روحانی: یکی اون درو ببنده فکرمون رو دشمن نخونه. حالا بگید ببینم «پاسخ مناسب» چی باشه؟
عراقچی: من فعلا موندم. آخه چند روز پیش من جاسوس خانوم رو با روی خوش بدرقه کردم تا حساب کار دستشون بیاد ولی ظاهرا قضیه رو نگرفتن.
ظریف: جون عباس؟
عراقچی (خم میشود در گوش ظریف): جون جواد راست میگم، خانومارو که میشناسی.
ظریف (سر در گوشی): درکت میکنم. نگا تو رو خدا ویلچرو گذاشتم دیوار، نوشتم دست دو در حد نو! مال یه وزارت خارجهای بوده فقط یه بار رفته پای میز مذاکره و برگشته، داره سر قیمتش دبه میکنه. عجبا!
روحانی: جواد حواست اینجا باشه.
ظریف (گوشی را خاموش میکند): فعلا که محکوم کردیم. قلق بایدن هم دستمه، خیلی اهل مذاکره است بنده خدا. شاید رفتیم پای میز کاری کردیم.
عراقچی: این دفعه خودکارو درست پرت میکنم.
یک آشنا: این یه تله تنشزاست. اومدیم بایدن خواست برجام رو امضا کنه، با دست بسته چیکار کنه بدبخت! اول ریاستجمهوری بد پاگشاش نکنید تو رو خدا.
جهانگیری: تو وضعیت کرونایی موز و کره گذاشتید روی میز؟ منم با موز و کره... نه همون مذاکره موافقم.
روحانی: پس «پاسخ مناسب» رو شنبه آینده مشخص میکنیم. علی برکتا... .