سارا هوشمندی: تلاطمات بازار بورس و کاهش یکباره ارزش سهام خریداریشده توسط مردم- که در بسیاری موارد اصل سرمایه سپردهگذاران را هدف قرار داده است- همچنان به دغدغه اصلی اقتصاد کشور تبدیل شده است. عدم تطابق «افت شاخص بورس» با «واقعیات بازار» و «تحلیلهای تکنیکال»، سبب شد بازار بورس و مخاطبان آن دچار نوعی «شوک ناگهانی» شوند؛ شوکی که منجر به بیاعتمادی بسیاری از مردم به بازار سرمایه شده است. در این میان، مواضع مسؤولان محترم دولتی در توجیه آنچه در بازار سرمایه میگذرد، بسی قابل تامل است!
آقای محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور درباره آنچه این روزها در بازار سرمایه میگذرد، میگوید: «اینکه ما از نظر اجرایی با مصوبات شورای عالی بورس همراهی کنیم، اسمش دخالت نیست، بلکه همراهی است. مردم باید امید داشته باشند بورس برای حفظ سرمایهشان جای مناسبی است اما در هیچ جای دنیا کسی نمیتواند بگوید بازار بورسی داریم که همیشه مثبت است».
1- البته صحبت آقای واعظی درست است! در هیچ جای دنیا نمیتوان تضمین داد بازار سرمایه همواره در وضعیت «رشد» قرار دارد و در مقابل «اصلاح بازار» یا «افت ارزش سهام» در کار نخواهد بود! اما باید به استحضار آقای واعظی برسانیم در دیگر نقاط دنیا قواعد و اصول دیگری نیز وجود دارد که خوب بود ایشان اشارهای نیز به آنها داشتند! مثلا خوب است آقای واعظی به این سوال پاسخ دهند که در کجای دنیا رسم است رئیس دفتر رئیسجمهور برای «شاخص بورس» تعیین تکلیف کرده و بازه دقیق نوسان آن را نیز مشخص کند؟! امیدواریم آقای واعظی منکر این موضوع نشوند که ایشان حرکت بازار بورس را بین «یک میلیون و 600 هزار» تا «یک میلیون و 700 هزار واحد» تعیین کرده و قرار گرفتن شاخص بورس در بالاتر از سطح مشخصشده را غیرمنطقی دانستهاند! یعنی آقای واعظی واقعا آگاه نیستند شاخص بورس، میانگین و عددی است که کنش سهمها و میزان خرید و فروش آنها در بازار سرمایه توسط افراد حقیقی و حقوقی آن را به صورت روزانه تعیین میکند؟
2- همچنین خوب است آقای واعظی بدانند در هیچ جای دنیا رسم نیست دولت به یکباره وعده «بهشت اقتصادی» را به مردم دهد و مسؤولان دولتی به مردم توصیه کنند یک هفته، برای اتخاذ هر گونه تصمیم جدی مالی در زندگی شخصی خود دست نگه دارند و پس از آن به صورت ناگهانی اعلام کنند منظور آنها از «گشایش اقتصادی»، فروش سهام نفت در بورس آن هم بدون اجازه نهادهای نظارتی و بالادستی است!
البته از آقای واعظی با آن همه سابقه دیپلماتیک انتظار داشتیم تلقی کاملتری نسبت به دیگر نقاط دنیا داشته باشند! مثلا کاش ایشان میدانستند اگر «عرضه یک سهام دولتی پرحجم» تحت تاثیر دعوای 2 وزیر کابینه قرار گیرد و مردم از آن متضرر شوند، دولت باید مسؤولیت ضرر هنگفت مردم از این دعوای پرهزینه را بپردازد و در حداقلیترین اقدام ممکن، وزرای مربوط را عزل و حتی در صورت افزایش دامنه ضرر و زیان سرمایه مردم و کشور، کلا استعفای خود را اعلام کند!
3- آقای واعظی همان فردی بودند که درست فردای همان روزی که مسؤولان دولتی از «گشایش اقتصادی» سخن به میان آوردند، مدعی شدند «تحریمها رو به پایان است» و «شرکای آسیایی و اروپایی ایران» اقدامات مؤثری را در این باره انجام دادهاند! بهتر است ایشان به جای «مشاوره به مردمی که از سیاستهای دولت آسیب دیدهاند»، به آنها درباره بیان این ادعا و آثار و تبعات آن در ایجاد یک «هیجان کاذب و خطرناک مقطعی در بازار» و متعاقبا «سقوط بازار» توضیح دهند! همچنین بهتر است آقای واعظی بفرمایند چرا زمانی که مردادماه امسال آقای رئیسجمهور از مردم خواست سرمایههای خود را به بازار بورس بسپارند، سخنی از «احتیاط در بازار سرمایه» و «نگاه بلندمدت به این بازار» به میان نیاورد؟! آیا وظیفه دولت این نبود به میلیونها نفر از مردمی که جهت فرار از تورم افسارگسیخته ناشی از «اقتصاد تحریممحور» به دامان بازار سرمایه پناه برده بودند، آموزشها و هشدارهای لازم را قبل از ورود به بورس بدهد؟! براستی «نگاه هیجانی و کوتاهمدت به بازار بورس» معلول «ناآگاهی مردم» بود یا «بیمبالاتی دولت»؟!
آقای واعظی باید بدانند در دیگر نقاط دنیا وقتی مسؤول یا مسؤولان دولتی «اعتماد مردم به بازار سرمایه» را نابود میکنند، دیگر جایی در تریبونهای رسمی ندارند! آقای واعظی اطمینان داشته باشند اگر در نقطهای دیگر از دنیا این اتفاق رخ میداد، ایشان و بسیاری از وزرا و مسؤولان دولتی را دیگر نباید بین ساختمان وزارتخانههای دولتی و نهاد ریاستجمهوری مشغول رفتوآمد میدیدیم!