printlogo


کد خبر: 226389تاریخ: 1399/8/17 00:00
۳ سروده برای داغ دانشگاه کابل
حرف بزن! عزیز من! «جان پدر! کجاستی؟»

حادثه غمبار دانشگاه کابل طی روزهای گذشته واکنش‌های متفاوتی در شبکه‌های اجتماعی به‌همراه داشته است. به گزارش «وطن امروز»، عبارت «جان پدر کجاستی؟» که به ماجرای پیامک پدری به فرزند حادثه‌دیده‌اش اشاره دارد، هشتگ شبکه‌های اجتماعی شده است. سروده‌های شاعران درباره این حادثه تروریستی که داعش مسؤولیت آن را به عهده گرفته، در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است. در زیر ۳ سروده شاعران ایرانی را می‌خوانیم:

جرم تو چیست نازنین؟ صدق و صفا و راستی
ای که تو از خدای خود غیر خدا نخواستی
ای به فدای خنده زخمی و دلشکسته‌ات
شکر خدا که همچنان سرخوشی و به پاستی
کابل زخم خورده‌ام! وقت برای گریه نیست
گریه با تبسمی، گم شده در خداستی
کابل جان خسته‌ام! شانه ما پناه تو
چشم و زبان پارسی! نور دو چشم ماستی
کابل جان چه می‌کشی؟ از دست حرامیان
کابل بی‌پناه من! قبله عشق و راستی!
دختر شعر فارسی! کابل من! چه می‌کنی؟
حرف بزن! عزیز من! «جان پدر! کجاستی؟»
علیرضا قزوه
 
زنگ زدم هزار بار، جان پدر کجاستی؟
باشه عزیز! برندار، جان پدر کجاستی؟
جان به لبم رسیده و بغض امان نمی‌دهد
حرمت من نگاه دار، جان پدر کجاستی؟
گفت کسی: شنیده‌ای این خبر شگفت را؟
با خبرش مرا چه کار؟ جان پدر کجاستی؟
خبر رسیده لشکری به دشت غنچه تاخته
تو را چه کار با سوار؟! جان پدر کجاستی؟
در دل این خاک غریب داغ هزار لاله است
بخوان، بخوان، بخوان هَزار! جان پدر ‌کجاستی؟
محمدرضا وحیدزاده
 
«جان پدر کجاستی‌؟» اما جواب کو؟
آن سرو خواب رفته به روی کتاب کو؟
آبادی‌ات کجاست؟ نفس می‌کشی هنوز
می‌پرسی از خودت هله خانه خراب! کو؟
حاصل به غیر چشم تر از این عتاب نیست
جز شعله شعله بر جگر از این خطاب کو؟
در شیشه فلک به جز از خون شراب نیست
جز خون به شیشه کردنت از آفتاب کو؟
یک پا به پیش و پای دگر می‌کشد عقب
چشمی به کوه محو فرود عقاب کو
«اشک کباب، باعث طغیان آتش است»
سهمت به جز چکیدن خون بر کباب کو؟
دادند نان سوخته‌ای از جگر تو را
جز بر مدار خون تو یک آسیاب کو؟
ابر آمده است کو تب و تاب شکفتنی؟
ابر آمده است در دهن غنچه، آب کو؟
بر صبح باغ می‌شنوی رقص شعله را
نیلوفرانه حاصلت از پیچ و تاب کو؟
محمدحسین انصاری‌نژاد

Page Generated in 0/0070 sec