نوید مؤمن: فوریه سال 2009 میلادی، زمانی که بحران اقتصادی آمریکا (تحت تاثیر بحران مسکن) به نقطه اوج خود رسیده بود، «زبیگنیو برژینسکی» استراتژیست مشهور حوزه امنیت و سیاست خارجی آمریکا، درباره وقوع شورشهای سهمگین در کشورش هشدار داد. برژینسکی آن زمان اظهار داشت:
«طبقه مرفه امروز کجا هستند؟ چرا برای حل بحران مالی کاری نمیکنند؟ افرادی مثل رابین و پالسون که میلیونها و میلیاردها پول روی هم گذاشتهاند چرا با کمک یکدیگر صندوق همبستگی ملی را ایجاد نمیکنند؟ در صورتی که این بحران را نادیده بگیریم، زمانی خواهد رسید که فشارهای سیاسی منجر به دخالت کنگره خواهد شد و نزاعی بین طبقات مختلف آمریکا پیش خواهد آمد و بیکاری به یک عامل آزاردهنده تبدیل خواهد شد و به تبع آن شورشهای مردمی شکل خواهد گرفت».
نه تنها برژینسکی، بلکه بسیاری از تحلیلگران آمریکایی نیز معتقد بودند «مولفهها و پیششرطهای ایجاد یک شورش مستمر» در ایالات متحده در حال شکلگیری است. با این حال، این افراد تصور میکنند جنس این شورش «اقتصادی» و معطوف به «نحوه بازتولید ثروت» در جامعه آمریکاست نه «اصل نظام سرمایهداری»!
اکنون در سال 2020، شاهد شکلگیری نارضایتیهای به مراتب عمیقتری در جامعه آمریکا هستیم! خشم شهروندان آمریکایی از نژادپرستی پلیس فدرال در ماجرای قتل «جورج فلوید»، «نقطه آشکارساز» بحران عمیقی است که مؤلفهها و پیششرطهای وقوع آن، در حال شکلگیری است. امروز «نارضایتی عمومی» به «مسائل روبنایی» معطوف نمیشود! به عبارت بهتر، بسیاری از معترضان مانند گذشته، دیگر «نظام سرمایهداری» را خط قرمز اعتراضات خود قلمداد نمیکنند. بیدلیل نیست که طی ماههای گذشته و اخیر، مجسمههای «کریستف کلمب» و دیگر نمادهای «شکلگیری آمریکا» زیر پای معترضان (اعم از رنگینپوست و سفیدپوست) خرد میشود!
امروز، «بحران طبقاتی» ظهور و بروز ویژهای در آمریکا یافته و «دونالد ترامپ» به مثابه یک «محرک قدرتمند» در حال تفکیک عملیاتی و جداسازی اجزا و اعضای جامعه آمریکایی از یکدیگر است. «شهروندان درجه یک» و «شهروندان درجات بعدی» اکنون در آمریکا دیگر مفاهیم انتزاعی نیستند و «حاکمیت آمریکا» صراحتا ارزشگذاری افراد را بر اساس «نژاد»، «ثروت» و «قدرت» آنها صورت میدهد.
بدیهی است ملیگرایان و سفیدپوستان افراطی (پیادهنظام انتخاباتی اصلی ترامپ) از این رویکرد استقبال کرده و بیمحابا حول مفهوم «آمریکای یکدست» جولان میدهند.
بدون شک، «انتخابات ریاست جمهوری آبانماه» در چنین معادلهای میتواند حکم «خط شکست نور» را در معادلات زیرساختی و بنیادین آمریکای امروز داشته باشد! بسیار واضح است که عنصر «نفرت» در مبارزات انتخاباتی و داخلی، جایگزین عنصر «رقابت» شده و پیروزی هر یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در انتخابات امسال، برای طرف دوم نوعی «فاجعه غیرقابل تحمل» محسوب میشود. طرفداران حزب دموکرات، بسیاری از رایدهندگان مستقل و حتی برخی جمهوریخواهان سنتی، دیگر حاضر به تحمل ترامپ در راس معادلات اجرایی کشورشان، آن هم برای 4 سال دیگر نیستند. در مقابل، «طرفداران ترامپ» با قدرت «تخریب اجتماعی و فیزیکی» بالای خود، هرگز زیر بار شکست وی در انتخابات نخواهند رفت و حضور بایدن در کاخ سفید را نخواهند پذیرفت. شاید نهادهای امنیتی و صاحبان اصلی قدرت در آمریکا، هرگز تصور نمیکردند کشورشان در مقابل چنین «گره کور» و «معمای پیچیده»ای قرار گیرد. این معما، با شکست یا پیروزی ترامپ و بایدن نه تنها حل و فصل نمیشود، بلکه لایه جدیدتری به آن افزوده خواهد شد. بدون شک زمان زیادی نخواهد گذشت تا «شهروندان آمریکایی» از «مهره بازی سیاستمداران دموکرات و جمهوریخواه» تبدیل به «مطالبهگران تغییر ساختارهای سیاسی- اجتماعی» در کشورشان شوند. امروز با آمریکایی روبهروییم که مؤلفههای «نژادپرستی سیستماتیک»، «افزایش شکاف طبقاتی» و «ناکارآمدی سیاستمداران 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه» به صورت همزمان و مرتبط با یکدیگر، مشغول رشد و ظهور است. در چنین فضایی، سیاستمداران خوشخیالی مانند بایدن و ترامپ به فکر حضور 4 ساله خود در کاخ سفید و پیروزی در طنابکشی «الاغها و فیلها» هستند! در این معادله، اساسا تفاوتی نخواهد کرد که «ترامپ خونآشام» یا « بایدن خوابآلود» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شوند! آنچه اصالت و موضوعیت دارد، مربوط به هدف قرار گرفتن زیرساختها و صاحبان اصلی قدرت از سوی مردم آمریکاست. در چنین وضعیتی، مفهوم «دولت – ملت» در آمریکا و مصداق -یا مصادیق- آن نیز تغییر خواهد کرد. این تغییر دیگر از سوی جریان پنهان قدرت در آمریکا قابل هدایت و مدیریت نیست. این لابیها و سیاستمداران پشت پرده، خود یکی از اصلیترین قربانیان «دگرگونی آمریکای کنونی» و «گذار به آمریکای جدید» خواهند بود. امروز جامعه آمریکا نسبت به هر زمان دیگری در طول تاریخ تشکیل آن، در «انهدام ساختارهای فعلی حاکم» بر این کشور مصممتر است. «نقطه فرجام» این تحولات عمیق برای همه ملتهای آزاده جهان خوشایند و دیدنی خواهد بود؛ انشاءالله.