printlogo


کد خبر: 227134تاریخ: 1399/9/4 00:00
دهداری همچنان گلوله برفی می‌خورد

مهدی طاهرخانی: همانی هستیم که بودیم، اوضاع هیچ فرقی با گذشته نکرده، تنها شکلش تغییر یافته و واژه‌ها گل‌درشت‌تر شده‌اند. انگار همان ۳ دهه قبل است، روزی که پرویز دهداری را با برف در تارتان آزادی زدند. کلاه نمدی‌اش به زمین افتاد و خودش کمی تعادلش را از دست داد و قند در دل آن ۲ جین ملی‌پوشی که از حضور در تیم ملی انصراف داده بودند، آب شد. حالا رسیدیم به سوم آذرماه؛ سالگرد درگذشت مردی که در فوتبال ایران به اسم «معلم اخلاق» جاودانه شد. پرویز دهداری نه زیاد جام گرفت و نه از بعد فنی از بهترین‌های تیم ‌ملی ایران بود اما آنچه او را از دیگران متمایز می‌کند، همان اصولی است که هرگز از آنها عدول نکرد. از مکتب شاهین بود، بهای جام را می‌دانست اما ارزان‌فروشی نکرد. از آنچه دهداری به جا گذاشت چه مانده؟ اخلاق دقیقا کجای فوتبال ماست؟وضعیت سکوها چه مقدار بهتر شده؟ آن روز با برف سرمربی وقت تیم ‌ملی را زدند و ۲ دهه بعد در همان سکوها با سنگ چشم یک هوادار را کور کردند. در همان سکو با نارنجک دستی چشم یک سرباز وظیفه را خالی کردند و ده‌ها فاجعه دیگر که هیچ یک درس عبرت برایمان نشد، چون آنچه بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد برد است و پیروزی، آن هم به هر قیمتی. 
چند روز قبل سرمربی استقلال بعد از باخت در اهواز با یک جمله کوتاه ۳ کلمه‌ای، بار دیگر آینه‌ای برابر‌مان گذاشت تا نشان‌مان دهد اخلاق در کجای فوتبال ما قرار گرفته است. شاید خیلی‌ها برای توجیه بگویند این دست از کلمات مثل نقل و نبات در دل تمرین و مسابقه رد و بدل می‌شود و تنها بدشانسی محمود فکری این بود که یک دوربین به دست در جایی که نباید حضور داشته باشد، بود و آنچه نباید ضبط می‌کرد، گرفت و پخش کرد؛ عذر بدتر از گناه. 
توجیه را که می‌شنوید بیشتر دردتان می‌گیرد. این چیزها در فوتبال‌مان عادی شده اما چرا؟ چون فردا همه چیز را در ترازوی جام و برد می‌گذارند و نمی‌گویند فلانی پایبند به اخلاقیات و اصولش بود. تنها می‌گویند چند جام آورد و چند بازی را برد. 
در چنین فضایی است که در پخش مستقیم یک مسابقه فوتبال با کلمات خنده‌دار «اجی‌ مجی» جادویی که بیشتر برای خنداندن بچه‌های دهه‌ شصتی در تلویزیون کاربرد داشت، مواجه می‌شوید. اما این بار برای خنداندن من و شما نیست؛ پشت آن کلمات، چند صد میلیون تومان پول و اعتقاد یک مربی و کادر فنی به جادو و جنبل خوابیده است. 
وقتی اخلاق فراموش شود و تنها و تنها برد ارزش پیدا کند، باید هم رمال و جادوگر کنار تیم‌ها حاضر شوند و برای پیروزی‌شان پای «رمل و اسطرلاب» را به مستطیل سبز باز کنند. این وضعیت حرفه‌ای فوتبال ماست؛ فوتبالی که سالانه بالای 750 میلیارد تومان در آن گردش مالی وجود دارد اما دست آخرش به فحش‌های رکیک و شنیدن «اجی مجی» می‌رسیم. 
پرویز دهداری چند دهه قبل گلوله برفی خورد و افتاد و حالا همچنان گلوله‌های برفی از ناکجا‌آباد سکوهای نادیدنی در حال شلیک است. دقیق‌تر و با برد بیشتر. با ما اگر نباشید بر مایید و گلوله‌ها نوش جان‌تان و این است که می‌بینیم مربی بعد از باخت چنان عنان از کف می‌دهد که کنترلی بر واژگانش ندارد؛ فحاشی می‌کند و هرگز حاضر به معذرت‌خواهی از جامعه‌ای که لفظ زشتش را شنید، نیست. این فوتبال بی‌اخلاق ماست که حالا بیانیه و فحاشی محترمانه در آن جولان می‌دهد. دلیلش تنها یک چیز است؛ ارزش جام از جان آدم‌ها و کلمات بیشتر شده و از حرفه‌ای‌گری تنها وجه «بمیر اما ببر» را آموخته‌ایم. راستی! می‌دانید چه کسانی جلوتر از همه زیر تابوت مرحوم دهداری را گرفتند؟ همان‌هایی که رد برف در دست‌شان معلوم بود!

Page Generated in 0/0055 sec