسلمانان معطوف کرد؛ اقدامی که پیام لزوم توجه بیشتر به این جمعیت را مخابره کرد. همین مسأله بهانهای شد تا سراغ حجتالاسلام سیدعاکف زیدی برویم تا از وضعیت مسلمانان هند اطلاعات بیشتری کسب کنیم. حجتالاسلام سیدعاکف زیدی که خود فرزند سرزمین هند است و در آن خاک پرورش یافته، در گفتوگو با «وطن امروز» به تشریح ذهنیت مسلمانان هند نسبت به انقلاب اسلامی ایران و چالشها و فرصتهای پیش روی مسلمانان در بافت و ساختار آینده کشور هند پرداخت.
***
* باتوجه به شناختی که از جمعیت مسلمان هند دارید، لطفاً بفرمایید واکنش مسلمانان هند به شروع به کار صفحه توئیتری رهبر معظم انقلاب چگونه بود؟
مسلمانان هند بویژه شیعیان، از این اتفاق استقبال کردند. برای اغلب هندیهای دیگر نیز این یک امر حساسیتبرانگیز نبوده است. مردم هند عمدتا یا هیچ نگاه خاصی نسبت به ایران ندارند یعنی جزو قشری محسوب میشوند که پیگیر تحولات منطقهای و جهانی نیستند یا این کشور و رهبرانش را قهرمانان عرصه سیاست بینالمللی و مقاومت میدانند که تا به حال هیچ اصطکاکی با منافع ملی هند هم نداشتهاند. به بیان دیگر فعالان و جریانهای اصلی سیاسی هند مخالف جمهوری اسلامی نیستند. علاوه بر این، با توجه به وجود حساب توئیتری دفتر رهبری به زبانهای اردو و انگلیسی از سالها پیش، نشر مواضع و افکار ایشان در فضای مجازی هندوستان پدیده جدیدی نیست.
* جامعه مسلمان ایران طبیعتاً توجه خاصی به مسلمانان هر کشور دارد؛ شما وضعیت مسلمانان هند را امروز چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت امروز مسلمانان هند بسیار ویژه و حساس است. هم نگرانکننده است و هم امیدافزا. روند تنزل اجتماعی مسلمانان هند 250 سال پیش با سلطه یافتن استعمار بر این کشور آغاز شد و با استقلال هند و جدایی پاکستان از آن حدودا 75 سال پیش، این روند با سرعت بیشتری ادامه پیدا کرد. طبق گزارشهای رسمی دولت هند، مسلمانان امروز مستضعفترین قشر جامعه هند هستند و در شاخصهای تحصیلی، اقتصادی و سیاسی آنها از هر قشر دیگر جامعه ضعیفترند. افزون بر این، در 3 دهه اخیر بویژه در 6 سال اخیر، قدرت عناصر اسلامهراس در این جامعه مدام در حال افزایش بوده و در پروژه قدیمی «غیرملی» قرار دادن مسلمانان این کشور، در چند سال اخیر پیشرفت چشمگیری حاصل شده است. در نتیجه مسلمانان هند امروز تحت فشار بیسابقهای در تاریخ بیش از هزار ساله خود در این کشور هستند.
