آیتالله محمدباقر تحریری*: 5 آذرماه سالروز ارتحال ملکوتی عالم ربانی، آیتالله سعادتپرور تهرانی رضوانالله علیه بود. مرحوم آیتالله سعادتپرور از علمای برجسته تهرانی بودند که در تهران چند سالی خدمت مرحوم آیتالله برهان که از شاگردان مرحوم آیتالله العظمی قاضی بودند، تلمذ کردند. روح لطیف آیتالله سعادتپرور همواره دغدغه مسائل معنوی و اخلاقی را داشت و این دغدغه از روزهای اول طلبگی نیز در ایشان بروز و ظهور داشت تا جایی که در همان دوران، پس از ورودشان به شهر مقدس قم برای ادامه تحصیل، از مرحوم آیتالله حاجشیخ عباس تهرانی که از شاگردان مرحوم میرزا جوادآقا ملکیتبریزی بودند، دعوت میکنند در جلسات دعای ندبه سخنرانی و محفل انسی برپا کنند.
این شاکله معنوی و عرفانی از ابتدای دوره طلبگی در مرحوم آیتالله سعادتپرور مستحکم و راسخ میشود، البته نباید از نقش خانواده ایشان نیز غافل شد، چرا که ایشان در خانواده متدینی به دنیا آمدند که زمینه این سیر معنوی را در ایشان ایجاد کرد. به علاوه ایشان در همان ایام طلبگی دوستانی بسیار خوب و معنوی پیدا کردند، از جمله حضرت آیتالله جعفری که تا آخر با هم همبحث و رفیق راه بودند. یا آیتالله خوشوقت که هر دوی این بزرگواران نیز از شاگردان خاص اخلاقی و عرفانی مرحوم علامه طباطبایی بودند.
روح تشنه و دغدغهمند آیتالله سعادتپرور که عطش تحصیل معارف الهی را داشت، سرانجام ایشان را به درسهای حضرت علامه طباطبایی رضوانالله علیه کشاند. آیتالله سعادتپرور تعریف میکردند که روزی از علامه طباطبایی سوال میکنند آیا شما غیر از این درسهای عمومی، درسهای خصوصی هم دارید یا خیر؟ در واقع از علامه طباطبایی درخواست میکنند ایشان را به صورت خصوصی به شاگردی قبول کنند. علامه طباطبایی در آن لحظه پاسخی نمیدهند اما یکی دو هفته بعد جواب مثبت میدهند و به این ترتیب آیتالله سعادتپرور تحت تربیت خاص علامه طباطبایی قرار میگیرند.
آیتالله سعادتپرور از دوستان صمیمی پدر بنده بودند که هر دو جزو شاگردان علامه طباطبایی بودند. ایشان به همراه بعضی دوستانشان از مرحوم علامه درخواست میکنند جلسه خصوصیای پیرامون سیر و سلوک و مسائل معنوی تشکیل دهند. این را باید تذکر داد که حضرت علامه جلسات خصوصیای هم با چند تن از فضلا و شاگردانشان مانند علامه حسنزادهآملی، آیتالله جوادیآملی و آیتالله مصباحیزدی داشتهاند که حول محور مباحث فلسفی و حکمی و توضیح روایات معارفی بوده است اما جلسه خاصی که به درخواست آیتالله سعادتپرور برگزار میشود، حول محور مسائل عرفانی و سلوکی بوده است.
در این جلسات که به پیشنهاد آیتالله سعادتپرور تشکیل میشود، خود ایشان محوریت جلسه را در پرسیدن سوال از مرحوم علامه طباطبایی داشته و علامه نیز به این سوالات پاسخ میداده است. اینگونه نبوده که همواره علامه خودش شروع به صحبت کند و مثلا متنی و کتابی را تدریس کند. جلسات پرسش و پاسخی بوده که آیتالله سعادتپرور محوریت پرسیدن سوال را بر عهده داشته است. این جلسات 25 سال ادامه پیدا میکند. آیتالله سعادتپرور مطالب و نکاتی را که در این جلسات مطرح میشده ثبت و ضبط میکرده که بعدها به انواع مختلفی به صورت کتاب به چاپ رسیده است. به طور مثال در بخشی از این جلسات معانی غزلهای حافظ را از علامه سوال میکرده و علامه پاسخ میداده است. علامه طباطبایی نزدیک به 200 غزل حافظ را در این جلسات شرح میدهد که آیتالله سعادتپرور این شرحها را ثبت و ضبط میکند و بعد بر اساس مبنای شرحهای علامه، مابقی غزلها را نیز خودشان شرح میدهند که ماحصل آن کتاب «جمال آفتاب» میشود که در 10 جلد منتشر میشود. یا مثلا کتاب ثمرات حیات که تاکنون ۲ جلد آن منتشر شده، شامل سوالات متنوعی است که آیتالله سعادتپرور از علامه طباطبایی پرسیده و علامه پاسخ گفتهاند.
