printlogo


کد خبر: 227596تاریخ: 1399/9/15 00:00
در مورد اسطوره ای که همه عاشقش هستیم
مارادونا؟ خدا عابدزاده را نگه دارد

رسول بهروش: در یک هفته‌ای که از مرگ ‌دیگو مارادونای بزرگ می‌گذرد، صدها میلیون کلمه به زبان‌های مختلف در ستایش او تولید شده است. بسیاری از این مطالب سعی دارند رمز و رازهای ماندگاری ستاره آرژانتینی را کشف کنند. مسلما نبوغ فوتبالی او همه داستان نیست. مارادونا یک شخصیت شورشی و ضدساختار داشت که خب برای عموم مردم جذاب به ‌نظر می‌رسید؛ مخصوصا مردمان ۳۰ یا ۴۰ سال پیش که به چنین شخصیت‌هایی بیشتر از امروز علاقه داشتند. دنیای فعلی کم‌وبیش تغییر کرده و مردم اغلب به ستاره‌های تابع نظم عمومی علاقه نشان می‌دهند. داریم از زمانه‌ای حرف می‌زنیم که کریس رونالدو با همه دستاوردهایش به ‌خاطر نقض مقررات قرنطینه در دوران کرونا نکوهش می‌شود. این عصر، عصر تقدیس تقلب نیست. دیگر دست خدایی به ‌وجود نخواهد آمد. مردم این روزگار ترجیح می‌دهند سر پا بایستند و به افتخار بازیکنی که فیرپلی می‌کند کف بزنند. 
یکی از رازهای محبوبیت مارادونا این بود که در زمان درست، در جای درست ایستاده بود؛ بنابراین حتی ناهنجارترین رفتارهایش هم تأیید می‌شد. از این نظر شاید بهترین مابه‌ازای دن‌‌دیگو در فرهنگ فوتبالی ایران، احمدرضا عابدزاده باشد؛ مردی از تبار غیرممکن‌ها. برای بسیاری از ایرانیان، بویژه متولدان و اطفال دوران جنگ، عابدزاده شمایلی از بی‌باکی و جسارت بود. خیلی از ما که ترس در تار و پودمان تنیده شده بود، درون زمین یک هیولای نترس می‌دیدیم، با لبخندی بر لب و یک خونسردی غریب و باورنکردنی. بی‌نهایت جذاب و ضدکلیشه بود تماشای گلری که پنالتی می‌زد و مهاجم مقابلش را دریبل می‌کرد، دروازه‌بانی که برای جلوگیری از اتلاف وقت، دست و پای مهاجم حریف را می‌گرفت و از زمین بیرون می‌انداخت. در قتلگاه ملبورن، در آتشی که به همت احمد و رفقا سرد شد، حریف خوش‌ترکیب و قدرتمند از دقیقه یک برای شخم زدن تیم ما آمده بود. استرالیایی‌ها اما حساب یک چیز را نکرده بودند؛ گلری که در آن جهنم توپ را یک دستی بگیرد و وقتی تیمش ۲ بر صفر عقب افتاده و تور دروازه‌اش به شکل تحقیرآمیز پاره شده است، برای روحیه دادن به هم‌تیمی‌هایش جست‌وخیز کند. «دست خدا» در مقیاس کوچک ما و خاطرات مشترک ملی و میهنی‌مان، برخوردی است که هرگز بین عابدزاده و هری کیول رخ نداد اما گلر ایرانی طوری از درد به‌خودش پیچید که داور را برای کارت دادن به کیول متقاعد کرد. این همان هری کیولی است که در بازی رفت جلوی ۱۰۰هزار نفر از عابدزاده دریبل خورد!
مارادونا بی‌گمان تک‌ملیتی نیست. او به گردن همه فوتبال‌دوستان دنیا حق دارد اما طبیعتا بیشترین سهم را از این اسطوره، خود آرژانتینی‌ها می‌برند. ژست و پز و افتخارش هم مال آنهاست. حتی دست خدا هم برای قهرمان کردن آلبی‌سلسته از آستین دن‌دیگو بیرون آمد. من اما ترجیح می‌دهم بعد از همه مرثیه‌ها در سوگ مارادونا، برای سلامتی و طول عمر آن لبخند دلربا بر صورت احمدرضا عابدزاده دعا کنم؛ برای رهبر تیمی که خودجوش‌ترین شادی خیابانی و سراسری مردم این کشور را در همه این سال‌ها رقم زد. برای آدم‌هایی که باعث شدند ایرانیان در تمام مملکت، از ته دل، با شور و شعف و افتخار اسم میهن‌شان را فریاد بزنند و به گوش آسمان برسانند. این حماسه را تلویزیون نساخت، دعوت مسؤولان نساخت، پروپاگاندا و بمباران تبلیغاتی نساخت، کارگردانش بچه‌های همین مردم بودند و به همین‌ خاطر است که بعد از ۲ دهه هنوز ‌تر و تازه مانده؛ از معدود خاطرات جمعی ملتی که به تنهایی خو گرفته است. خدایا مارادونا را پیش خودت نگه‌دار و عابدزاده را پیش ما؛ آمین!

Page Generated in 0/0063 sec