اما به رغم این فشار شدید، مسلمانان هند دارای ظرفیتهایی عظیم و رو به افزایش نیز هستند؛ اول، جمعیت آنهاست. امروز هند با حدودا 200 میلیون شهروند مسلمان رتبه دوم یا سوم جهانی از لحاظ جمعیت مسلمین را دارد و پیشبینی شده در کمتر از 30 سال این جمعیت انبوه به رتبه اول جهان اسلام خواهد رسید. همراه با افزایش سهم مسلمانان در جمعیت کل کشور که امروز تقریبا 15 درصد است، با توجه به جوانتر بودن سیمای جامعه مسلمان نسبت به اقشار دیگر هندی، این روند زمینه ایفای نقش موثرتر و سازندهتر را برای آنها در جامعه هند بتدریج افزایش خواهد داد. دوم، میراث غنی فرهنگی مسلمانان هند است. تعلق مسلمانان شبهقاره هند به دین و فرهنگ خود عمیقتر از اغلب ملتهای مسلمان جهان است. مقام معظم رهبری هم که توجه و علاقه ویژهای به کشور هند و منطقه جنوب آسیا دارند، در یکی از دهها مورد که درباره تاریخ و فرهنگ مسلمانان هند تحلیل و اظهار نظر کردهاند، صریحا به این واقعیت اشاره فرمودند. با توجه به حجم بالای هجمههای جهان مدرن که آنها را نشانه قرار داده و هنوز میدهد، علاقه و پایبندی مسلمانان هند به حتی ظواهر دین خود، نه فقط از بین نرفته، بلکه از جهاتی امروز رو به افزایش است. همچنین به سبب بلاهایی که امروز گرفتارش شدهاند، در بین جوانهای مسلمان یک بیداری و رشد بیسابقهای در سطح فهم و یک تشنگی برای تفکر کارآمد جدیدی مشاهده میشود که یکی از علامتهای آن، صبر آنها در مقابل فشار شدید این زمان و رو نیاوردن آنها به واکنشهای خشونتآمیز یا سبکمغز برای رهایی از آن است. مسلمانان امروز آن جایگاه قبلی خود به عنوان یکی از برترین کانونهای تمدن اسلامی در جهان را از دست دادهاند ولی میراث غنی فرهنگی چندین قرن، هم آنها را مقاومتر در مقابل آزمایشهای شدید امروز کرده و هم نویدبخش اعاده نقش کلیدی تمدنی آنها در آینده نه چندان دور است.
* تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر مسلمانان هند را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگرچه فعالیت جریانهای ضدشیعی و ایرانهراس بیتاثیر نبوده اما قشر تحصیلکرده و فریخته مسلمانان هند عمدتا به انقلاب اسلامی، امام خمینی، مقام معظم رهبری و شخصیتهای دیگر انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت ارادت دارند. البته میزان این ارادت بین اقشار مختلف جامعه متنوع مسلمان هندی یکسان نیست. طبیعتا شیعیان که حدودا 10 درصد جامعه مسلمان هند را تشکیل میدهند، از همه بیشتر علاقهمندند و افتخار میکنند ولی اغلب جریانات و دانشمندان اهل سنت نیز ایران را به عنوان یک قهرمان موفق در مقابل زورگویان عالم میشناسند و از مقاومتش احساس لذت و شخصیت میکنند. از منابع مطمئنی اطلاع دارم که بزرگان حتی برخی جریانات که به سلفیگری منسوبند، در مجالس خصوصی ابراز شیفتگی نسبت به امام خمینی میکنند ولی تاثیر انقلاب اسلامی بر افکار آنها یا کم بوده است یا لااقل به صورت واضح و براحتی قابل مشاهده نیست. همچنین بین مسلمانان عادی، اگرچه یک تصور مثبت ولی مبهم از ایران به عنوان یکی از سرزمینهای کهن اسلامی و مهد فرهنگ و ادب باقی مانده است اما آنها هنوز چندان اطلاعی از انقلاب اسلامی پیدا نکردهاند.
* چه موانعی باعث شده تأثیر انقلاب در هند بهرغم این همه ظرفیت هنوز محدود بماند؟
تاثیرگذاری فرآیند بغرنجی است که عوامل و شرایط متعددی در آن دخیل است. مثلا استضعاف مسلمین یک مانع مهم است، زیرا استضعاف موجب کندی در رشد و تکاپوی اجتماعی و فرهنگی میشود ولی به نظرم مهمترین مانع، موقعیت ویژه و شکننده مسلمین در جامعه هند است. آنها به عنوان اقلیتی در جامعهای زندگی میکنند که عرصه اجتماعی و سیاسی آن میدان کشمکش بین 2 تفکر عمده است که هر کدام به نوبه خود تاثیرپذیری و الگوبرداری از انقلاب اسلامی را دشوار میکند. یک تفکر، تفکر سکولار است که بروز هر دینی در عرصه اجتماع را ضدارزش میخواند. این تفکر اخیرا تضعیف شده ولی هنوز حضور دارد. تفکر دیگر، تفکر ناسیونالیست هندو است که با بروز هر آیینی غیر از هندوییسم بویژه با بروز اسلام، در عرصه اجتماع شدیدا مخالف است. این واقعیت اجتماعی و سیاسی هند موجب میشود مسلمانان هندی انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت را دوست داشته باشند و از دور برایش دعا کنند و حتی به آن افتخار هم بورزند ولی نتوانند بیش از این نسبتی بین خود و انقلاب اسلامی را تصور کنند یا آموزههای انقلاب اسلامی را که تا به حال عمدتا به عنوان یک حرکت برای اسلامیسازی فضای اجتماعی در جامعه مسلمان معرفی شده، بر شرایط کشور خود تطبیق دهند. در واقع اینجا یک چالش سخت فکری وجود دارد که تا بدرستی حل نشود، این کمبود تاثیرپذیری ادامه خواهد داشت. اینجا بد نیست اشاره کنم که تمرکز منحصر نخبگان ایرانی از هر جریان و جناح بر غرب، چه برای همراهی و چه با قصد مقابله و غفلت بیش از یک قرنی جامعه ایران از شرق جهان و حتی از سرزمینهای پیرامون خود هم یکی از موانع مهم است.
