نوید مؤمن: خیابانهای لسآنجلس، نیویورک، فیلادلفیا، لاسوگاس و دیگر شهرهای مطرح آمریکا به صحنه درگیری طرفداران و مخالفان ترامپ تبدیل شده است. تصاویر آتش زدن پرچم آمریکا در مناطق مختلف این کشور، حکایت از شعلهور شدن آتش زیر خاکستری دارد که مدتها بود در انتظار یک «بنزین» بود! با پیشتازی جو بایدن، مناقشههای انتخاباتی در آمریکا وارد فاز تازهای شده است؛ ترامپ قصد دارد بخش مهمی از آرای پستی را که منجر به شکست وی در برخی ایالات خاکستری و حساس شده باطل اعلام کند و در مقابل، اصالت را به آرای حضوری بدهد! از ابتدا مشخص بود ترکیب آرای حضوری به سود جمهوریخواهان و ترکیب آرای پستی به سود دموکراتهاست. از این رو رئیسجمهور آمریکا قصد دارد با مخدوش اعلام کردن آرای پستی و در نهایت بردن شکایت خود به دیوان عالی ایالاتمتحده، اختلاف رای خود و بایدن در ایالاتی مانند جورجیا، پنسیلوانیا، میشیگان، ویسکانسین و نوادا را جبران کند!
طرفداران هر ۲ نامزد، ادعای پیروزی در انتخابات دارند! نکته جالب توجه اینکه دیوان عالی آمریکا (عالیترین مرجع قضایی آمریکا)، نهتنها در این بازی مضحک و نخنما مقابل کاخ سفید نمیایستد، بلکه به اصلیترین تکیهگاه ترامپ تبدیل شده است! با این حال، رئیسجمهور آمریکا تصور مثبتی از آینده خود و کشورش ندارد! اگر چه قانون اساسی آمریکا دست مقامات این کشور را برای اعمال تقلب سیستماتیک باز گذاشته است اما ترامپ نسبت به حمایت لابیهای پشتپرده قدرت از خود در استمرار این بازی، تردید پیدا کرده است! قانون اساسی آمریکا میگوید اگر ۲ نامزد انتخاباتی آمریکا هیچ کدام نتوانند برنده نبرد الکترال کالجها شوند، رئیسجمهور را مجلس نمایندگان (بر مبنای هر ایالت یک رای) و معاون رئیسجمهور را سنا (بر مبنای هر سناتور یک رای) تعیین خواهد کرد اما اگر کار به اختلاف بین کاندیداها بکشد، دیوان عالی آمریکا باید رای نهایی و قابل اجرا را اعلام کند. سال 2000 میلادی، رقابت انتخاباتی میان «جرج واکر بوش» و «الگور» بود. رقابت میان این دو در نهایت به ایالت فلوریدا کشید که فرماندار آن «جب بوش» برادر بوش بود! جب بوش در یک دزدی انتخاباتی آشکار، برادر خود را با اختلاف چند هزار رای در فلوریدا برنده اعلام کرد و در نهایت پس از اعتراض الگور و دموکراتها، کار به دیوان عالی ایالاتمتحده کشید. در دیوان عالی آمریکا، ترکیب قضات 5 به 4 (به سود نومحافظهکاران و جمهوریخواهان) بود. این قضات، بدون آنکه به مستندات ارائهشده درباره تقلب آشکار در ایالت فلوریدا وقعی بنهند، در نهایت رای به پیروزی جمهوریخواهان و جرج بوش کوچک دادند!
اما آن زمان، بازی به پیچیدگی الان نبود! در آن زمان رقابت تنها بر سر آرای یک ایالت (فلوریدا) بود و اکنون ترامپ بر لزوم ابطال آرای پستی در نوادا، پنسیلوانیا، میشیگان، ویسکانسین، آریزونا و جورجیا تاکید دارد! بنابراین، رئیسجمهور آمریکا در 6 ایالت تور خود را برای بازگرداندن نتیجه انتخابات پهن کرده و همین مسأله، ضریب ریسکپذیری قضات جمهوریخواه در دیوان عالی را بابت اعمال تقلب در انتخابات دوچندان کرده است. از سوی دیگر، طرفداران بایدن و ترامپ هردو با استناد به نظرسنجیهای متعدد و پروسه شمارش آرا، خود را برنده انتخابات ریاستجمهوری میدانند و فراتر از آن، پیروزی رقیب و شکست خود در انتخابات را نمیپذیرند. توصیف و تشریح آنچه امروز در آمریکا میگذرد اساسا دشوار نیست! اکنون ما با یک «حقیقت» و «دهها روایت» درباره انتخابات ریاستجمهوری این کشور مواجه هستیم!
قربانی تعدد این روایات (که در موضعگیری سیاستمداران به چشم میخورد)، شهروندانی هستند که تصور میکردند «دموکراسی آمریکایی» از حقوق اساسی آنها حفاظت میکند! «ماهیت» و «کارکرد» این «دموکراسی وحشتناک» اکنون برای افکار عمومی دنیا مشخص شده است:
در یک ساختار انتخاباتی متقلبانه (ساختار کالج الکترال) که اساسا با هدف دستکاری و مهندسی آرا طراحی شده است، یک رئیسجمهور به خود اجازه میدهد دستور ابطال میلیونها رای پستی را صادر کند و در نهایت، دیوان عالی آمریکا نیز به صورت بالقوه (بر اساس ترکیب خود) از این اقدام حمایت میکند! در چنین ساختاری، شمارش آرای یک ایالت کوچک مانند «نوادا» به جای چند ساعت، چندین روز به طول میانجامد و اعلام نتیجه 20 هزار رای در ایالتی مانند جورجیا یک روز به طول میانجامد! در این معادله، «مردم» حکم پیادهنظام سیاستمداران را دارند، هر چند بسیاری از آنها متوجه «استثمار» و بلکه «استحمار» خود توسط ساختار معیوب، سلطهپرور و ظالمانه کشور خود شدهاند.
شاید امروز بهترین زمان برای رسوایی کسانی باشد که تا دیروز، «دموکراسی آمریکایی» را بهمثابه نسخهای شفابخش(!) و مقیاسی خدشهناپذیر، مورد تقدیس و ترویج قرار میدادند! آری! این ننگ تا ابد بر دامان طرفداران شیطان بزرگ باقی خواهد ماند.