ریچارد هاس*: نیویورک، ششم نوامبر. هنگامی که این مطلب را مینویسم، مقامات رسمی در سراسر ایالات متحده به شمارش آرای انتخابات ریاستجمهوری 2020 ادامه میدهند. وقتی شمارش تمام شد، مطمئنا بازشماری و شکایات حقوقی هم پشت بندش میآید. این انتظاری است که از یک انتخابات رقابتی داغ با رکورد مشارکت [بیش از 160 میلیونی] میرود.
در یک روی سکه، ایالات متحده آمریکا، دموکراسی پویایی باقی میماند؛ مشارکت در انتخابات به رغم محدودیتهای فیزیکی ناشی از «کووید-۱۹» بالا بود. خشونت در پایینترین حد خود قرار داشت و اعلام پیروزی عصر سهشنبه دونالد ترامپ هم چندان خریداری نداشت و همینطور درخواستهایش برای توقف شمارش آرا شنیده نشد.
با این حال آنچه نگرانکننده است، این است که سپهر انتخاباتی آمریکا، عمیقا دچار شکاف میماند.
میشود گفت رای ۲ نامزد یکسان بود و شگفت نیست این شکاف، به شکلگیری حاکمیتی دچار شکاف بینجامد. اگر روندهای کنونی ادامه یابد، دموکراتها مجلس نمایندگان را خواهند داشت و جمهوریخواهان سنا را. دولت به یک حزب و قانونگذاری تقریبا به حزب دیگر واگذار میشود. هیچ پیروزی یکپارچهای در کار نیست. ترامپ ۵ میلیون رای بیش از ۲۰۱۶ به دست آورد یعنی دومین رایی که هر رئیسجمهوری در تاریخ آمریکا به دست آورده و بیش از هر رایی که یک رئیسجمهور پیروز در گذشته به دست آورده است.
آنچه در اینجا قابل توجه است اینکه چنین میزانی از مشارکت و نتایج آن، زمانی به دست آمد که آمار ابتلای روزانه به «کووید-۱۹» به بالاترین رکورد خود یعنی 100 هزار نفر رسید و در یک روز بیش از هزار نفر قربانی گرفت؛ یعنی درست در لحظاتی که سوءمدیریت همهگیری توسط این دولت، وخیمترین چهره خود را نشان داد، تقریبا نیمی از افرادی که حق رای داشتند، به ترامپ رای دادند.
بنابراین ترامپ همچنان یک صدای قوی خواهد بود بویژه اگر او جلوی چشم مردم باقی بماند (که احتمالا همینگونه است). وی ۴ سال دیگر، نفوذ قابل ملاحظهای در انتخاب نامزد جمهوریخواهان خواهد داشت. اکنون حزب جمهوریخواه، جایگاه نیرومندتری در قیاس با زمان جورج دبلیو بوش یا رونالد ریگان خواهد داشت و ترامپیسم- که همان پوپولیسم روز آمریکاست- یک نیروی پرقدرت باقی خواهد ماند.
درست است ادعاهای ترامپ درباره تقلب در انتخابات، چندان جدی گرفته نشد اما بسیاری از طرفدارانش، مشروعیت ریاستجمهوری جو بایدن را نخواهند پذیرفت. بسیار محتمل است ترامپ هرگز به پیروزی بایدن اذعان نکند چه رسد به اینکه در مراسم سوگند او شرکت کند. به قول «ویل روجرز» ترامپ هرگز با یک عرف و نُرم روبهرو نشد، مگر آنکه آن را شکست.
آنچه البته قابل توجه است اینکه شکاف درونی این کشور تا حد زیادی حول محور اقتصادی نیست. مردمانی از همه طبقات اقتصادی جامعه به هر دو نامزد رای دادند و همانگونه که بسیاری پیشبینی کرده بودند، الگوهای جمعیتی، جنسیت و نژاد در این رایگیری، وضعیتی یکطرفه نداشت. سطح دانشآموختگی، به روشنی یک شاخص در گرایش سیاسی است همانگونه که جغرافیا اینگونه است؛ رای جمهوریخواهان به احتمال بیشتر، از حومهها و مناطق روستایی میآید و دموکراتها هم رای مناطق شهری را دارند.
بنابراین عامل فرهنگ، بیشترین نقش را در سیاست آمریکا دارد. این در حالی است که به نظر میرسد مسائل سیاست خارجی، نقش چندانی در کارزارهای انتخاباتی ندارد.
در چنین پسزمینهای است که دشوار بتوان برای یک دگرش مهم در چگونگی انتخاب رئیسجمهوری یا کارکرد دولت، حمایت لازم را بسیج کرد. اوضاع امروز ایالات متحده، بسیار شبیه حال و روز شورای امنیت است. بسیاری توافق دارند سامانه کنونی این شورا، عمیقا ناقص است و جهان را نمایندگی نمیکند اما امکان دستیابی به توافقی بر سر اصلاح آن هم وجود ندارد، چرا که هرگونه اصلاحی به سود برخی و به زیان برخی دیگر است.
این وضعیت، کار حاکمیت و مدیریت کشور را دشوار میکند. در اینجا نقش رهبر جمهوریخواهان سنا و همکاری او با جو بایدن کارساز خواهد بود و بایدن برای این کار باید امتیاز بدهد؛ چیزی که با مقاومت اعضای ایدئولوژیک حزب دموکرات روبهرو خواهد شد.
* رئیس شورای روابط خارجی آمریکا
منبع: تارنمای پراجکت سیندیکیت