سیدحسن موسویچلک*: اتفاقی که در بازی بین تیمهای پرسپولیس ایران و النصر عربستان افتاد، بهانهای شد تا اشک شوق در چشم هموطنان ما جاری و ساری شود؛ اتفاقی که در عین حال حس غرور ملی را در دل ایرانیان پر جلا کرد. این بازی فرصتی بود برای «همه ایران» تا برای پیروزی تیم فوتبال پرسپولیس دعا و آرزو کنند این تیم از زمین بازی موفق بیرون بیاید، چرا که هر ایرانی خود را بخشی از پرسپولیس به عنوان نماینده ایران که مورد ظلم و ناحقی قرار گرفته است، میدانست! و در واقع یک همبستگی و وفاق جمعی ملی حاصل آمد، به گونهای که حتی کسانی که رقیب پرسپولیس بودند هم برای موفقیت این تیم دعا میکردند.
بخشی از ماجرا را میشود در اتفاقی که قبل از بازی افتاد، تحلیل کرد؛ محرومیت ناجوانمردانه آلکثیر، مهاجم پرسپولیس، در واقع نه یک اتفاق ورزشی، بلکه یک رفتار سیاسی بود و این رگ غیرت مردم و مسؤولان را به جوش آورد. پیامها و توئیتهایی که قبل و بعد از بازی منتشر شد، گویای این بود که همه ایران ناراحت این وضعیت و ناراحت این لابیگریها و ناراحت سیاسی شدن تصمیمات فوتبالی در آسیاست. موضوع دیگری که قابل تأمل بود، اینکه در مواجهه ۲ تیم فوتبالی از ۲ کشور، خواسته یا ناخواسته روابط اداری، سیاسی و دیپلماتیک کشورها با یکدیگر حساسیت را بیشتر میکند. در سالهای اخیر، نفوذ لابی آلسعود باعث شده است نتوانیم مسابقات فوتبال باشگاهی و ملیمان را با تیمهای سعودی در کشور خودمان برگزار کنیم، به رغم اینکه همه تیمها جز تیمهای سعودی بدون مشکل آمدند، بازی کردند و رفتند. از طرف دیگر تنشها و مشکلاتی که عربستان در سطح منطقه ایجاد کرده است، همه باعث بالا رفتن حساسیت این بازی بود. حقیقتا حتی اگر اتفاقی که برای آلکثیر افتاد هم واقع نمیشد، حساسیت نسبت به بازی یک تیم ایرانی با یک تیم سعودی- که نگاه ملی منفی ایرانیان در برابر آنها همواره وجود دارد- همچنان بالا بود، ضمن اینکه سالیان دور است عربستان با ما رقیب بوده است. همه اینها باعث شد این پیروزی متفاوتتر از پیروزی در شرایط عادی معنا شود و به نمادی برای اقتدار ملی ایرانیان بدل شود.
یحیی گلمحمدی، سرمربی پرسپولیس در بازی قبل گفته بود: «خوشحالیم با بچههای پرسپولیس کاری کردیم ذهن مردم ٢ ساعت از مشکلات اقتصادی دور باشد». فکر میکنم اتفاق این برد بیش از ۲ ساعت مردم را از مشکلات اقتصادیای که مدتهاست درگیر آن هستند جدا کرد و یک حس شادی همراه با آرامش ذهنی به آنها داد تا بتوانند از ته دل فریاد بزنند و خوشحالی کنند. اگر کرونا نبود، همه ایران جشن میگرفت و یک بار دیگر نشاط و شادی گروهی و جمعیای را که در شرایط فعلی بشدت به آن نیاز داریم و تکرار مکرر آن در جامعه امروز ایران لازم است، شاهد بودیم. کرونا شرایطی را ایجاد کرد که نشود آن شادی ظهور پیدا کند، هر چند تصاویر نشان داد با همین اوضاع کرونایی هم ما در شهرهای مختلف شادی گروهی داشتیم. حتی تصاویری از مقابل خانه آلکثیر از شادی گروهی مردم منتشر شد.
در واقع وقتی کشورها سعی میکنند از نفوذشان و لابیهای قدرتشان، نه از تواناییشان و از ابزارهای جوانمردانه در یک مبارزه، برای تاثیر بر سایر عوامل مانند تصمیمسازان استفاده کنند که گاه این رفتارها کاملا غیرانسانی و غیراخلاقی نیز هست و بر مبنای مراودات سیاسی و با بهرهگیری از دیپلماسی سیاسی اتفاق میافتد، معمولا غرور طرف مقابل را خدشهدار میکند و فکر میکنم اگر ساق پای بچههای پرسپولیس 120 دقیقه دوام آورد و مقاومت کردند، بخش زیادی از آن برگرفته از همین شرایط ناجوانمردانه و تحریک غرور و غیرت آنها بود که سعودیها ایجاد کردند. مثال بارز، همان ضربالمثل که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» است... و اگر مردم ایران یکپارچه شاد بودند، به خاطر همین حساس شدن غرور و غیرت ملیشان بود. در واقع میتوان پرسپولیس آن شب را «نمادی از ایران امروز» گرفت. «مظلوم مقتدر» شاید لقبی دقیق برای این وضعیت باشد؛ وضعیتی که با وجود ظلمهای ناجوانمردانه اما ایران اقتدار دارد و سربلند است و با موفقیت مراحل پیش رو را پشتسر میگذارد. شادی مردم در پس این بازی را باید تلفیقی شیرین از حس همبستگی و غرور دانست؛ همبستگی و غرور برای این مظلوم مقتدر!
* رئیس انجمن مددکاری ایران