محمدپارسا نجفی: اعتراضهای گسترده در بیشتر ایالتهای آمریکا، سپس نحوه مضحک برگزاری انتخابات 2020 آن کشور که ناگهان شمارش آرای مردم متوقف شد و دیگر حوادث پس از آن، نشان داد امپراتوری آمریکا بشدت تکان خورده است؛ آمریکای امروز دیگر آن ابرقدرت سابق نیست و از آن قدرت فزاینده هم خبری نخواهد بود اما در بخش تبلیغات رسانهای آن، امپراتوری بر هیمنه خود به شکلی قویتر از گذشته افزوده است و در داخل آمریکا نیز از همین ابزار برای ساکت کردن ساکنان آن کشور استفاده میشود.
در آمریکای امروز، هنوز هم دستگاه پروپاگاندای وسیع که وابسته به کانونهای ثروت ینگه دنیاست همه تلاش خود را برای فریفتن مردم به کار گرفته است؛ رسانههای آمریکا از هر ۲ حزب تلاش میکنند چالشهای بزرگی که در آمریکا وجود دارد به چشم کمتر دیده شود؛ برعکس هر آنچه توسط هیأت حاکمه ایالات متحده انجام میشود به عنوان مزیت دموکراسی آمریکایی تعریف و تمجید شود.
دستگاه پروپاگاندا، بعد از جنگ سرد آمریکا را به عنوان یک ابرقدرت پیروز معرفی میکرد تا جایی که برخی اندیشمندان آمریکایی ادعای «پایان تاریخ» پس از «جنگ تمدنها» به پیروزی ایالات متحده را مطرح کردند و برخی هم آرزوی «دهکده جهانی به رهبری آمریکا» را در سر پروراندند اما تحولات جهانی و انتقال تولید به خارج از ایالات متحده به منظور دور زدن حقوق نیروی کار و کسب سود بیشتر توسط قشر ثروتمند موجب شد تا بیکاری در آمریکا به اوج برسد که پیامد آن نیز فقر، بیخانمانی، لغو بیمه و... بود. عامل اصلی تظاهراتهایی که قبل از انتخابات، چند ماه در آمریکا استمرار داشت نیز همین نکته بود.
با این حال رسانههای آمریکا تلاش بسیاری کردند تا مردم به وعده انتخابات دل خوش کنند؛ حتی افتضاح توقف در برگزاری آن را هم به نوعی مدیریت کردند تا جامعه آمریکا به سمت آرامش حرکت کند، حال آنکه هیچ یک از ۲ حزب آمریکایی کمترین تفاوتی در وضعیت معیشتی مردم ایجاد نخواهند کرد. تبلیغات درونتهی یا همان پروپاگاندای وابسته به کاپیتالیسم در بلندمدت نمیتواند مخاطب را نگه دارد و دیر یا زود تماشاگر رسانه متوجه خواهد شد که این رسانه تنها در پی فریب است، در نتیجه به دنبال حقیقت به سوی رسانههای آزاداندیش جذب میشود. در چنین شرایطی پرس تیوی باید هر چه بیشتر بر توان خود برای جذب مخاطب بیفزاید و امروز علاوه بر قشر نخبه و الیت میتواند شمار بیشتری از مخاطبان عام را نیز جذب کند. پرس تیوی به عنوان یکی از مهمترین رسانههای آزاداندیش جهان، میتواند نشان دهد که جنگافروزیهای واشنگتن در جهان سوم نهتنها برای مردم آمریکا ایجاد امنیت نمیکند؛ بلکه موجب فقر و بیکاری آنها شده و عامل ناامنی شغلی و اجتماعی آنها قشر ثروتمند حاکم بر آمریکا هستند که سعی دارند با تجهیز هر چه بیشتر پلیس و سازمانهای امنیتی، مردم را سرکوب کنند.
بخش بدتر ماجرا مالیاتی است که مردم عادی ایالات متحده به دولت میپردازند اما به نیروهای پلیس و گارد ملی داده میشود تا همان مردم را سرکوب کنند. این روند نشان میدهد این نیروهای مسلح تنها وظیفه دارند امنیت دولت و قشر ثروتمند آمریکا را تامین کنند که قطعا برای اکثریت ساکنان و مالیاتدهندگان آمریکا قابل قبول نیست.
به بیان دیگر، مردم آمریکا در پرس تیوی میتوانند این حقیقت را به نظاره بنشینند که مردم آفریقا یا یمن دشمن آنها نیستند؛ بلکه بر زندگی مردم ایالات متحده هرگز تاثیری ندارند، حال آنکه بانکداران و بورسبازان وال استریت موجب بیکاری و بیخانمانی و لغو بیمههای درمانی و بازنشستگی مردم آمریکا شده و میشوند و دولت نیز تنها اقدام به سرکوب آنها خواهد کرد. خوشبختانه رهیافت دگراندیشی رسانهای که پرس تیوی در سطح شبکههای زنده خبری بنیانگذاری کرده مورد توجه رسانههای کشورهای دیگر نیز قرار گرفته و آنچه این شبکه انجام میدهد دیر یا زود توسط دیگران تقلید میشود.
بخش دیگر ماجرا به خارج از ایالات متحده باز میگردد و آن نقشی است که رسانههای برونمرزی ایران میتوانند در روایت وضعیت آمریکا ایفا کنند. پرس تیوی دارای این قابلیت است که اثبات کند آمریکای امروز با وجود داشتن ابزار کافی فاقد اراده لازم در بهکارگیری توان نظامی است. در اصل 6 ناوگان جنگی آمریکا در سراسر جهان مشتمل بر 14 ناو هواپیمابر کمترین آسیبی ندیده اما تاثیرگذاری واشنگتن در تحولات بینالمللی هر روز کمتر میشود. در بحران مدیترانه شرقی، جنگ لیبی و قفقاز آمریکا حضور ندارد و در افغانستان نیز بعد از 20 سال ویرانگری و کشتار در حال گریز است.
طبعا هر چه بودجه و توان تولید محتوای تحقیقی پرس تیوی و سایر شبکههای برونمرزی افزایش یابد بیشتر میتواند با دستگاه پروپاگاندای غرب مقابله کند. اگر میخواهیم امنیت برونمرزی ما حفظ شود باید تا حد امکان در یارگیری در میان ملتها فعال باشیم و این مهم تنها از طریق رسانههای برونمرزی صداوسیما به دست میآید.