به هر ترتیب باید گفت حضرت آیتالله سعادتپرور خود را وقف بررسی و تحقیق و رسیدن به معارف توحیدی کرده بود و با تمام وجود در خدمت علامه مشغول طی مدارج علمی و عملی در مسیر توحید بود. پیشرفت علمی و سلوکی حضرت آیتالله سعادتپرور به آنجا رسید که علامه طباطبایی علاوه بر اینکه ایشان را به «فخرالمحققین» ملقب کردند، در اواخر حیاتشان برخی افراد را برای تربیت سلوکی به ایشان ارجاع میدادند.
آیتالله سعادتپرور میراثدار روش تربیتی بزرگانی چون علامه طباطبایی، آیتالله قاضی، آیتالله سیداحمد کربلایی و ملاحسینقلی همدانی بود که همگی از استوانههای فقاهت، حکمت و عرفان بودند و این روش را تا آخر عمر ادامه داد و حیاتش را وقف آموختن معارف توحیدی و تعلیم و تربیت سلوکی و توحیدی کرد.
اگر بخواهم شرح بیشتری از مکتب سلوکی و تربیتی آیتالله سعادتپرور بدهم، باید بگویم مکتب ایشان، همان مکتب «تربیت توحیدی» نجف بود؛ مکتبی که ما از آن به عنوان مکتب عرفانی نجف یاد میکنیم؛ مکتبی که رهبر معظم انقلاب در ۲ سفری که به قم مشرف شدند، تاکید کردند آموزهها و روشهای این مکتب باید مورد توجه طلاب و الگوسازی از آن برای مردم قرار بگیرد. خوب است این را هم بدانید که جد مادری مقام معظم رهبری که الان در مشهد دفن هستند، از شاگردان مرحوم آیتالله قاضی بودهاند و معظمله کاملا با این سبک سلوکی آشنا هستند و بر ترویج عالمانه آن تاکید و اصرار دارند.
در این روزگار خیلی از جوانان ما به دنبال استاد معنوی میگردند، به دنبال رشد و تعالی روحی و معنوی هستند، اگرچه خودم را کوچکتر از آن میدانم که بخواهم به جوانان توصیهای بکنم اما به این عزیزان مطلبی را عرض میکنم. من 30 سال خدمت آیتالله سعادتپرور بودم، از نزدیک با زندگی و روش ایشان که همان روش اولیای خدا و بزرگان مکتب نجف بود آشنا شدم، حقیقت و اساس روش این بزرگان، بندگی خدا بود. اول و آخر همین بندگی خداست؛ زندگی خداپسندانه داشتن. هرکس هرجایی که هست، به هر شغلی که مشغول است، هدفش را خدایی کند و در تمام جزئیات کارش رضای خدا را در نظر بگیرد. سلوک یک امر خیلی پیچیدهای نیست که افرادی بخواهند بازارگرمی کنند و برای خود دکان درست کنند و با نقل خواب و رؤیا و مکاشفه و کرامات، دیگران را به خود دعوت کنند و مدام از سیر و سلوک یک تصویر خاص و عجیب و غریب بسازند. خیر! این بزرگانی که ما دیدیم مثل مردم عادی زندگی میکردند اما تفاوتشان این بود که در جزئیات رفتار و افکارشان به دنبال رضای خدا و تبعیت کامل از دستورات دین الهی بودند.
* تولیت حوزه علمیه مروی