printlogo


کد خبر: 227066تاریخ: 1399/9/3 00:00
چنگیز جلیلوند، دوبلور سرشناس سینما و تلویزیون بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت
خاموشی «حنجره طلایی»

گروه فرهنگ و هنر: در این روزها که عمر کرونا از 9 ماه گذشته است، شاهد درگذشت بسیاری از مردم کشورمان در پی ابتلا به ویروس کرونا هستیم که متاسفانه در کنار از دست دادن هموطنان‌مان، برخی چهره‌های شاخص عرصه هنر هم در این مدت به خاطر ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست داده‌اند. از سرشناس‌ترین این چهره‌ها می‌توان به دکتر اکبر عالمی (مستندساز و مجری پیشکسوت تلویزیون، کریم اکبری‌مبارکه (بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر) و محمود فلاح (تهیه‌کننده مختارنامه) اشاره کرد. 
متاسفانه این روند تاسف‌برانگیز همچنان ادامه دارد و چنگیز جلیلوند، دوبلور، مدیر دوبلاژ و هنرپیشه که در میان دوبلور‌ها به مرد حنجره طلایی معروف بود، روز گذشته (یکشنبه) در 80 سالگی به دلیل ابتلا به بیماری «کووید‌-19» درگذشت. 
جلیلوند در گویندگی‌هایش قابلیت تیپ‌سازی را داشت و می‌توانست صدا‌های مختلفی را به‌ وجود آورد. او به جای بازیگران مشهور خارجی و داخلی بسیاری گویندگی کرد. وی با تیپ‌سازی خلاقانه خود گوینده اصلی نقش‌های مارلون براندو بود. 
صدای چنگیز جلیلوند قابلیت گویندگی به جای شخصیت‌های نقش اول با صلابت و تأثیرگذار سینمایی را فراهم می‌کرد. 
همچنین جلیلوند در چند سریال و فیلم سینمایی نیز نقش‌آفرینی داشته است، با این حال او را بیشتر با صدایش می‌شناسند. چنگیز جلیلوند سال‌ها به عنوان مدیر دوبلاژ استودیوی قرن بیست‌ویکم فعالیت کرد و آثار دوبله زیادی را تولید کرد. 
 
