محمدرضا کردلو: همین پارسال بود؛ آبان 98. دولت روحانی بنزین را بدون تمهیدات پیشینی و یک شبه گران کرد. روحانی گفت خودش هم صبح جمعه از این تصمیم خبردار شده است. بعدها البته مطلعانی این اظهار نظر او را خلاف واقع عنوان کردند. بیتدبیری پس از افزایش قیمت بنزین ادامه پیدا کرد؛ فوقع ماوقع. فردایش مردم اعتراض کردند. ما در همین روزنامه تیتر زدیم: «مردم معترضند». یک روزنامه نومحافظهکاران که چند سال است اصلیترین ارگان توجیهکننده سیاستهای غلط اقتصادی دولت است، حمایت عجیبی از دولت کرد. در حالی که اتفاقات تلخ و غمباری طی چند روز بر سر ایران عزیز آوار شده بود، این روزنامه با «هزینه جراحی» به استقبال این حوادث رفت؛ در پس زمینهای قرمز. و دریغ! گویی یک «پیروزی» محقق شده؛ اما کدام پیروزی؟
سیاستهای غلط و ناتوانی در اجرای یک تصمیم اقتصادی کشور را دچار وضعیتی کرد که احساسات بخشهای زیادی از مردم را جریحهدار کرد. در نتیجه مجموعه این وضعیت کمترین میزان مشارکت در انتخابات مجلس رقم خورد. در ادامه ناتوانی دولت در کنترل قیمت ارز، بیتدبیری در مدیریت شرایط کرونایی، گرانی افسارگسیخته و شرایط اسفناک در حوزه مسکن برای تعداد زیادی از مستاجران، وضعیتی را به وجود آورد که بیسابقه بود. امروز بیتدبیری این دولت وضعیتی به وجود آورده که دی 96 و آبان 98، به عنوان ۲ برهه تلخ به حساب میآید. قیمت برخی کالاهای ضروری نسبت به آبان 98 چندبرابر شده است. با این همه، اگر دولت روحانی را از زاویه گفتار رئیس و اعضای کابینهاش و جلد روزنامههای طرفدارش مورد تامل قرار دهیم، خسارتی اساسیتر از گرانی را خواهیم دید.
خوشحالی عجیب و غریب روزنامههای اصلاحطلب و طرفدار دولت از انتخاب بایدن، خلاصه وضعیت این دولت در نسبت با اداره کشور است. آن هم پس از 7 سال که ایده پیوند زدن مشکلات کشور از آب خوردن تا ازدواج جوانها چند بار پیاپی با شکست مواجه شد (روحانی و اعضای کابینهاش تا پیش از توافق هستهای همه اینها را به انعقاد برجام گره میزدند). گره زدن همه اتفاقات کشور بویژه وضعیت اقتصادی به انتخابات آمریکا تاسفبارترین اتفاق این روزها بود؛ مسالهای که در میان عموم مردم هم گسترش یافت؛ وضعیتی که بیش از هر چیز نتیجه ذهنیت خودتحقیری این 7 سال است. ابزار توسعه این ذهنیت خودتحقیر رسانههایی هستند که حالا در صفحهای آبی کاهش قیمت ارز و خودرو و سکه را نتیجه بایدن میدانند، چرا که این روزنامهها از این اتفاقات برای روزمبادا (بخوانید انتخابات) تیتر میگیرند. به وجود آوردن این تلقی که انتخابات آتی در ایران تابعی از انتخابات آمریکاست- آن هم انتخاباتی که به یکی از بزرگترین رسواییهای تاریخ آمریکا تبدیل شده است- نه تنها شکل دادن نسبتی انحرافی، بلکه یکی از بزرگترین توهینها و حملات به ساختار سیاسی ایران است؛ چیزی شبیه زیر سوال بردن استقلال کشور. جوری که ناظری عادی هم در تفسیر این وضعیت بگوید: کدام استقلال؟