چرا سازماندهی آینده نگرانه، هدفمند، مستمر مبتکرانه و تهاجمی جریان روشنگری علیه جریان تحریف یک ضرورت است؟
دکتر حسن بیکمحمدلو: عادیسازی و به عبارت بهتر علنیسازی روابط امارات عربی متحده با رژیم صهیونیستی بهعنوان سومین کشور جهان عرب پس از مصر و اردن، نشاندهنده برنامه طراحیشده مفصلی است که جریان عبری- عربی به دنبال استقرار آن در منطقه است. از سوی دیگر تذکر رهبر معظم انقلاب درباره تحریف و واژگونسازی مفاهیم به مثابه فتنه، یکی از محورهای مهم مورد توجه تحریفگران را در پرتو علنیسازی روابط به ذهن متبادر میسازد.
برای درک بهتر تلاقی این 2 مفهوم لازم است چند مقدمه بیان شود.
1- یکی از روشهای مورد بحث در آیندهپژوهی توجه به نشانکهای ضعیف (weak signals) است. به این ترتیب که شناسایی زودهنگام یک مساله و اولویتبندی آن، ضروری است و میتواند بخشی از راهحل باشد. نخستین نشانه مهم در هر تغییر، شناسایی سریع موضوعات در حال رشد است و اغلب این مجموعهنشانهها به تغییراتی غیرمنتظره و ناشناخته نیز اشاره دارند. سیگنالهای ضعیف میتوانند در یک فرآیند سبب خلق اطلاعاتی نو و کاربردی شوند. نشانکهای ضعیف در واقع همان قاصدان فردا هستند و نشانگانی از آینده که در حالت عادی و بدون اعمال توجه فوقالعاده، قابل رویت و رصد نیستند. این نشانگان و علائم ضعیف اما اثرگذار بوده و میتوانند در برآورد و شناسایی مسائل عمومی بالقوه و همچنین در تخمین احتمال اثربخشی خطمشیهای تدوینشده نقش موثر، پیشگیرانه و پیشدستانهای داشته و سبب یک نوع آمادگی برای بروز مسائل عمومی بالقوه در سازمان یا هر نوع نظام شوند.
2- تحریف در لغت به معنای چرخاندن سخن و تغییر معنا و مفهوم آن از محل اصلیاش است و نقطه مقابل تحریف، تصحیح و روشنگری است. یکی از مهمترین ابزار جریان باطل در مقابله با جریان حق، همواره استفاده از ابزار و تکنیک تحریف بوده است، چرا که اگر سخن و موضع حق آنگونه که هست ارائه شود، انسانهای پاک سرشت و جویای حقیقت را قانع و جذب میکند. تحریف، سابقهای به درازای تاریخ دارد و مطابق آیه ۴۶ سوره نسا، یهود از این روش علیه پیامبر اسلام بهرهبرداری میکرد.
3- بر اساس اسناد تاریخی، بریتانیا که قصد سیطره و چنگاندازى بر منطقه عربى اطراف کانال سوئز را داشت، مصر را اشغال و یهودیان را ترغیب کرد تا ادعاى بىاساس خود را مبنى بر داشتن حق بازگشت به کوه کذایى «صهیون» در قدس و برپایى دولت در فلسطین، مجددا مطرح کنند؛ دولتى که حامى منافع بریتانیا در منطقه بوده و از کمکهاى همهجانبه این کشور برخوردار باشد.
به دنبال شروع جنگ اول جهانى، بریتانیا در سال 1917 میلادی با موافقت فرانسه، آمریکا و دیگر کشورهاى غربى، بیانیهاى را صادر کرد و به وسیله بالفور (وزیر وقت خارجه این کشور) به روچیلد (سرمایهدار یهودى) قول داد وطن قومى براى یهودیان در فلسطین ایجاد کند. این وعده به «بیانیه بالفور» موسوم شد. سال 1918 میلادی (همزمان با شکست عثمانی و اشغال فلسطین به وسیله بریتانیا)، کشورهاى یادشده تلاش کردند زمینه برپایى دولت یهودى را در فلسطین مهیا کنند. در همین رابطه جامعه ملل با قیمومت بریتانیا بر فلسطین، به منظور برپایى دولت یهودى در آن موافقت کرد.
بریتانیا پس از اطمینان از توان باندهاى صهیونیستى در فلسطین و حمایت و پشتیبانى آمریکا و جهان غرب و شوروى از برپایى کشورى براى یهودیان، اعلام کرد از فلسطین بیرون خواهد رفت و چنین نیز شد. ارتش انگلیس سال 1948 میلادی پس از واگذارى مراکز و تسلیحات نظامى خود به باندهاى صهیونیستى و ابقاى برخى فرماندهان در خدمت اهداف یهودیان، خاک فلسطین را ترک کرد. بن گوریون، رهبر باندهاى صهیونیستى، تأسیس کشور «اسرائیل» در سرزمینهاى اشغالى 1948 میلادی را اعلام کرد. آمریکا به سرعت دولت صهیونیستى را به رسمیت شناخت و به دنبال آن اتحاد جماهیر شوروى هم چنین کرد. کشورهاى اروپایى یکى پس از دیگرى و بعد سازمان ملل متحد، این دولت غاصب را به رسمیت شناختند.
4- جزایر سهگانه ایرانی بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در طول تاریخ همواره متعلق به ایران بوده و حاکمیت ایران بر آنها همانند دیگر جزایر ایرانی ریشه در گذشته و تاریخ بسیار دور دارد. با روی کار آمدن قاجاریه و نشان دادن ضعف در اعمال قدرت و حاکمیت بر کرانهها و جزایر خلیجفارس، انگلیس که مترصد چنین فرصتی برای پررنگتر کردن حضور خود در منطقه بود، برای تحکیم حضور خود در خلیجفارس، جزایر سهگانه ایرانی را در سال 1903میلادی، تصرف کرد و در اختیار امیرنشینهای تحتالحمایه خود یعنی شارجه و راسالخیمه قرار داد. با خروج انگلستان در سال 1971 میلادی از منطقه خلیجفارس، جزایر سهگانه بوموسی، تنب بزرگ و کوچک بعد از 68 سال به ایران بازگردانده شد.
با توجه به مقدمات گفتهشده به نظر میرسد یکی از محورهای جریان تحریف در پرتو روابط امارات و دیگر کشورهای عرب با رژیم صهیونیستی به عنوان یک نشانک ضعیف از یک روند برنامهریزی شده و مستمر، انحراف مفهوم اشغال و اشغالگری است. بدون شک و بر اساس اسناد و مدارک قانونی و تاریخی، این رژیم صهیونیستی است که سرزمین فلسطینیان را در سالهای دور با کمک قدرتهای جهانی غصب کرده است. در طرف مقابل نیز اسناد حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه و تعلق این جزایر به کشورمان باید مورد توجه افکار عمومی و رسانهها قرار گیرد.
جریان روشنگری با آیندهنگری، علاوه بر اینکه باید همانند جریان تحریف، یک حرکت سازماندهیشده، هدفمند و مستمر باشد، از ۲ ویژگی مهم دیگر نیز باید برخوردار باشد؛ اول ابتکار عمل داشتن و منفعل نبودن و دوم تهاجمی بودن.