رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا چگونه موجب تعمیق شکافهای اجتماعی و حرکت این کشور به سمت جنگ داخلی میشود
ثمانه اکوان: اواسط دهه 90 میلادی، زمانی که بیل کلینتون، رئیسجمهور آمریکا بود و از نظر کاخ سفید و کنگره، جامعه آمریکایی تزلزلناپذیر به نظر میرسید، دولت کلینتون شخصی به نام جک گلدستون را مسؤول مطالعه بر روی این مساله کرد که کشورها چگونه دچار فروپاشی میشوند. این مطالعه در نهایت به مدلی رسید که حالا بعد از یک دهه به جای اینکه فروپاشی جوامع دیگری غیر از ایالاتمتحده را پیشبینی کند، نشان میدهد این آمریکاست که در آستانه فروپاشی یا حداقل در آستانه جنگ داخلی قرار دارد.
اعتراضات به نژادپرستی در شهرهای مختلف آمریکا، راهپیمایی اعتراضی به خاطر مسائل اقتصادی در سراسر ایالتها، دعواهای خیابانی مردم به خاطر مسائل سیاسی یا حتی بازگشت به کار بعد از کرونا، همه اینها نمونههایی از شکافهای اجتماعی در جامعه آمریکایی است که حالا با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری این کشور، «تابستان داغ»ی را برای دولت ترامپ رقم زده است.
در این تحقیق که به صورت محدود به انتشار رسید، با مدلهای ریاضی و جامعهشناختی، پروفسور گلدستون که خود از جامعهشناسان سرشناس آمریکایی است به این نتیجه رسید که ایالاتمتحده به سمت یک «جنگ داخلی» پیش میرود. آنها با پیاده کردن مدل ناآرامیهای خیابانی که منجر به فروپاشی کشورها میشود، به این نتیجه رسیدند که کشور خودشان بیشتر از سایر کشورهایی که فکر میکردند بر اساس این مدل در آستانه جنگ داخلی قرار دارند، به سمت ناآرامی و جنگ داخلی پیش میرود و میزان اعتراضات و نارضایتیها از میزان نارضایتیها در سال 1861 که منجر به جنگ داخلی در آمریکا شد، بیشتر است!
این پیشبینی به عوامل مختلفی در داخل جامعه آمریکایی بازمیگردد که بر اساس تحقیق صورتگرفته عبارت است از: نابرابری اجتماعی، نخبگان خودخواه و عدم توانایی دولت ایالاتمتحده برای کنترل یک بیماری مسری احتمالی. نکته جالب در این باره این است که هر 3 عامل فوق که در دهه 90 میلادی پیشبینی شده بود، حالا در جامعه آمریکایی اتفاق افتاده است. بر اساس این پژوهش، این روند اما روندی یکشبه نبوده و از دهه 80 میلادی آغاز شده و جامعه آمریکایی را به سمت انحطاط میبرد. همین روند بوده است که از دهه 80 میلادی باعث افزایش میزان شکاف نژادی در جامعه آمریکا، افزایش میزان فاصله طبقات اجتماعی به دلیل مسائل اقتصادی و در نهایت باعث افزایش میزان تنفر بین مردم آمریکا شده است.
نتیجه این روند اما به کجا ختم میشود؟ براساس تحقیقات صورتگرفته، این عوامل در نهایت به فروپاشی آرام و بعد ناگهانی ختم میشود. به این معنی که این فروپاشی در طول 3 دهه گذشته قابل مشاهده و حتی قابل اندازهگیری نبوده است اما لرزههای کوچک و مداوم در نهایت با یک لرزه عمیق و ناگهانی روبهرو شده و احتمال جنگ داخلی را در آمریکا بشدت بالا میبرد.
اگر نگاهی به برخی آمارهای خاص درباره ورود فعالان سیاسی تندرو راستگرا به عرصه سیاست آمریکا داشته باشیم، به احتمال زیاد فضای روشنتری از میزان نفرت موجود در جامعه آمریکایی را به دست میآوریم. بر اساس گزارش یکی از موسسههای پژوهشی در حوزه تنفر و گروههای تندرو نژادپرست، که در ماه فوریه سال جاری میلادی منتشر شده است، حدود 900 گروه با محوریت تنفر در آمریکا فعال بوده و در ایالتهای مختلف این کشور فعالیت میکنند. رشد این گروهها که در برخی موارد به تنفر نژادی، تنفر طبقه نژادی یا تنفر قومی دامن میزنند، در طول یک سال گذشته به اندازه بیش از 50 سال گذشتهاش بوده است و این نشان میدهد رشد اظهارنظرهای ترامپ که منجر به تقویت این گروهها در داخل آمریکا میشود، بدون دلیل نیز نبوده است!
