گروه سیاسی: روز گذشته یک سایت خبری وابسته به دولت در گفتوگو با محمدجواد ظریف درباره برخی مسائل حول سیاستهای وی در وزارت امور خارجه گفتوگو کرد. به گزارش «وطن امروز»، یکی از نکات قابل تامل در این گفتوگو که بیانگر نوع نگاه مقامات دولتی از جمله وزیر امور خارجه دولت روحانی به دولتمردان آمریکایی است، جایی است که خبرنگار از ظریف درباره سیاستهای اوباما در قبال ایران در زمانی که رئیس دولت آمریکا بود، میپرسد.
ظریف در این بخش از گفتوگوی خود، گفت: بعد از اینکه ترامپ از برجام بیرون رفت، شما دیدید که دولت آمریکا چه کار میتواند بکند. این کارها را آقای اوباما نکرد. این است که نشاندهنده موفقیت برجام است. باید توجه داشته باشیم آمریکا از گذشته تا امروز همین ماهیت را داشت؛ یعنی همین زور را داشت. اما مهم این بود که ما این زور را نمیپذیرفتیم. در زمان آقای اوباما هم ما چند نامه برای خانم موگرینی نوشتیم و عدم اجرای تعهدات توسط دولت آقای اوباما را مستند کردیم.
ظریف در ادامه گفت: ما که ماهیت آمریکا را تغییر ندادهایم. اما خداوکیلی شما خودتان الان مقایسه کنید؛ آیا دوران اوباما بهتر بود یا دوران ترامپ؟ آیا در دوران اوباما قبل از برجام فشار بیشتری بر تهران وارد میکرد یا بعد از برجام؟ آیا اگر برجام نبود ترامپ همین مقدار و سطح از فشار را میتوانست وارد کند یا بیشتر؟ اینها مسائلی هستند که باید مورد مقایسه قرار گیرد.
محمدجواد ظریف که سمت وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی را یدک میکشد در یک مصاحبه رسمی، صراحتا در مقام حمایت از یک رئیسجمهور آمریکا بر میآید و این سوال را مطرح میکند: «خداوکیلی شما خودتان الان مقایسه کنید؛ آیا دوران اوباما بهتر بود یا دوران ترامپ؟». این جمله جعلقی مثل تاجزاده نیست. جمله وزیر امور خارجه دولت ایران است. این در حالی است که سیاستهای تحریمی اوباما به مراتب هزینه بیشتری برای ایران داشته است، چرا که اوباما با وضع قوانین تحریمی زیرساختی را فراهم کرد که دولتهای آمریکا فارغ از آنکه جمهوریخواه باشند یا دموکرات، از این ظرفیتهای ایجاد شده بهره ببرند و فشار بر ایران را به صورت تزایدی افزایش دهند.
به بیان دیگر، آنچه از تحریمها و فشارهای آمریکا در حال حاضر علیه ایران اعمال میشود نقطه آغازین و مرحله اصلی آن در زمان اوباما شروع شده است. یکی از تحریمهای اساسی که اوباما علیه ایران وضع کرد و از آن به عنوان «مادر تحریمها» علیه ایران یاد میشود، تحریم سیسادا بوده است که به صورت مستقیم موضوع فروش نفت و بانک مرکزی ایران را مورد تحریم قرار داد. دولت ترامپ صرفا بر مبنای این زیرساخت فراهم شده در زمان اوباما همانند وی از ابزار تحریم به منظور فشار بر ایران و دستیابی به امتیاز سیاسی بهره میگرفت.
