نوید مؤمن: اعلام عادیسازی روابط «منامه - تلآویو» از سوی دولت آمریکا، اصلا برای افکار عمومی دنیا غیرعادی نبود! با این حال باید توجه داشت «شیخ عیسی بن حمد آلخلیفه»، دیکتاتور بحرین در این معامله صرفا «امضاکننده قرارداد» است نه «تصمیمگیرنده اصلی» درباره آن! این قاعده درباره «بنزاید» ولیعهد امارات عربی متحده نیز صادق است. او و دیگر مقامات اماراتی نیز عادیسازی یا به عبارت بهتر، آَشکارسازی روابط خود با رژیم اشغالگر قدس را بر اساس یک «نقشه راه» و یک «دستور» انجام دادند. بهراستی آن «دستور» چیست و از جانب چه کسانی صادر شده است؟
یک: واقعیت امر این است که «محمد بنسلمان» اصلیترین بازیگر منطقهای پروسه عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی و تلآویو محسوب میشود. «بنسلمان» میخواهد «ترامپ» به هر قیمت ممکن در قدرت بماند، زیرا هراسان است که خروج جمهوریخواهان از کاخ سفید و حضور دموکراتها، منجر به معامله دولت بایدن با یک مهره سعودی دیگر برای حضور در رأس معادلات سیاسی و اجرایی ریاض شود. از همین رو، بنسلمان از همپالکیهای خود در منطقه خواسته است در فاصله اندک باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به روابط پنهان و طولانیمدت خود با مقامات رژیم صهیونیستی، جنبه رسمی و آشکار بخشند.
دو: از سوی دیگر، «بنسلمان» در این معادله، مطابق دستورات صادرشده از سوی «جرد کوشنر» داماد ترامپ و مشاور او در امور منطقه حرکت میکند. باید پذیرفت «بنسلمان» به «کوشنر» بشدت بدهکار است! کوشنر همان فردی بود که پس از قتل و مثله شدن جسد جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول، از طریق سناتورهایی مانند «تام کاتن» و «تد کروز» در سنای آمریکا مانع تحریم عربستان توسط کنگره شد. فراتر از آن، ساخت پروژه «شهر فضایی نئوم» معلول سرمایهگذاری و حمایت هنگفت اقتصادی «دولت ترامپ» و «سرمایهگذاران صهیونیست» در عربستان سعودی است. در چنین شرایطی افسار بنسلمان در دستان ترامپ و کوشنر است. ترامپ به بنسلمان هشدار داده است شکست وی در انتخابات ماه نوامبر، «پایان بنسلمان» را رقم خواهد زد، زیرا دموکراتها قصد دارند با «شاهزادگان دیگری» در خاندان سعود جهت «ترسیم عربستان پس از پادشاهی ملکسلمان» وارد معامله شوند! هر چند محصول این معامله احتمالی نیز استمرار خونریزی سعودیها در منطقه، ترویج تروریسم تکفیری و کشتار مردم یمن و بحرین خواهد بود اما این بار جای «کالبد بنسلمان» با «کالبد یک قاتل دیگر» عوض میشود!
سه: برخی رسانهها و حتی اندیشکدههای آمریکایی افشا کردهاند «بنسلمان» قصد دارد «بقای آلسعود» را به «بقای صهیونیستها» نیز پیوند بزند، زیرا میترسد زوج «ترامپ - کوشنر» حتی در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر، او را براحتی «مورد معامله» قرار دهند. بنسلمان به وضوح میداند در درون خاندان سعودی، شاهزادگانی وجود دارند که حاضرند همین «خوشخدمتیهای او» را برای اربابان آمریکایی خود انجام دهند. در چنین شرایطی «بنسلمان» تلاش میکند از حمایتهای مطلق نتانیاهو نیز برای آنچه «تضمین پادشاهی خود» میداند برخوردار شود. با یک محاسبه ساده، درمییابیم حداقل در برهه فعلی، سقوط ترامپ از قدرت معنایی جز سقوط نتانیاهو و حذف وی از صحنه قدرت در تلآویو نخواهد داشت. در چنین شرایطی احزاب دست چپی در سرزمینهای اشغالی، «بنسلمان» را براحتی و بهمانند یک «زباله بیارزش» دور خواهند انداخت زیرا معتقدند او «کارچاقکن منطقهای» نتانیاهو است!
در شرایطی که بنسلمان از خود چیزی ندارد، فعلا به دنبال چنگ زدن به ریسمانهای پوسیده ترامپ و نتانیاهو است. ولیعهد سعودیها بارها در خفا و آشکار این جمله را از ترامپ و مقامات آمریکایی شنیده است که «اگر ما نبودیم، تو ( بنسلمان) لحظهای نمیتوانستی در قدرت بمانی!». او این جمله تحقیرآمیز را مدام با خود تکرار میکند و حتی شاهزادگانی را که سودای جایگزینی او در ریاض را در سر دارند، یکبهیک به زندان میافکند، بلکه بتواند مانند پدرش سلمان، چند صباحی بیشتر در کاخ پادشاهی بماند!
بنسلمان از یک سو «لباس نظامیان پنتاگون» را بر تن کرده و از سوی دیگر، «چشمبند موشه دایان» را بر چشم خود زده است تا بلکه با تکیه بر یکی از این 2 وسیله در قدرت بماند، حال آنکه او از یک حقیقت بزرگ غافل است: اینکه او و امثال او در خاندان سعودی، سرنوشتی جز شکست، تباهی و نابودی در عربستان نخواهند داشت. در این میان، اهمیتی ندارد که چه کسی کاخ سفید را در آینده نزدیک فتح کند یا کدام سیاستمدار کودککش در سرزمینهای اشغالی بر سر کار بیاید.