گزارشگر: بین صفی از مردم مشتاق برای پیوستن به برجام اومدیم تا ببینیم جا برای همه هست یا نه.
مردی که از درد به خود میپیچد: ای بابا! کجا جا هست، این آقا از بس آرنجشو فرو کرد تو من، گودال عمیق اقیانوسی تو پهلوم تشکیل شده. هول نده عزیز من. میگن برا همه هست!
آقای بغل دستی: تقصیر من چیه؟ زنبیل گذاشتن اینجا، جای منو تنگ کردن.
خانمی بدو بدو به صف میپیوندد و جای زنبیل میایستد.
خانم: آقا نوبتم نشد؟
آقای بغلدستی: نترسین میگن واسه همه هست.
خانم: آره جون خودشون، خوباشو واسه فامیلاشون برمیدارن، بعدشم میگن تموم شد.
آقای بغلدستی آرنجش را بیشتر در پهلوی مرد جلویی فرو میکند.
گزارشگر: خانم! سخنگوی وزیر گفته جا واسه همه هست.
خانم: معلومه که هست، ایناها تا ته خیابون جا هست. ولی به همه که نمیرسه.
گزارشگر: چی نمیرسه؟ مگه اینجا صف پیوستن به برجام نیست؟
خانم: من که نمیدونم چی میگی شما. از صبح تا حالا دم 10 تا فروشگاه زنبیل گذاشتم تو صف که یه روغن بگیرم، اونم با کارت ملی و کد رهگیری و فلان. آقا نوبت من نشد؟
مرد بغل دستی پهلوی مرد جلویی را سوراخ میکند.
خانم: حالا این برجامی که میگی مخصوص سرخ کردنه یا پلو؟