تفاوت قائل شدن میان دموکراتها و جمهوریخواهان یا سفید کردن دموکراتها در مواجهه با ایران، یکی از ابزارهای تبلیغاتی برخی دولتیها طی سالهای اخیر بوده است تا از این طریق بتوانند پشتوانه تبلیغاتی لازم را برای پیشبرد اهداف سیاسی خود در عرصه دیپلماسی دنبال کنند. این در حالی است که دموکراتها و جمهوریخواهان در سیاست خارجی بویژه در مواجهه با ایران از اصول ثابتی تبعیت میکنند، همانگونه که سیاست تحریمهای فلجکننده اوباما روی دیگر سکه سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران بود. البته ظریف در بخش دیگری از مصاحبه مجبور میشود خود به این قضیه اعتراف کند: «شما وقتی با یک آمریکایی، چه دموکرات، چه جمهوریخواه در هر حوزه سیاست خارجی صحبت بکنید، جز آنارشیستها که در آمریکا هم هستند، دیدگاههایشان درباره مسائل اصلی خیلی متفاوت نیست».ظریف در بخش دیگری از این گفتوگو اظهاراتی را بیان میکند که نشانگر آن است با برخی افراد در آمریکا ارتباط و تعامل دارد. وی در بخشی از این گفتوگو گفت: بعضی دوستان میروند و به آمریکا «گرا» میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید. ما که سکوت میکنیم، دلیل نمیشود که متوجه این گراها نیستیم. من کسی را متهم نمیکنم ولی میدانم و خبرش را بهم میدهند که گفتهاند اینها در قدرت نمیمانند و قدرت اینها چند روزه است. اینجاست که فکر میکنم سیاست خارجی نیاز به این دارد که منسجم باشد. وی سپس ادامه میدهد: شخصا وقتی به خارج از کشور میروم، همان اندازه که از همکارانم دفاع میکنم، از کسانی که علیه من حتی اتهام میزنند نیز دفاع میکنم.
این بخش از اظهارات ظریف بیانگر ۲ موضوع است: ظریف با برخی افراد در درون آمریکا ارتباط و تعامل دارد، چرا که خود صراحتا میگوید: خبرش را بهم میدهند که [برخی افراد در داخل ایران] گفتهاند اینها در قدرت نمیمانند و قدرت اینها چند روزه است. موضوع دیگر آنکه ظریف گفته است: شخصا وقتی به خارج از کشور میروم، همان اندازه که از همکارانم دفاع میکنم، از کسانی که علیه من حتی اتهام میزنند نیز دفاع میکنم.
این در حالی است که بنا بر اظهاراتی که از ظریف در برخی برنامههای بینالمللی بیرون آمده است، وی صراحتا در عرصه دیپلماسی و در قالب منافع ملی گاهی منافع یک جناح را دنبال کرده است. ظریف مهر ۹۳ در شورای روابط خارجی آمریکا صراحتا خواستار توافق با آمریکا به منظور تاثیر این توافق بر انتخابات مجلس و روی کار آمدن افراد همسو با خود شد.
ظریف در قالب مذاکرات هستهای با 1+5 در دولت روحانی نیز آداب دیپلماتیک را کنار گذاشت و درباره عواقب شکست مذاکرات بر فضای سیاسی داخل ایران گفت. محمدجواد ظریف بلافاصله پس از شکست مذاکرات وین ۵ در صفحه توئیتر خود نوشت: «دستیابی به توافق جامع هستهای غیرممکن نیست، نیاز است توهمات کنار گذاشته شود، نباید مانند سال ۲۰۰۵ فرصت از دست برود». ماجرای معروف دیدار ظریف با البرادعی نیز زبانزد رسانههای داخلی و خارجی است. وی اکتبر سال 2003 پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال 84 به البرادعی گفت: «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری (انتخابات ریاستجمهوری 1384) از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیتی در این گفتوگوها نمیبینند، از طرفی آنها آدمهای پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپاییها و مذاکرهکنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه».
البته طبیعی است در گفتوگوها بویژه گفتوگوهای نزدیک به ایام انتخابات افراد سیاسی بخواهند چهره خوبی از خود به نمایش بگذارند و از حافظه تاریخی مردم پرش کنند اما آقای ظریف باید به این سوال پاسخ بدهد: «خداوکیلی مردم ایران شرایط بدتری از شرایطی که حسن روحانی و او رقم زدهاند، داشتند؟» آقایان به جای اینکه توجهات را به بیرون کشور معطوف کنند بهتر است صادق باشند و درباره عملکرد خود توضیح بدهند. به گواه آمار، دوره دولت روحانی با پیگیری راهبرد روحانی- ظریف در سیاست خارجی، بدترین دوره تاریخ مردم ایران از سال 57 تاکنون بوده است.