printlogo


کد خبر: 225165تاریخ: 1399/7/13 00:00
گفت‌و‌گوی «وطن‌امروز» با دکتر اسماعیل منصوری‌لاریجانی درباره ابعاد عرفانی زیارت اربعین
سیر به حقیقت ولایت
امسال باید به سفر باطنی برویم، حقیقت ولایت در مکانی بیرون از ما نیست، گوهری در درون ماست که باید با یک سیر معنوی به آن دست یافت

نام دکتر اسماعیل منصوری‌لاریجانی در ذهن همه ما به گفت‌وگوهای گرم ایشان با حکیم معاصر دکتر ابراهیمی‌دینانی گره خورده است. گفت‌وگویی که در این سال‌ها مخاطب‌های پر و پا قرصی در بین مشتاقان معرفت پیدا کرده است. دکتر منصوری‌لاریجانی که هم سابقه حضور در جبهه‌های ۸ سال دفاع‌مقدس را دارد، هم افتخار شاگردی علامه حسن‌زاده‌آملی را، هم اکنون مدیر گروه عرفان دانشگاه اهل‌البیت(ع) است و اوقات خود را به تدریس و تالیف در حوزه عرفان اسلامی سپری می‌کند. درباره ابعاد معرفتی زیارت اربعین با دکتر منصوری لاریجانی گفت‌و‌گویی کوتاه انجام دادیم.
*  ابتدا از وقتی که با وجود همه مشغله‌ها به ما اختصاص دادید، تشکر می‌کنم. همان‌طور که مستحضرید امسال به علت شرایط ویژه‌ای که در پی شیوع ویروس کرونا پیش آمد، شرکت در آیین پیاده‌روی اربعین برای ایرانی‌ها و سایر زوار غیرعراقی ممنوع شد. این مسأله خیلی از ارادتمندان امام حسین(ع) را ناراحت کرده است. به‌ رغم همه‌ جنبه‌های ناراحت‌کننده آن، شاید این اتفاق فرصت تعمق بیشتر در ابعاد معرفتی اربعین و حادثه کربلا را فراهم کند. کمی بیشتر برای ما از جنبه‌های معرفتی و باطنی پیاده‌روی اربعین بفرمایید.
دقت بفرمایید فرزندان امام حسین(ع) و اصحاب امام حسین(ع) همگی در روز عاشورا دعوت می‌کردند به باطن ولایت. شما رجزها و شعرها را ببینید. دعوت به این است که امام حسین(ع) همین شخص ظاهری نیست. ولایت یک باطنی دارد، یک عمقی دارد. درک باطن ولایت که سرمنشأ همه ترقی‌های روحی و معنوی است، نیاز به یک سیر باطنی دارد. گوهر ولایت، نه در بیرون، بلکه در درون، نه در ظاهر، بلکه در باطن انسان قابل دستیابی است. ولایت ولی خدا، رمز عاشقی است؛ هر که را از عشق خلعت داده‌اند/ باده از جام ولایت داده‌اند. آنچه دست انسان ضعیف را می‌گیرد و او را به معراج ملکوت می‌برد، ولایت است؛ ولایت ولی خدا. این رمز عاشوراست. دستیابی به باطن و حقیقت ولایت هم با سیر آفاقی و سفر ظاهری ممکن نیست. سفر باطنی می‌خواهد، سیر درونی می‌خواهد. امسال وقت آن است که به سفر باطنی برویم، سیر باطنی داشته باشیم و در این پیاده‌روی باطنی و سیر باطنی در درون، به باطن ولایت برسیم. اگر چه هر سال و هر لحظه باید مسافر این سفر روحانی بود اما امسال بیش از پیش این فضا فراهم و لازم شده به این سفر روحانی توجه کنیم. شما دیدید که رهبری اخیرا در دیداری که داشتند این شعر را خواندند: گر چه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم/ بعد منزل نبود در سفر روحانی. ببینید! باطن حقیقی ولایت، ساحت روحانیت ولایت، نه زمان دارد نه مکان. در زیارت جامعه می‌خوانیم: ارواحکم فی الارواح اجسادکم فی الاجساد؛ روح شما در ارواح است و اجساد شما در اجساد. این یعنی ولایت در درون همه هستی و درون همه ما جاری و ساری است. باطن ولایت، مکانی نیست که باید به آن سفر ظاهری کنید، بلکه گوهری است که برای دست یافتن و ادراک آن باید به سفر روحانی و باطنی بپردازید. ما امسال باید پیاده‌روی اربعین را در درون خود بیابیم، خود را بکاویم، به کربلای باطن و قلب‌مان سفر کنیم. اتفاقا این سفر سخت‌تر است. ما اگر سیر درونی کنیم و منازل را یک ‌به‌ یک در باطن و دورن خود طی کنیم، عنایات امام حسین(ع) به قلب‌مان سرازیر می‌شود، امام حسین(ع) قدم در باطن ما می‌گذارد، ساحت باطن ما، قدمگاه امام حسین(ع) می‌شود و این سرمنشأ جوشش خیرات و برکات خواهد شد. 
قرآن هم دعوت می‌کند به سیر آفاقی و هم به سیر انفسی. قرآن دعوت می‌کند که سیر در آفاق را با سیر در انفس هماهنگ کنید. همان‌طور که در مظاهر جمال و جلال خدا در بیرون از خود گردش می‌کنید، در درون هم به سیر بپردازید. چرا ما به این مساله توجه نکرده‌ایم که باید در کنار سیر آفاقی، سیر انفسی هم داشته باشیم؟ اگر این سیر را داشته باشیم، خود امام حسین(ع) به باطن ما با تجلی خاصی تشریف می‌آورند و شراب عشق را در کام ما می‌ریزند. اهل‌بیت(ع) نگفته‌اند که بیایید و به ما برسید، گفته‌اند ما اول شماییم و آخر شماییم. ما در همه ساعات و لحظات شما جاری هستیم، در اعماق وجود شما جاری هستیم ولی این را باید بیابیم و ادراک کنیم. 
اگر درون‌ها پاک شود، جامعه پاک می‌شود. اگر درون من اخلاص و تقوا نباشد، آب گل‌آلود است؛ این آب گل‌آلود همه چیز را گل‌آلود می‌کند. اگر ما واقعا به چشمه ولایت دسترسی پیدا کرده‌ایم پس چرا اینقدر تشنه‌ایم؟ چرا اینقدر پلیدی وجود دارد؟ 
چون ز چشمه آمدی چونی تو خشک/ ور تو ناف آهویی کو بوی مشک. اگر چشمه تقوا در وجود کسی جاری شود، چنان سبزه‌ها و طراوت‌هایی از وجودش می‌روید و می‌تراود که هر کس در کنار آن بنشیند از این همنشینی لذت می‌برد. کسی که در درون خود و با سیر باطنی خود به حقیقت ولایت نرسد، به هیچ حقیقتی نمی‌رسد. 
 