رابین رایت، نویسنده مجله نیویورکر اما مساله دیگری را بیان میکند که در شرایط کنونی آمریکا بسیار بااهمیت است. او از ملاقاتش با کیث ماینز، یکی از کارشناسان نیروهای ویژه ایالاتمتحده، سازمان ملل و هماینک در وزارت خارجه آمریکا میگوید و بیان میکند که ماینز به عنوان کارشناس جنگهای داخلی در بسیاری از جنگهای داخلی دنیا در کشورهایی مانند افغانستان، کلمبیا، السالوادور، عراق، سومالی و سودان حضور داشته و آنطور که خود گفته، آنها را «هدایت» کرده است. او پس از 16 سال کار در کشورهای مختلف به واشنگتن بازمیگردد و بهسرعت هشدار میدهد شرایطی که در داخل کشورش مشاهده میکند، بسیار شبیه به شرایط کشورهای در آستانه جنگ داخلی است. فارین پالیسی چندی پیش از بسیاری از کارشناسان حوزه امنیت ملی خواست که اعلام کنند چند درصد امکان دارد آمریکا وارد دومین جنگ داخلی خود شود. ماینز در این نظرسنجی بیان کرده بود که از نظر او احتمال این مساله بیشتر از 60 درصد بوده و انتظار دارد که این جنگ داخلی در فاصله 10 تا 15 سال آینده به صورت کامل رخ دهد. کارشناسان دیگر نظراتشان در این باره بسیار متفاوت بوده و از 5 تا 95 درصد را در برمیگرفت و البته این نظرسنجی قبل از ناآرامیهای شارلوتسویل صورت گرفته بود. ماینز بعد از حوادث شارلوتسویل بیان میکند که همیشه به این فکر میکرده است که جنگ داخلی دیگر در آمریکا رخ نمیدهد اما بعد از مشاهده این حوادث به خودش آمده و به این نتیجه رسیده که جنگ بیش از هر زمان دیگری به آمریکا نزدیک است. او بیان کرده است دلایل اصلیای که نشان میدهند جنگ نزدیک است، مسائل زیر است: «فضای دوقطبی سیاسی که تمام کشور را در برگرفته و البته هیچ نشانهای برای یک راهحل درست و منطقی در این باره دیده نمیشود، جریانهای مطبوعاتی که به طور فزایندهای مردم را با هم دچار اختلاف و تضاد میکنند، نهادهای ضعیف حکمرانی بویژه کنگره و دادگستری آمریکا، فروپاشی مسؤولیتپذیری سیاسی در بین رهبران سیاسی کشور و مشروعیت بخشیدن به خشونت در سطح جامعه».
* فرار به جلو
گسستها و شکافهای اجتماعی در آمریکا در آستانه انتخابات ریاستجمهوری اما به حدی رسیده است که رسانههای آمریکایی ترجیح میدهند آن را عاملی هدایتشده از سوی کشورهای خارجی و بویژه روسیه معرفی کنند و سری به لایههای زیرین فضای اجتماعی کشورشان و کشف شکافهای نژادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نزنند. آسوشیتدپرس را در این میان میتوان یکی از رسانههای پیشرو در تقصیرزدایی از سیستم ناعادلانه و همراه با تبعیض آمریکا دانست. این خبرگزاری اخیرا گزارشی منتشر کرده و در آن از نفوذ روسیه در بین معترضان به شکافنژادی و تبعیضنژادی گفته است. این رسانه بیان کرده است که تنشها بر سر نژادپرستی و همچنین سیاستهای پلیس در آمریکا به محملی خوب برای دشمنان آمریکا تبدیل شده که اهداف و برنامههای خود را برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی این کشور بهپیش ببرند و روسیه نیز در این میان نشان داده است انگیزه خوبی برای بیشتر کردن شکاف موجود در جامعه آمریکا دارد. همین فرضیه و توجیه بوده که باعث شده است رسانهها دست به سانسور صحبتهای منتقدان به سیستم نژادپرستی فعلی در آمریکا بزنند و در شبکههای اجتماعی نیز اکانتهایی که در این باره صحبت میکنند، بلافاصله بسته شده و اجازه داده نشود که دیگر نمودی در شبکههای مجازی داشته باشند. در ابتدای سال جاری میلادی فیس بوک، اینستاگرام و توئیتر دهها اکانت با نام «حقیقتهای ناگفته سیاهان» یا «جان سیاهان اهمیت دارد» را پاک کردهاند و در دلایل انجام این کار گفتهاند که این اکانتها جعلی بوده و از جانب آفریقاییهایی که مرتبط با آژانس پژوهش اینترنت روسی بودهاند، حمایت میشدند. جرم این اکانتها البته تشویق آمریکاییها به گفتن داستانهای خود از تبعیضنژادی یا رفتارهای نژادپرستانه بوده است. این مساله در گزارش اطلاعاتی مجلس سنای آمریکا نیز آمده است که این اکانتها به دلیل هدف قرار دادن سیاهان آمریکایی ایجاد شدهاند! این در حالی است که دولت ترامپ هنوز هم اعلام نکرده است روسیه چگونه تهدیدات خود را در قبال انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اجرایی میکند و در برابر درخواست کنگره جهت حضور مسؤولان اطلاعاتی دولت، اعلام کرده است که نمایندگان تنها میتوانند به بیانیههای رسمی سازمانهای اطلاعاتی دسترسی داشته باشند و مسؤولان اطلاعاتی آنها را در جلسات خصوصی توجیه نمیکنند. همین مساله احتمال اینکه این اطلاعات در اصل دچار مشکل بوده یا جعلی باشند را تقویت کرده است. در نهایت اما مسؤولان دولت ترامپ بخوبی میدانند که ریشه این شکافهای اجتماعی و اعتراضات و درگیریهای خیابانی که حالا مردم آمریکا لقب «جنگ داخلی» به آن دادهاند، از کجا نشأت میگیرد، با این حال برای رأیآوری دوباره او و گرفتن رأی سفیدبرترپنداران، سندیکاهای پلیس، نژادپرستان و کمکهای مالی سرمایهداران مجبورند بر آتش این اختلاف هیزم بریزند.