* دوست دارید مردم ایران از هند چه بدانند؟
طبیعتا دوست دارم از ظرفیتهای عظیم انسانی، مادی و معنوی هندوستان بیشتر اطلاع پیدا کنند. به عنوان مثال، هند با 15 الی 30 میلیون شهروند شیعه، رتبه دوم یا سوم را در جهان از لحاظ جمعیت شیعه دارد. دوست دارم بدانند هند در چند دهه اخیر بویژه در 6 سال اخیر، خیلی تغییر کرده و باید از نو شناخته شود ولی مهمتر از هر چیز دیگر دوست دارم جامعه ایران از اشتراکات خود با هندوستان معرفت بیشتری کسب کند. منظورم صرفا یکسری معلومات تاریخی یا ادبی نیست. من باور دارم هویت واقعی بسیاری از ملتهای آسیایی، منجمله ایران و هند، در حقیقت یک هویت مشترکی است که به سبب استعمار و مدرنیته گم شده و تقطیع شده است. یکی از ریشهها وضعیت آشفته هویتی در جوامع ما همین از همگسستگی بین هویتهای ما است. در واقع جزئی از هویت حقیقی هر یک از این جوامع در اختیار دیگری است. تاکید دارم این یک تحلیل است، نه یک تعبیر شاعرانه یا شعار احساساتی. ما نیاز داریم به اینکه آن هویت مشترک دوباره کشف و طبق اقتضائات زمانه بازتعریف شود. دوست دارم ایرانیها نیز به این معرفت برسند که آنها با هند نه فقط اشتراکات فرهنگی زیادی دارند، بلکه اشتراک سرنوشت هم دارند، زیرا جهش عظیم برای کشورهای ما، انقلاب اسلامی و جهان شرق به طور کلی، منتظر رسیدن ما به همین معرفت است. البته ناگفته نماند جامعه هند هم به سبب همین عوامل از ایران و جوامع دیگر شرقی غافل و کماطلاع شده و این مشکل هم در جای خود باید علاج شود.
* در پایان، توصیه شما به نخبگان جامعه ایران چیست؟
بنده هیچ توصیهای به مسؤولان یا عناصر حکومتی ندارم ولی به جوانان و نخبگان ایرانی عرض میکنم در رابطه با هند، یا دیگر جوامع مهم شرقی، با یک همت بلند و چشمانداز عظیمی جسورانه در عرصه فعالیت فرهنگی وارد شوند. اقتضای چنین ورودی چند چیز است؛ یکی اینکه معرفت خود را نسبت به هند باید افزایش دهند. سپس به جای نتایج زودرس و کماهمیت، رسیدن به ثمرات عظیمی پس از 20 یا 30 سال را در اولویت قرار دهند و از الان برای آنها سرمایهگذاری کنند. بدانید روند تغییرات ژیوپلیتیک جهان و آسیا همه به نفع ملتهای شرقی و مسلمانان جهان است. یک نکته کاربردی و کلیدی را هم اضافه کنم؛ مساله ارتباط و همافزایی با جوامع شرقی اهمیتش خیلی بیشتر از آن است که در انحصار دولتمردان، دیپلماتها و سازمانهای دولتی بماند. لازم است نخبگان کاری کنند که مردم را با معرفت و انگیزه صحیحی مستقیما وارد میدان کنند تا موفقیتهای بزرگی در این عرصه نصیب همه ما شود، انشاءالله.