اسدالله رمضانزاده: دیدار اخیر دبیرکل حزبالله لبنان و رئیس دفتر سیاسی حماس در بیروت، مولد تحلیلهای جدیدی در معادلات منطقه و جبهه مقاومت شده است. «اسماعیل هنیه»، نخستوزیر سابق فلسطین و رئیس دفتر سیاسی حماس برای نخستینبار از سال ۱۹۹۳ میلادی/ 1372 خورشیدی تاکنون، وارد بیروت شد تا با مقامات این کشور درباره شرایط حاکم بر منطقه و فلسطین دیدارهایی داشته باشد. بر اساس بیانیه منتشرشده از سوی حزبالله، در این دیدار بر محکم بودن رابطه میان حزبالله و حماس که بر اساس ایمان، برادری، جهاد، سرنوشت مشترک، توسعه سازوکارهای همکاری و هماهنگی میان طرفین بنا شده، تاکید شد.
واقعیت امر این است که به برکت خون پاک شهدایی مانند «حاجقاسم، ابومهدیالمهندس و حاجرضوان»، فصل جدیدی در «حیات جبهه مقاومت» رقم خورده است. در این معادله، «پراکندگی اجزای جبهه مقاومت» به حداقل رسیده و در مقابل، «همپوشانی» آنها به «همافزایی» تبدیل شده است! شاید سوال شود تفاوت این دو (همپوشانی و همافزایی) چیست و مصداقیابی آنها، خصوصا در برهه حساس و سرنوشتساز فعلی چگونه قابل ارزیابی است. پاسخ این سوال چندان پیچیده نیست: در «همپوشانی» ۲ پدیده، لزوما آنها با یکدیگر در صدد تکمیل یک نقشه یا رسیدن به یک هدف برمیآیند، بدون آنکه تغییری در «قدرتذاتی یا اکتسابی» آنها ایجاد شود. با این حال، «همافزایی» مرحلهای بالاتر از «همپوشانی» محسوب میشود! در همافزایی ۲ پدیده، استراتژیها و تاکتیکهای آنها با یکدیگر «تطبیق» داده نمیشود، بلکه در هم «ادغام» میشود. این همان نقطهای است که دشمنان آمریکایی و صهیونیستی بشدت از آن هراسانند.
«حماس» و «حزبالله» نقاط اشتراک زیادی با یکدیگر دارند. هر دو آنها در صدد آزادی فلسطین و نابودی دشمن متجاوز صهیونیستی هستند. هر دو آنها آزادی «بیتالمقدس» را هدف و ماموریت خود میدانند و هر دو، قدرتمندانه در مقابل توطئههای دشمنان و تهدیدها و تحریمهای اعمالشده از سوی آنها ایستادهاند. با این حال، حماس و حزبالله هر ۲ ویژگی بارز دیگری دارند که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت: اینکه هر ۲ دشمن صهیونیستی را در نبرد مستقیم زمینگیر کردهاند. تابستان سال 2006 میلادی، حزبالله با قدرتنمایی فوقالعاده خود، تانکهای مرکاوای صهیونیستها را یکی پس از دیگری منهدم ساخت و ناوچه فوقمدرن «ساعر» را در مقابل نگاههای بهتزده فرماندهان صهیونیست با موشک ۲ نیم کرد! حماس نیز از سال 2009 میلادی تاکنون، ۴ بار در مقابل دشمن صهیونیست قرار گرفته و هر بار، با مقاومتی حسابشده و واکنشی عزتمندانه، دژ صهیونیستها را در شهرکهای اشغالی و حتی تلآویو و حیفا در هم شکسته است.
حماس و حزبالله، نقطه اشتراک ارزشمند دیگری نیز دارند! اینکه هر ۲ «بازیگر سیاسی» تحولات کشورهای خود نیز محسوب میشوند. حزبالله، محور و شالوده اصلی جریان 8 مارس را تشکیل میدهد. حزبالله، در دولتهای مختلف دارای وزیر و در پارلمان لبنان دارای نماینده است. در حال حاضر نیز حزبالله و طرفداران آن، اکثریت پارلمان لبنان را تشکیل میدهند. حماس نیز در فلسطین تشکیل دولت داده و اسماعیل هنیه، به عنوان نخستوزیری محبوب، در غزه حضوری موثر داشته است.
رژیم صهیونیستی با ادغام و همافزایی ۲ جنبشی روبهرو است که هر یک از آنها، نماد پیروزی نظامی بر تلآویو محسوب میشوند. فراتر از آن، صهیونیستها با ۲ جریانی روبهرو هستند که علاوه بر توان نظامی، ورود هوشمندانهای به معادلات سیاسی کشورهایشان داشتهاند. بیدلیل نبود که طی سالهای اخیر، سازمان جاسوسی موساد، دستگاه امنیتی عربستان را مامور کرد پروژه «تفکیک حماس و حزبالله» و «چندتکهسازی محور مقاومت» را کلید بزند. البته سعودیها نیز در خوشخدمتی به اربابان صهیونیست خود در شکلدهی این پروژه سنگتمام گذاشتند اما فرجام این بازی، عرق ترس بنسلمان و نتانیاهو را بر پیشانی آنها جاری کرد!
درست زمانی که ترامپ و نتانیاهو سودای تحقق معامله قرن را در سر میپرورانند و کشورهای مرتجع عربی نیز ذلیلانه رو به عادیسازی روابط با تلآویو آوردهاند، «همافزایی حماس و حزبالله» بدترین خبر ممکن برای آنها محسوب میشود. اگرچه اخبار چندانی از جزئیات دیدار علامه سیدحسن نصرالله و اسماعیل هنیه منتشر نشده است، اما تبسم «سید مقاومت» از یک سو و چهره مصمم «هنیه» پس از این دیدار، پالسهای شوکآوری را به تلآویو، واشنگتن و ریاض مخابره کرد. این دیدار، تبلوری از «یکپارچگی جبهه مقاومت» بود؛ جبههای که اعضا و اجزای آن، امروز بیش از هر زمان دیگری تحرکات و اقدامات دشمنان منطقه و مهرهها و مزدوران آنها را مورد رصد و تحلیل قرار میدهند. آری! تحقق کابوس صهیونیستها و حامیان آنها نزدیک است.