* حاضر بودم دوبله را کنار بگذارم
مهرماه سال 88 بود که چنگیز جلیلوند با حضور در روزنامه «وطن امروز» در گفت‌وگو با حامد بهداد و خبرنگاران این رسانه درباره مسائل مختلف سینما و تلویزیون و دنیای دوبله به گفت‌وگو نشست که در ادامه گزیده کوتاهی از این مصاحبه که شامل ورودش به دوبله، تجربه بازی در قاب سینما و تلویزیون و خاطره‌ای جالب از مواجهه‌اش با «دین مارتین» ستاره سینمای جهان است از نظرتان می‌گذرد: 
«یادم می‌آید یک بار در تاکسی نشسته بودم و از میدان خراسان تا لاله‌زار می‌رفتم، آن موقع فیلم «فاخر» را 3 ‌بار دیده بودم و در تاکسی ادای دیالوگ‌هایی را که در فیلم فاخر دیدم درآوردم (حنجره‌اش را صاف می‌کند و بلند ادای بازیگر آن فیلم را درمی‌آورد و می‌گوید): آدم، زخم اذیتم می‌کند، هی خدای بزرگ! بعد با خودم فکر کردم من که خیلی بهتر از آن مرد در فیلم صحبت می‌کنم و وقتی به لاله‌زار رسیدم بلند ‌بلند آن دیالوگ‌ها را تکرار کردم و احساس کردم من خیلی نزدیک‌تر و بهتر حرف می‌زنم. آن موقع این را احساس می‌کردم اما نمی‌دانستم اسم این کار چیست؟ چون نسبت به این کار بیگانه بودم. گذشت و رسید به زمانی که چند نفر از بازیگران تئاتر از من دعوت کردند برای دیدن کار دوبله‌شان و کمک به آنها به استودیوی‌شان بروم و برای من توضیح دادند که چه کار کنم».
«حاضر بودم دوبله را کنار بگذارم ولی تئاتر بازی کنم. من از دیده شدن هیچ‌ وقت نترسیدم منتها این موقعیت برای من پیش نیامد. از من که یک چاه‌کن هستم اگر بخواهند به ته‌ چاهی بروم تا آن چاه را باز کنم بدون ترس می‌روم اما سریال «گذر از پاییز» کاری است که تا به حال انجام نداده بودم و تجربه جدیدی بود؛ چون این آدم حرکت ندارد و مثل یک ربات راه می‌رود و حرف می‌زند، چون دلم می‌خواست جوری بازی کنم که بگویند این را یک هنرپیشه بازی کرده است نه چنگیز جلیلوند، گویا قبلا آقایان تارخ، نصیریان، جمشید هاشم‌پور، فرامرز قریبیان و رضا کیانیان ستاره‌هایی بودند که قرار بود این نقش را بازی کنند اما در نهایت آقای جیرانی در دفتر آقای جودی می‌گوید چنگیز جلیلوند برای این نقش مناسب‌تر است. این را هم بگویم که قبلا کسانی مثل فریدون جیرانی، مجید مجیدی و قاسم جعفری از من دعوت به کار کرده بودند. در کار آقای مجیدی (بید مجنون) به این دلیل بازی نکردم چون من به او گفتم فقط نقش اول بازی می‌کنم آن هم یک نقش اولی که درخور نام من باشد، به همین دلیل آقای جیرانی از من خواستند این نقش را بازی کنم و دلیل‌شان هم این بود که این سریال قرار است در ماه رمضان پخش شود و قطعا تماشاچی‌های بسیاری را هم خواهد داشت، این رل ادا اطوار ندارد و بعد از آنکه آقای شاه‌محمدی مرا دیدند، گفتند این خود «فرخ» است! بعد از آن دیدار، فیلمنامه را برایم توضیح داد که این نقش یک رل منفی است و من گفتم تا به حال رل منفی را دوبلاژ نکردم، چطور آن را بازی کنم؟! شاه‌محمدی به من گفت دیگر ما رل منفی و مثبت نداریم و در ادامه به من گفت تو که نقش «پدرخوانده» را بازی کردی. آن نقش بسیار سختی بود ولی تمام محبوبیت آن فیلم به خاطر مارلون براندو و پرسوناژ پدرخوانده‌اش بود، چطور می‌گویی که تا به حال صاحب صدای منفی نبودی؟ و من آن شب فیلم پدرخوانده را خیلی خوب نگاه کردم و قبول کردم که در آن سریال بازی کنم به شرطی که بیشتر از 3 ماه طول نکشد».
«آنهایی که می‌گویند بازیگران خارجی صدای‌شان را شنیده‌اند دروغ می‌گویند و غلو می‌کنند. من یک بار لاس‌وگاس رفته بودم آقای دین مارتین را ببینم و با او عکس بگیرم که اجازه نمی‌دادند و بالاخره با مکافات به یکی از افراد آنجا پیغام دادم که از طرف من بگویند من دوبلور ایشان هستم و گویا آقای مارتین جواب پیغام مرا اینطور به آن آقا داده بودند که به ایشان بگویید در 50 تا از کشورهای دنیا 50 تا گوینده به جای من حرف زدند و ایشان هم یکی از آنهاست و من گفتم به ایشان بگویید من صدای ایشان را جور دیگری دوبله کردم به‌ طور‌‌ی که اگر ایشان صدای مرا در فیلم‌های‌شان بشنوند فکر می‌کنند به فارسی حرف زده‌اند و اصرار کردم که این پیغام را به گوش‌شان برسانند و بعد از آن منشی ارشد مارتین آمد و پیغام آورد که آقای مارتین خیلی گرفتار هستند و نمی‌توانند شما را ببینند اما برای شما یک بلیت کنسرت فرستاده‌اند. حالا اگر هر کس دیگری جای من بود می‌گفت که من با مارتین حرف زدم و او به من گفت آفرین عجب صدایی داری، نکند یک موقع جواب نامه‌هایم را ندهی! (با خنده) مثل آقای... که می‌گفت من با آلن دلون رفیقم و برایم 2 تا عکس فرستاد که من به او گفتم 2 تا عکس خوب بفرست. من با تمام شهرتم در دوبله نتوانستم هیچ‌کدام از اینها را ببینم».

Page Generated in 0/0067 sec