printlogo


کد خبر: 226942تاریخ: 1399/8/29 00:00
پرایدها به پرواز در می‌آیند بوئینگ‌ها تک‌چرخ می‌زنند

ناقلان شیرین سخن، چنین روایت کرده‌اند که در سرزمینی دور، در نیمه‌شبی تاریک به ناگه وزیر معابر از خواب پرید و با سر دادن ندای: یافتم! یافتم!، خبرچینان (همون خبرنگاران خودمون) را بفرمود که: قاطبه جوانان علاف این بلاد را گویید که جملگی سر خود را از اکانت‌های فجازی بیرون کشند و هواپیمای شخصی خود را زیر بغل ‌زده و به سمت دیوانخانه‌های دولتی روانه شوند. زین پس قرار است پرایدها به پرواز درآیند و بوئینگ‌ها تک‌چرخ زنان بر فراز آسمان بال بگشایند... 
خبرها سایت به سایت چرخید، تا به گوش جوانکی رسید که پس از اخذ مدرک فوق‌لیسانس، فعل لمیدن را در کنج منزل صرف کرده بود. جوانک پس از شنیدن این خبر با خوشحالی از جا جهید و دربه‌در در پی جت شخصی خویش سوراخ سمبه‌های خانه را جست، اما نشانی نیافت. پس فریادی برآورد که: ‌ای ننه! این جت شخصی منو ندیدی؟ مادر جوانک کف‌گیر به دست از مطبخ بیرون آمد، درب گنجه گوشه میهمان‌خانه را گشود و گفت: اینجاست. صدبار گفتم ذلیل مرده به جای اینکه 10 بار منو صدا کنی، یک‌بار اون چشمای کورتو باز کن. سپس «خدایا همه بچه دارن منم بچه دارم» گویان از اتاق خارج شد. 
القصه! جوانک با هواپیمای شخصی خویش به سمت دیوان مربوط روان گشت تا بتواند «برو کار می‌کن مگو چیست کار» را تحقق بخشد... و پس از آن دیگر از سرنوشت آن مفلوک مربوط اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما شواهد حاکی از آن است که وی همچنان در پی اخذ مجوز، آواره دیوان‌های دولتی است و هنوز چشم‌انتظار تمام شدن وقت ناهار کارمندان است. 

Page Generated in 0/0063 sec