عباس اسماعیلگل: در دوران دفاعمقدس اشعار مختلفی در قالب مداحی، سرود و قطعه موسیقی توسط شاعران مختلف سروده شد که هر کدام به اثر خاطرهانگیزی تبدیل شد. اما شاید کمتر کسی فکر میکرد پس از پایان 8 سال جنگ تحمیلی، بار دیگر شعری سروده شود که در قالب مداحی به اثری ماندگار بدل شود تا اینکه سروده دلنشین و اعجازانگیز «مثنوی شهادت» ۳-۲ سالی پس از جنگ تحمیلی به عنوان اثری درخشان درباره شهدای دفاعمقدس خلق شد. «مثنوی شهادت» را سال 71 قادر طهماسبی سرود و همان ایام توسط حاجصادق آهنگران خوانده شد. فراگیری و درخشش این اثر در آن زمان چنان بالا بود که مردم برای خرید نوار کاست این مداحی بسیار مشتاق بودند؛ اتفاقی که پس از گذشت چند دهه شاهد آن حتی برای آثار موسیقایی نیستیم. از سوی دیگر نمیتوان بسادگی از شعر فوقالعاده خاص و منحصربهفرد قادر طهماسبی مشهور به «فرید» گذشت؛ شعری که در آن طهماسبی بخوبی بینش و تفکر عمیق خود نسبت به فرهنگ شهادت را نشان داده است. بدون شک یکی از مهمترین دلایل ماندگاری «مثنوی شهادت» همین ویژگیهای اعتقادی و شخصی شاعر به حساب میآید. به همین بهانه با قادر طهماسبی گفتوگویی کوتاه داشتهایم و با این شاعر درباره سرودن «مثنوی شهادت» صحبت کردهایم.
قادر طهماسبی درباره روند شکلگیری سرودن «مثنوی شهادت» گفت: بخوبی خاطرم هست که در همان سال 71 همراه با 2 پدر شهید و یک برادر شهید 40 شب پشت سر هم به گلزار شهدا میرفتیم و تا نیمههای شب با حضور بر مزار شهدا با این عزیزان نجوا و عشقبازی میکردیم. پس از پایان آن 40 شب تا چند روز از حال و هوای خاصی برخوردار بودم و در همان حال و هوا آثار مختلفی را نوشتم که به زعم خودم به بهترین آثار بدل شد. «مثنوی شهادت» هم متاثر از همین فضا نوشته شد. طهماسبی خاطرنشان کرد: این موضوع را بارها گفتهام که اگر «مثنوی شهادت» به دل خیلی از مردم نشست صرفا به خاطر برکت عنایت شهدا به این اثر بود و قویا میگویم خود شهدا در همان 40 شب این شعر را سرودند و بنده هم صرفا یک وسیله بودم که از آن رونمایی کنم.
این شاعر ادامه داد: در همان ایام علاوه بر «مثنوی شهادت» آثاری چون «مثنوی گلها» و «مثنوی بهار غمگین» را سرودم که این آثار هم متاثر از همین فضا به آثار خوبی بدل شد.
طهماسبی درباره روند شکلگیری مداحی حاجصادق آهنگران بر اساس شعر «مثنوی شهادت» گفت: اوایل سال 71 شهید سیدمرتضی آوینی مدیریت ماهنامهای در حوزه هنری را برعهده داشت که همان روزها بنده به دیدار شهید آوینی رفتم و در آن دیدار شعر«مثنوی شهادت» را به ایشان دادم تا در ماهنامه به چاپ برساند.
وی در ادامه افزود: فردای آن روز در یک محفل شعرخوانی حضور پیدا کردم که در آن جلسه این شعر را خواندم. از قضا در آن محفل حاج صادق آهنگران هم حضور داشت و به گفته یکی از دوستانم در تمام لحظاتی که شعر «مثنوی شهادت» را میخواندم، حاجصادق اشک میریخت. پس از محفل، آهنگران سراغم آمد و با خنده گفت: «شما نمیخواهی این شعر را بدهی من بخوانم». از آنجا که متن مکتوب این شعر همراهم نبود، به حاجصادق گفتم اگر ممکن است به حوزه هنری نزد آقامرتضی بروید و متن کامل و مکتوب را از ایشان بگیرید و حاجصادق هم این کار را انجام داد که در نهایت آن نوحه ماندگار را خواند. «فرید» ادامه داد: اگر صادقانه بخواهم بگویم، آن روزی که حاجصادق آهنگران خواستار شعر «مثنوی شهادت» شد، تصورش را نمیکردم که نوحه حاجصادق از این شعر به موجی عجیب در میان مردم بدل شود. هیچ وقت فراموش نمیکنم در همان روزهای انتشار این اثر، با یکی از دوستان در کرج قدم میزدیم که دیدیم در مقابل یک کتابفروشی صف عظیمی شکل گرفته است. ما به تصور اینکه نذری میدهند جلو رفتیم و آنجا متوجه شدم این صف برای خرید کاست جدید «مثنوی شهادت» با صدای حاجصادق آهنگران است.
***
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بست روح بودم
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زان سو نخندید
مرا اسب سپیدی بود روزی
شهادت را امیدی بود روزی
من آخر طاقت ماندن ندارم
خدایا تاب جان کندن ندارم
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا این بار محکمتر بکوبیم
مکوب ای دل به تلخی دست بر دست
در این قصر بلور آخر کسی هست
بکوب ای دل که اینجا قصر نور است
بکوب ای دل مرا شرم حضور است
بکوب ای دل که غفار است یارم
من از کوبیدن در شرم دارم