کد خبر: 223953تاریخ: 1399/6/17 00:00
در نشست نقد و بررسی کتاب «سکه تقدیر» مطرح شد
چرا «روزی روزگاری» هم شاهکار است هم مهم
نشست نقد و بررسی کتاب «سکه تقدیر»؛ تحلیلی بر سریال «روزی روزگاری» با حضور محمدصادق کوشکی، استاد دانشگاه تهران و منتقد و نعمتالله سعیدی به عنوان نویسنده کتاب در محل کتابفروشی «بهنشر» برگزار شد. به گزارش «وطن امروز»، سعیدی در ابتدای این نشست در پاسخ به چرایی نوشتن کتاب درباره سریال تلویزیونی «روزی روزگاری» گفت: سعی کردم در مقدمه این کتاب کمی به این سؤال پاسخ دهم. تیتر مطلب هم اینگونه میشود که برای اینکه از آن ننویسم دنبال انگیزه میگشتم، چراکه فکر میکردم چه دلیلی دارد درباره یک سریال موفق و از همه مهمتر درست، ننویسم. وی افزود: قوی بودن یک سریال، یک موضوع و مساله است و اینکه مبانی الفبای روایی آن و نوع جنس کار درست باشد موضوع دیگری است، زیرا اگر از کاری با این اهمیت و ارزش صحبت نشود حیف است و اگر بنا باشد در این مورد حرفی زده شود، باید به این موضوع بپردازیم که چطور میشود سریالی به نام «روزی روزگاری» ساخته میشود و بعد از گذشت 20 سال از ساخت آن در محافل ادبی و علوم انسانی در موردش صحبتی نمیشود. زمانی که سریال «روزی روزگاری» پخش میشد مخاطبان به خاطر دارند که خیابانها خلوت میشد و به دلایل مختلف، این سریال اثری ماندگار بود. جنس کار به صورتی بود که از دیالوگها گرفته تا قصه و داستان و... موارد بسیاری داشت که ماندگار و تأثیرگذار بود. سعیدی افزود: از زمانی که وارد عرصه نقد سینما شدم همیشه در ذهنم بود که به این کار بپردازم، منتها نخستین مشکل این بود که این سریال، اثری نبود که بتوان حق آن را در یک مقاله ادا کرد. اگر همت بچههای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب نبود و ضرورت انجام چنین کاری را تشخیص نمیدادند شاید این کتاب هنوز هم نوشته نشده بود.
* «روزی روزگاری» یک سینمای شاعرانه است
محمدصادق کوشکی، استاد دانشگاه تهران نیز درباره ویژگیهای کتاب «سکه تقدیر» گفت: به عنوان مهمترین حسن کار آقای سعیدی، به این موضوع اشاره میکنم که ایشان تلاش کردند به یک کار بر زمین مانده و فراموششده، بپردازند. بهرغم اینکه مردم، «روزی روزگاری» را پسندیدند، این کار بایکوت شد، البته نه فقط سریال «روزی روزگاری»، بلکه «تفنگ سرپر» امرالله احمدجو هم بایکوت شد. مقدمه این 2 سریال که اثر سینمایی «شاخههای بید» بود نیز نادیده گرفته شد. این استاد دانشگاه ادامه داد: مهمترین حسن کتاب آقای سعیدی این است که این بایکوت و استبداد فرهنگی رسانهای را بشکند و این فضا را مقداری متفاوت کند. این بایکوت برای شخص امرالله احمدجو به عنوان نویسنده و کارگردان و تفکر او بود. جرائم او از نظر روشنفکران چه بود؟ نخستین مورد این بود که «روزی روزگاری» متعهد بود و بیسرانجام نیست. در واقع نویسنده و کارگردان این کارها یعنی سریال «روزی روزگاری» و کار تکاملیافتهتر از آن، یعنی سریال «تفنگ سرپر» تعهد دارد. یعنی یک اعتقادی دارد که این اعتقاد برای او روشن و واضح است و از قضای روزگار، این تعهد و این اعتقاد در راستای انقلاب اسلامی و با همان شعارها، آرمانها و ارزشهاست. ضمن اینکه قالب هنری دارد و قصهگو است. صاحب سبک است و تقلید بویژه تقلید از هالیوود نیست، بلکه سعی میکند بر اساس هنر ایرانی، سینما را به شعر تبدیل کند. این کارشناس عنوان کرد: جرم دوم «روزی روزگاری» این بود که هویت و اصالت داشت و ایرانی بود اما نه آن ایرانی که فرح پهلوی و جوجههای فرح پهلوی در فضای روشنفکری میپسندند؛ آنها روایت لسآنجلسی «ایرونی» را میپسندند به همین خاطر علی حاتمی را با قوت تبلیغ میکنند، البته منکر کارهای آقای حاتمی نیستیم اما روایت او، روایت «ایرونی» است؛ یعنی کسانی که به لسآنجلس رفتند و دلشان برای قرمهسبزی و آبگوشت و کلهپاچه و بعضی از نمادهای ساختگی ایرانی تنگ شده است. اما نکته «روزی روزگاری» این است که میآید اصالت و هویت واقعی ایرانی را نشان میدهد و به همین خاطر هر گوشه از داستان، نشانهها و وسیلههای استفاده شده در آن، مابهازای واقعی دارد. یعنی از گویشهای مختلف ایرانی، جغرافیاها، پوششها، آداب و رسوم، ابزارها و حتی موسیقی داخل آن واقعی است، این کار به هیچ کجای ایران تعلق ندارد اما کاملا ایرانی است. کارگردانی را نمیشناسم که به این جامعیت به ایران، ادای تعهد کرده باشد. آن هم، آن فرهنگ واقعی ایرانی که واقعیت ایران ما بوده و هست. اما این کار، جرم کمی نبود به همین خاطر کار آقای احمدجو بایکوت شد. وی خاطرنشان کرد: «روزی روزگاری» بخشی از هویت و اصالت حاکم بر ایران را از دستبرد نابودی و فراموشی حفظ کرده است. حتی اگر بخواهیم از لحاظ جامعهشناسی سینما به این کار نگاه کنیم، اگر مخاطبان مثلا در 100 یا 200 سال بعد، این کار را ببینند میتوانند یک تصویر واقعی از هویت و اصالت فرهنگ ایرانی که واقعا وجود داشته است را ببینند. در ادامه این نشست کوشکی با اشاره به کتاب «سکه تقدیر» تصریح کرد: اگر یک روز، یک پژوهشگر منصفی بیاید و بگوید که چنین مجموعه تلویزیونیای ساخته و پخش شده است، آیا از سازنده آن تقدیر کردید؟ کتاب آقای سعیدی، حداقل ما را از شرمندگی در میآورد که قدر یک هنرمند اصیل ایرانی را دانستیم. کوشکی در ادامه گفت: «روزی روزگاری» را مردم پسندیدند؛ حدس میزنم که مخاطب این کتاب، اهالی فکر دینی باشند، چون روشنفکران که لیاقت خواندن چنین کتابی را ندارند، زیرا از نظر آنها چنین کتابهایی اصلا چاپ نشده است. نمیدانم چند سریال تا امروز داریم که درباره آنها، کتابی منتشر شده باشد. همین موضوع، ارزش آن را داشت که مثلا 2 خط به آن پرداخته شود؛ اینکه درباره سریالی تلویزیونی، کتاب نوشته شود، کار نادری است. حرف من این است که چرا عموم مردم، این کتاب را نخوانند؟ ای کاش، این کتاب مقداری سادهتر و روانتر بود. ای کاش این کتاب به روایت «خاله لیلا» بود. خاله لیلا طوری حرف میزند که هم فلاسفه و هم مردم عادی متوجه میشوند، این کتاب، مقداری ویژه افراد با سواد زیاد نوشته شده است.