* جناب دکتر! در همه ادیان و مکاتب جهان، شخص شاخص آن دین یا مکتب، یک یا چند عنصر و ویژگی خاص روحی را در پیروان خود پررنگ‌تر می‌کند، دست روی آنها می‌گذارد و پیرو خود را از مسیر ویژه‌ای به سمت خدا رهنمون می‌کند. می‌خواهم بدانم در مسیری که امام حسین(ع) به سمت خدا گشوده و از آن مسیر، مریدان خود را به سمت خداوند متعال راهنمایی و راهبری می‌کند، کدام عناصر و ویژگی‌ها بیش از بقیه پررنگ است؟
پاسخ سوال شما چند بخش دارد؛ بله! در همه ادیان شخصیتی شاخص وجود دارد که قرآن هم می‌فرماید روز قیامت، روزی است که یوم ندعو کل اناس بامامهم. تمام گروه‌ها، نحله‌ها و انسان‌ها را به امام‌شان فرامی‌خوانند. یعنی پیروان هر مکتبی با شخصیت شاخص آن مکتب، ارزیابی می‌شوند و این مختص اسلام نیست. حتی مخصوص ادیان آسمانی نیست، بلکه مکاتب غیردینی را هم شامل می‌شود. پیروان این مکاتب باید هم در دنیا با آن شخص و شخصیت و هم در آخرت با او باشند. 
ما در عرفان اسلامی می‌گوییم انسان کامل، ترازو است. همیشه باید خود را با این ترازو سنجید. داستانی در مثنوی معنوی وجود دارد که شخصی نزد پیرش می‌رود و می‌گوید هلال ماه شوال را دیدم و باید روزه‌مان را افطار کنیم. پیر گفت ابتدا دستت را تر کن و به ابروها و چشم‌هایت بمال، بعد دوباره برو هلال ماه را نگاه کن. شخص این کار را می‌کند و می‌بیند گوشه‌ای از ابرویش روی چشمش را گرفته بود، دور را که نگاه می‌کرده فکر می‌کرده هلال ماه را دیده است. امام یعنی شاخص و ترازو، شاخصی که دید ما و عمل ما را تصحیح می‌کند. باید دید خود و عمل خود را با این ترازو بسنجیم و این ترازو است که انحراف را نمایان می‌کند. با این توضیحاتی که داده شد، حال به اینجا می‌رسیم که امام حسین(ع)، ترازو و شاخص مکتب ما است. ندای هل من ناصر ینصرنی امام، دعوت به همین مکتبی بوده است که شاخصش امام حسین(ع) است. ندایی که 72 تن به آن پیوستند. آن چیزی که در کفه این ترازو به انسان وزن می‌دهد، اخلاص است. قله این اخلاص در بین اصحاب سیدالشهدا، قمر بنی‌هاشم است. 
 
