اولین سوالی که از محمود فکری بعد از دیدن ترکیب این چند هفته به ذهن میرسد این است: این همه احتیاط و محافظهکاری برای چیست؟ در میان این همه تفکرات برای نباختن و ندادن نتیجه بازی آیا راهی هم برای بردن در نظر گرفته شده است؟
بازی با پیکان، استقلال را به یاد بازی با فولاد انداخت؛ حریفی با پرس سنگین و یک بازی بسته و بدون کوچکترین راه نفوذ. محمود فکری اما گویا از باخت هفته دوم درس نگرفته بود و باز هم نتوانست مقابل حریفی با این سبک بازی به پیروزی برسد. البته پیکان در مقایسه با فولاد کمزورتر از آن بود که بخواهد دروازه آبیها را باز کند و به همین دلیل هر ۲ مربی به تساوی رضایت دادند. نگاهی به روند استقلال در این چند هفته نشان میدهد مشکل نبردن آنها بیش از اینکه در تیم مقابل پیدا شود، در تفکرات سرمربی این تیم است. فکری تیمی را تحت هدایت گرفته که یکی از خصوصیاتش تعداد زیاد هافبکهاست. سرمربی استقلال اما هر هفته در چیدن ترکیبش تا جایی که میتواند مدافع به میدان میفرستد! ترکیب استقلال 4 مدافع تخصصی دارد. جلوتر از مدافع راست و چپ ۲ مدافع دیگر دیده میشوند، میلیچ و غفوری. به این ترکیب باید هافبک دفاعی یعنی مسعود ریگی را هم اضافه کرد. از میان هافبکهایی که میتوانند پشت خط حمله قرار بگیرند، فکری به دفاعیترین آنها یعنی رضاوند علاقهمند است. علاقه او آنقدر زیاد است که حتی وقتی رضاوند مصدوم میشود تا جایی که امکان دارد او را در زمین نگه میدارد برای اینکه داریوش شجاعیان را هر چه دیرتر به زمین بیاورد.
فکری وقتی با نزدیک شدن به پایان بازی هیچ راهی برای باز کردن دفاع لایهای پیکان پیدا نکرده و یکی، دو بازیکن را هم به دلیل مصدومیت از دست داده باز هم از تفکراتش دست نمیکشد و دفاعیترین گزینههای روی نیمکت را به میدان میفرستد. این در حالی است که بازیکن شوتزنی مانند مهدیپور یا هافبک خلاقی مثل بابک مرادی شاید میتوانستند گره بازی را باز کنند. سجاد آقایی و متین کریمزاده هم دیگر بازیکنان حاضر روی نیمکت بودند که فرصتی به آنها نرسید بویژه کریمزاده که شاید سرعت بالایش در سمت چپ میتوانست به کمک آبیها بیاید.
ترکیب محتاطانه محمود فکری تا اینجای فصل اگر چه بهترین شروع فصل استقلال حداقل در چند فصل اخیر را رقم زده اما در درازمدت نمیتواند این تیم را به جای خوبی برساند. استقلال برابر امثال پیکان و ماشینسازی وقتی با تقریبا ۷ بازیکن دفاعی روانه زمین میشود برابر مدعیانی مثل پرسپولیس و سپاهان قرار است چه کار کند؟
* در حسرت گل
استقلال با توقف مقابل پیکان، نخستین تساوی بدون گل این فصل را کسب کرد. هفته پیش هم آنها مقابل ماشینسازی، به لطف کاشته تماشایی میلیچ به گل
۳ امتیازیشان رسیدند. گل نزدن در یک بازی، تجربه مشترک بیشتر تیمهای بزرگ و مدعی لیگ در هفتههای ابتدایی است. پرسپولیس ۲ بازی از 4 بازی این فصلش را با مساوی بدون گل تمام کرده، تراکتور ۲ بازی از ۳ بازیای که به میدان رفته نتوانسته گل بزند، فولاد و استقلال این هفته در گلزنی ناکام بودند و سپاهان، به عنوان تنها استثنا در هر بازی حداقل یک بار موفق شده دروازه حریفانش را باز کند.
