رئیسجمهور: کسی که رئیسجمهور است. کسی که جمهور مال اوست.
> رجوع کنید به کلمه رئیس و جمهور
رئیس: آخرین فردی که وارد اداره میشود. ذوالامضتین. فرمان فرما. دایره..المعارف پارسی: آنکه شور گیرد و آن کند که خواهد.
ذوالامضتین: صاحب ۲ امضا. کسی که پای جمله «بررسی و اقدام» اگر امضای اول زند کارمندان بر تخم چشم گذارند و اگر امضای دوم زند بر چشمانداز.
جمهور: خودکردههایی که تدبیرشان امیدوار است. گروهی از مردم که حق تاثیر بر سرنوشت خود را دارند.
تدبیر: f(x)=9x. تابعیست در علم ریاضی که هر x را در عدد 9 ضرب میکند و x هر چه میخواهد باشد جز حقوق و یارانه.
ریاضی: ریاضت. آنچه سبب افزایش قدرت مرتاض شود. فاصله بین اعداد 1392 تا 1400 را گویند.