* راه رسیدن به اخلاص چیست؟ چگونه می‌شود به اخلاص دست یافت؟
آن چیزی که عیار اخلاص است، توحید است. شما می‌دانید به سوره توحید، سوره اخلاص هم گفته می‌شود. رمز دست یافتن به اخلاص، توحید است. هر چقدر انسان توجهش به توحید بیشتر شود، هر چه بیشتر نیات باطنی و اعمال ظاهری‌اش را در جهت توحید قرار بدهد، بیشتر خالص می‌شود. آن حدیث پیامبر در اخلاص را شنیده‌اید که من اخلص لله اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه الی لسانه. هر کس 40 روز خود را برای خدا خالص کند، به خدا بگوید حرکت من برای تو است، سکون من برای تو است، روی این مسائل تمرین کند، چشمه‌های حکمت به زبانش جاری می‌شود. نشان اخلاص، جوشش حکمت از وجود و لسان انسان است. 
پس اگر بخواهم جمع‌بندی کنم، رهروان راه امام حسین(ع)، با ۲ عیار خودشان را می‌سنجند؛ توحید یا همان اخلاص و ولایت. عاشورا تجلی توحید و ولایت است.
 
* استاد! به عنوان سؤال آخر؛ شما سال‌ها از محضر اساتید برجسته عرفان از جمله علامه حسن‌زاده‌آملی بهره‌مند بودید، لطفاً برای روز اربعین دستورالعملی برای ارتباط قلبی و کسب فیوضات حسینی به مخاطبان بفرمایید.
چیزی از خودم نمی‌گویم، بلکه از امام صادق(ع) نقل می‌کنم. بر اساس آموزه‌های امام صادق(ع) ۲ چیز را در محرم و صفر نباید فراموش کرد؛ یکی قرائت روزانه زیارت وارث و دیگری قرائت روزانه سوره والفجر. 
امام حسین‌(ع) در روز عاشورا خطبه‌ای خواندند و خودشان را معرفی کردند: انا ابن آدم صفوه‌الله، انا ابن نوح نبی‌الله، انا ابن ابراهیم خلیل‌الله. در بعضی روایات تاریخی آمده است که کوفیان با شنیدن این خطبه به گریه افتادند، یعنی لحظاتی فطرت‌شان جوشید. بله! گاهی در تلألو انوار ولایت فطرت‌ها غلبه می‌کند اما کوفیان باز هم اراده و عمل‌شان را در اختیار شیاطین قرار دادند. کسی که زیارت وارث را با توجه بخواند، گویی در باطن، مخاطب این خطبه امام حسین(ع) است و ایشان را تصدیق می‌کند و همین مراوده قلبی باعث تابش انوار امام حسین(ع) به قلبش می‌شود. 
اما در باب سوره والفجر؛ روایتی است که وقتی امام حسین(ع) در گودال قتلگاه به شهادت رسید، ناگهان سروشی در عالم پیچید که همه اجزای هستی همنوای با هم این آیه را می‌خواندند: یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی فی جنتی. این آهنگ موزون در کربلا پیچید و این یعنی خداوند تمام موجودات هستی را به استقبال امام حسین‌(ع) فرستاد. هر کس سوره فجر را هر روز بخواند، جزو کسانی به شمار می‌رود که به استقبال امام حسین(ع) شتافته است در لحظه دیدار با خدا. 
امام صادق(ع) در فضیلت قرائت سوره والفجر می‌فرمایند: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت کنید، زیرا این سوره، سوره امام حسین(ع) است. هر کس این سوره را قرائت نماید در روز قیامت در درجه امام حسین(ع) و همراه ایشان خواهد بود. (ثواب الاعمال، ص123).  این دو، یعنی قرائت زیارت وارث و سوره والفجر، ۲ بالی می‌شود که باعث می‌شود اربعین را نه ‌تنها در ظاهر، بلکه در باطن و دل نیز بیابیم.

Page Generated in 0/0180 sec