نکته بدتر، میانگین گلزنی آنهاست. پرسپولیس، استقلال و سپاهان، با ۴ گل در ۴ بازی میانگین یک گل زده در هر بازی را ثبت کردهاند. فولاد با ۵ گل، کمی از آنها بهتر عمل کرده و تراکتور با یک گل در ۳ بازی، اوضاع بسیار بدی دارد. به جز گلگهر، هیچ تیمی این فصل نتوانسته در ۴ مسابقهاش، بیشتر از ۵ گل بزند. با چنین آماری، عجیب نیست که مسابقات لیگ فوقالعاده کمگل دنبال شود.
در ۳ هفته اخیر، هیچ بازیای ۴ گل نداشته و فقط ۲ مسابقه، با ۳ گل رد و بدل شده به پایان رسیده است؛ پرسپولیس این هفته با نتیجه 3 بر صفر شهرخودرو را برد و فولاد، هفته دوم 1-2 استقلال را شکست داد. به جز این ۲ مسابقه، ۲۲ بازی دیگر بین صفر تا ۲ گل داشتند. یعنی همگی، با مساوی صفر- صفر و یک- یک، یا برد یک- صفر و 2- صفر تمام شدند. هفته اول لیگ بهمراتب اوضاع بهتری داشت و حداقل در ۲ مسابقه، ۴ گل رد و بدل شد.
این فصل درصد پنالتیها بیشتر شده و اگر همین پنالتیها نبود، شاید اوضاع از این هم بدتر میشد. فعلا خصوصیت مشترک همه تیمهای لیگ در این فصل، گم کردن راه دروازه حریف است؛ موضوعی که تعداد کلینشیتها را بیشتر کرده و گلزنان، کمرنگتر از همیشه شدهاند.
***
یک امتیاز با حداکثر تلفات از زمین جهنمی
علیرضا بابک: و باز هم تارتار با فلسفههای دفاعی خود مانع پیروزی استقلال شد. این سومین تساوی پیاپی ۲ تیم در لیگ برتر بود. اما نکات این دیدار.
۱- آرایش اولیه و نفرات انتخابشده توسط کادر فنی، کاملا درست و بجا بود.
۲- اشتباه اول اما تعویض اجباری رضاوند بود. آرش که نوید روزهای خوب در لباس آبی را میداد اواسط نیمه اول مصدوم شد و داریوش شجاعیان جای او را در ترکیب گرفت. اگر با آمدن داریوش به زمین، استقلال به سیستم ۲-۴-۴ لوزی روی میآورد و او پشت ۲ مهاجم استقلال قرار میگرفت. این تعویض قطعا تعویض مناسبی بود اما اگر قرار بود استقلال با همان آرایش اولیه به کار خود ادامه دهد، باید مهدیپور به جای رضاوند وارد میدان میشد. داریوش ذاتا یک هافبک راست خلاق است اما استرا از او یک هافبک آزاد ساخته بود؛ هافبکی که پشت ۲ مهاجم و با در اختیار داشتن تمام فضای انحصاریاش، آزادی عمل بالایی داشت و میتوانست عمل تغذیه را بخوبی انجام دهد. محبوس کردن داریوش در نیمه زمین، کار اشتباهی است.
۲- انتظار میرفت کادر فنی با شروع نیمه دوم به اشتباه خود پی ببرد و با اضافه کردن مهدیپور به جای موسوی، تغییرات لازم برای کسب حداکثر امتیاز را انجام دهد. حضور داریوش جلوتر از غفوری و در سمت راست میتوانست بار خلاقیت حملات استقلال از این جناح را افزایش دهد.
۳- تعویضها بدون فکر و احساسی انجام میشود! کادر فنی استقلال تمرکز لازم روی بازی را ندارد، چرا که کاملا غرق در هیجان درون زمین میشود و فراموش میکند تیم نیاز به تغییرات دارد. زمانی هم که این تغییرات رخ میدهد، آنقدر دیر شده است که نتوان روی آنها حساب ویژهای کرد. اضافه کردن دانشگر به خط حمله نقطه تاریک ماجرا بود. بهتر بود جانشین میلیچ در دقایق پایانی، سجاد آقایی باشد. حضور توأمان قائدی و آقایی در سمت چپ، باعث سردرگمی مدافعان پیکان و حصول نتیجه میشد.
۴- فرشید باقری در همان مدت کوتاه حضورش در زمین، فاجعه بود! ۲ خطای بیمورد که استقلال را از مدار حملاتش خارج کرد و ۲ شوت فاجعهبار که موقعیتهای استقلال برای گلزنی را سوزاند.