دکتر سیدمحمد مرندی*: آنچه در شورای امنیت رخ خواهد داد، ایجاد یک شکاف اختلافبرانگیز است؛ اختلافی بر سر تفسیری از واقعیت موجود. یک تفسیر از واقعیت این است که برجام دیگر از بین رفته و تحریمها بازگشته، و تفسیر دیگری که کاملا با این تفسیر متضاد است. از نظر آمریکا، مکانیسم ماشه فعال شده است و اجرایی میشود اما از نظر گروه دیگر این مکانیسم فعال نشده است. پس به عبارت دیگر، چیزی را که در شورای امنیت خواهیم دید و با آن مواجه خواهیم شد، اختلاف بر سر تفسیر واقعیت خواهد بود.
اما اگر از همه این اختلاف تفسیرها بگذریم، آنچه رخ خواهد داد در عمل تغییر ویژهای نخواهد بود. چیزی برای ایران تغییر نخواهد کرد. چه آمریکا مکانیسم ماشه را فعال کند، چه نکند، چیزی برای ایران عوض نمیشود چون همه تحریمهایی که ادعای بازگشت آنها میشود، هماکنون به صورت یکجانبه و غیرقانونی از سمت آمریکا علیه ایران در حال اجراست. فعال شدن مکانیسم ماشه علیه ایران توسط آمریکاییها، فقط مصرف داخلی برای ترامپ دارد و یک اقدام انتخاباتی قلمداد میشود.
نکته مثبتی که در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه رخ خواهد داد، انزوای آمریکا در فضای بینالمللی است چون اروپاییها، چین و روسیه با این اقدام مخالف هستند. البته شاید گفته شود انزوای آمریکا برای مردم ایران آب و نان نمیشود، اگر چه این حرف در نگاه اول درست است اما اگر به این نکته دقت کنیم که انزوای آمریکا، تنشهای ایالاتمتحده را در فضای بینالملل تشدید خواهد کرد و این تنشها اثر خود را در تضعیف آمریکا خواهد گذاشت، پس خواهیم دید که این انزوا در بلندمدت برای ایران آب و نان هم میشود و به عبارت دیگر برای کشورمان آورده و جلب منفعت خواهد داشت.
اما نکته دیگری که در اینجا باید به آن بپردازیم این است که واکنش ایران به اقدام آمریکا در فعال کردن مکانیسم ماشه چه باید باشد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بگویم تنها طرفی که هماکنون در حال اجرای مفاد و تعهدات توافقنامه برجام است، جمهوری اسلامی ایران است. جز ایران، هیچ کدام از طرفهای دیگر برجام به تعهدات خود عمل نکردهاند. طبق توافق برجام، اجزای بازرسیها و نظارتهای فوقالعادهتری را به طرف غربی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی دادهایم. یکی از کارهایی که باید در واکنش به اقدام ضدایرانی آمریکاییها در فعال کردن مکانیسم ماشه انجام بدهیم، محدود کردن اجازه دسترسی و بازرسی از اماکن مورد درخواست غربیها است. این یکی از اقدامات پیشنهادی است که ایران میتواند در پاسخ به رفتار آمریکا به آن عمل کند.
مسأله دیگری هم که در این بین حائز اهمیت است، مسأله رفتارشناسی اروپاییها در قبال مسائل اخیر پرونده هستهای ایران است. این نکته را باید در نظر گرفت که اروپاییها تحت فشار شدید بخشی از حاکمیت آمریکا هستند که طرفداران بایدن محسوب میشوند. اطرافیان بایدن روابط نزدیکتری با اروپاییها دارند به نسبت اطرافیان ترامپ. به همین دلیل اروپاییها تحت فشار این بخش از حاکمیت آمریکا هستند تا حتی به کوچکترین رفتاری که منجر به کمترین امتیاز به ترامپ برای افزایش شانس پیروزیاش در انتخابات میشود دست نزنند.
اگر چه مساله ایران تاثیر ویژهای در رای آوردن یا نیاوردن ترامپ ندارد اما اگر انتخابات آمریکا تنگاتنگ شود، آن وقت مساله ایران هم تاثیر خود را در رای آوردن هر یک از کاندیداها خواهد داشت. به همین دلیل است که اروپاییها محتاطانه رفتار میکنند و چون تحت فشار اطرافیان بایدن هستند سعی میکنند در همین مسأله ایران، رفتاری که به نفع ترامپ بشود از خود نشان ندهند.
ما باید این را بپذیریم که نباید هیچ امیدی به اروپاییها و آمریکاییها نداشته باشیم. زندگی بدون آنها را باید یاد بگیریم. شاید در آینده تنشهای داخلی آمریکا و مشکلات و بحرانهای پیش روی اروپا، آنها را مجبور کرد سیاستهایشان علیه ایران را تعدیل کنند اما به هرحال برنامههای پیشرفت کشور را نباید بر مبنای امید به اروپا و آمریکا بنیان گذاشت.
* استاد شرقشناسی دانشگاه تهران