هانیه عبقریزاده: در یک روز پرالتهاب بهمانند سایر روزهایی که طی 7 سال اخیر شاهد آن بودیم، آقای «حسامالدین آشنا» مشاور رئیسجمهور در پیامی توئیتری نوشت: «قبل از هر تصمیم اقتصادی شخصی، یک هفته صبر کنید».
این پیام بهمانند توپ در شبکههای اجتماعی صدا کرد! بهراستی چه اتفاقی قرار بوده رخ دهد؟! بهراستی چه اتفاق خاصی قرار بود رخ دهد که در عرض یک هفته، «اقتصاد تحریممحور» ساختهوپرداخته دست دولتهای یازدهم و دوازدهم را از بحران خودساخته مسؤولان اجرایی کشور نجات دهد؟
پیام توئیتری حسامالدین آشنا، اینگونه با جملات «محمود واعظی» رئیس دفتر رئیسجمهور تکمیل شد: «با علامتهایی که از کشورهای اروپایی و آسیایی و دیگران دریافت کردهایم، در روزهای پایانی تحریم قرار داریم زیرا تحریمکنندگان به هیچ یک از اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی خود نرسیدند. باید تاکید کنم ماههای آینده وضعیت بهمراتب بهتر میشود».
تجمیع این ۲ سیگنال اقتصادی، منجر به «توقف تصمیمسازی اقتصادی» بسیاری از مردم شد! بسیاری از شهروندانی که تحت تاثیر کاهش ناگهانی سود بانکی و تورم افسارگسیخته ایجادشده طی سالهای اخیر، سرمایههای خود را به سوی بازارهای پنجگانه (بورس، مسکن، خودرو، ارز و طلا) هدایت کرده بودند، در دوراهی «حفظ یا خارج کردن سرمایههای خود» قرار گرفتند! این سردرگمی مدت زیادی به طول نینجامید! محصول «شوک ناگهانی دولت به بازار» از یک سو و «مشخص شدن بیخاصیت بودن بسته پیشنهادی دولت» و عدم کار کارشناسی دولت در این مقوله، منجر به افت و خیزی شدید در بازار سرمایه شد. نهتنها افسار قیمتها کشیده نشد، بلکه دلالان و کسانی که در کمین نقدینگی سرگردان مردم آسیبدیده از سیاستهای اقتصادی دولت نشسته بودند، فرصت را برای ماهیگیری از آب گلآلودی که نزدیکان رئیسجمهور محترم مهیا کرده بود، مناسب دیدند! نتیجه آن شد که نباید میشد! آسیبدیدگی شدید سرمایههای مردم (خصوصا در بازار بورس) و سردرگمی آنها در بازارهای دیگر، نتیجه «گشایش اقتصادی ادعایی دولت» بود! گشایشی که «دلالان» را مدیون آقایان «واعظی» و «آشنا» ساخت! آیا واقعا آقایان واعظی و آشنا نمیدانستند «ورود شوک ناگهانی به یک ساختار اقتصادی دولتمحور و بسته»- چه مثبت و چه منفی- چه بلایی بر سر سرمایههای مردم، خصوصا قشر آسیبپذیر میآورد؟!
آیا «صبر یک هفتهای مردم»، در نهایت به سود آنها تمام شد یا ضررشان؟!
کاش ماجرا به این نقطه ختم میشد! آقای «محمود واعظی» در گفتوگوی ویژه خبری اول شهریورماه (زمانی که بازار بورس ریزش شدید خود را آغاز کرده بود)، تاکید کرد:
«شاخص بورس بین ۱,۶۰۰,۰۰۰ تا ۱,۷۰۰,۰۰۰ واحد اصلاح و سپس به روند خود ادامه میدهد! نباید در بازار بورس رفتار هیجانی داشت!»
بهراستی کدام «بازار بورس» را سراغ دارید که یک مقام دولتی، شاخص بورس و میزان اصلاح آن را «دقیقا تعیین» و به صورت رسمی و دستوری محاسبه و اعلام کند؟!! آیا تجربه «دلار جهانگیری» و عوارض این تصمیمگیری دستوری و هیجانی برای کشور کفایت نمیکرد که حالا بخواهیم شاهد «شاخص بورس واعظی» باشیم؟!
و اما دغدغه اصلی همچنان باقی مانده است! حتی طرفداران دولت نیز اذعان کردهاند مواضع عجولانه، هیجانی و دخالت غیرمسؤولانه دولت در بازار فرابورس و بورس، منجر به «شکلگیری بحران در بازار» و «کاهش میزان سرمایههای مردم» و ایجاد «ناامیدی نسبت به آینده» در آنها شده است! بدیهی است دیگر کشورهای جهان، حتی همان کشورهای غربی که متاسفانه دولت و وزارت امور خارجه ما حتی پس از مرگ فاجعهآمیز برجام، «نجات اقتصاد کشور» را منوط به «چراغ سبز دوباره آنها» میدانند، با پدیده «انهدام سرمایههای مردم» به سادگی برخورد نمیکنند! اگر اظهارنظر یک مسؤول- ولو به صورت غیرعامدانه- منجر به از دست رفتن سرمایههای مردم شود، سریعا از سمت خود عزل شده و پرونده وی در دادگاههای عالی این کشورها پیگیری میشود! با این حال، برخی مسؤولان ما پس از «ایجاد بحران مالی برای مردم آسیبدیده از سیاستهای اقتصادی دولت»، ترجیح میدهند بار دیگر در صداوسیما حاضر شده و این بار درباره «بازهای که شاخص بورس باید در آن نوسان کند(!)» سخن بگویند.
حتی اگر التهاب اقتصادی به وجود آمده در کشور محدود یا مهار شود، بازگرداندن «اعتماد مردم به وعدههای اقتصادی مسؤولان دولتی» بسیار سخت و حتی در آینده نزدیک ناممکن خواهد بود. میگویند در دوران بحرانی بورس، بهترین آرزوی یک سهامدار، تعطیلی بازار و توقف معامله نمادهاست! بدونشک الان نیز آرزوی بسیاری از کسانی که بر اثر التهابات اخیر دچار رنج، نارضایتی شدید و افت سرمایه شدهاند، تعطیلی توئیتر آقای آشنا و ممنوعیت سخن گفتن آقای واعظی و متعاقبا برخی مسؤولان دولتی دیگر است! شاید این گونه لااقل مردم بهتر بتوانند با «درد خود» سازگار شوند.