چه دلایلی باعث شده رژیم صهیونیستی و آمریکا در مقطع فعلی به این برآورد برسند که ضربه زدن به ایران بدون هزینه است
راهبرد دولت که تعامل به هر قیمت را به توان بازدارندگی ترجیح میدهد یک فرصت طلایی را در اختیار تلآویو برای رخنه امنیتی در ایران قرار داده است
گروه سیاسی: پاسخ ایران به ترور دانشمند شهید هستهای محسن فخریزاده چه خواهد بود و با چه مختصاتی است؟ این اصلیترین پرسش این روزهای فضای سیاسی داخلی و بینالمللی است؛ پاسخی که باید موازنه مخدوش شده امنیتی در کشور را دوباره به جای خود بازگرداند. کارشناسان و تحلیلگران متفقالقول عقیده دارند چشمپوشی ایران از پاسخ سخت و متقابل به عملیات ترور شهید فخریزاده، در آینده ضربهای جدی به امنیت ملی کشور وارد خواهد آورد. با این وجود و در چنین شرایطی در ایران صدایی دوگانه به گوش میرسد؛ مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این ترور، قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران را به تصویب رساند اما در پاستور، دولتمردان با تخطئه این اقدام بهارستان، این مصوبه را مخل مسیر دیپلماسی دانسته و پاسخ ایران را به زمانی نامشخص موکول کردهاند. باید توجه داشت از آنجا که پاسخ متقابل ایران نیازمند انسجام تصمیمگیری در داخل است، نحوه پاسخ ایران به آمران و عاملان ترور شهید فخریزاده نیازمند یک بررسی دقیق است.
***
با گذشت یک هفته از ترور دانشمند شهید محسن فخریزاده، فضای سیاسی- رسانهای در داخل و بیرون از مرزهای ایران همچنان درگیر این اقدام تروریستی است. طی هفته جاری تحلیلهای متعددی پیرامون نحوه انجام این جنایت و پیامدهای ترور دانشمند هستهای کشورمان شده و در شرایط فعلی بیشتر مباحث حول پاسخ محکم ایران به آمران و عاملان این جنایت است.
در این میان اما مهمترین قسمت از اتفاق تروریستی آبسرد که باید مورد توجه قرار گیرد، ضربه خوردن بازدارندگی کشور و مخدوش شدن موازنه امنیتی در ایران است. حتی اگر عملیات ترور شهید فخریزاده شکست هم میخورد، باز هم تغییری در ضربه خوردن موازنه امنیتی در کشورمان ایجاد نمیشد. مسألهای که هم درباره ترور دانشمند شهید محسن فخریزاده و هم سپهبد شهید قاسم سلیمانی باید در محاسبات گنجانده شود، موضوع بازدارندگی است. اگر در مقطع زمانی فعلی رژیم صهیونیستی و آمریکا به این جمعبندی رسیدهاند که دست به عملیات ترور در خاک ایران بزنند، به این دلیل است که یک شکاف عمیق در توان بازدارندگی ایران احساس کردهاند. بر این مبنا برآورد امنیتی رژیم صهیونیستی و حامیانش این است که ایران در یک بنبست و حصار امنیتی قرار گرفته و در چنین شرایطی ارادهای برای پاسخ سخت و متقابل ندارد.
چرایی به وجود آمدن این برآورد در سطوح تصمیمگیری جبهه معارض ایران در منطقه به این بازمیگردد که در ایران جریان اجرایی کشور مسیر تعامل به هر قیمتی را به افزایش توان بازدارندگی کشور ترجیح میدهد تا جایی که برای این راهبرد، هر هزینهای به کشور تحمیل شود. این مسیر انتخابی توسط دولت مستقر در ایران همچنین دارای این مزیت برای آمران عملیات ترور در کشورمان هست که میتواند تیغ تیز پاسخ احتمالی ایران را کند. به عبارتی، این جریان داخلی در ایران مانع ایجاد انسجام در تصمیمگیری و تصمیمسازی در واکنش به تهدیدات است، چرا که پاسخ سخت کشورمان را مزاحمت برای مسیر تعامل خود تفسیر میکند!
به عنوان نمونه واکنش دولتیها به پاسخ مجلس در ترور شهید فخریزاده و تصویب قانون هستهای مجلس با عنوان اقدام راهبردی برای لغو تحریمها شاهد مثال خوبی است. اظهارات رئیس دولت و برخی اعضای کابینه مبنی بر اینکه مجلس نباید به مساله ورود پیدا میکرد، پیام شفافی برای واشنگتن و تلآویو دارد.
آمریکا و رژیم صهیونیستی توان بازدارندگی کشورمان را در سالهای اخیر و در مواردی مثل عدم پاسخ متناسب به آمریکا پس از خروج غیرقانونی این کشور از برجام، مورد آزمایش و ارزیابی قرار دادهاند و این وضعیت، برای تلآویو یک فرصت طلایی است.
همین موضوع در ماجرای ترور شهید فخریزاده تکرار شد و باعث به وجود آمدن این ذهنیت در دستگاه محاسباتی دشمنان شده که دولت ایران در یک مخمصه امنیتی گرفتار است و فعلا تا اطلاع بعدی، نسبت به هر نوع تهدید امنیتی واکنش قاطعی نشان نمیدهد.
در تایید این گزاره نگاهی به اظهارات رئیسجمهور در واکنش به این ترور قابل تامل به نظر میرسد. حسن روحانی در جلسه هیأت دولت گفت: به موقع مناسب مسؤولان مربوطه پاسخ این جنایت را خواهند داد و همچنین ملت ایران هوشمندتر و حکیمتر از آن هستند که در دام توطئه صهیونیستها بیفتند. روحانی با بیان اینکه آنها در فکر یک آشوب و بلوا بودند، افزود: بدانند ما دست آنها را از پیش خواندیم و آنها موفق نخواهند شد به اهداف خبیثانه خودشان دست پیدا کنند.
حالا اتفاقات چند ماه گذشته را با هم مرور کنیم: بامداد پنجشنبه ۱۲ تیرماه 99 در مجتمع هستهای شهید احمدیروشن (نطنز) انفجاری رخ داد که طی آن بخشی از سوله مربوط به مونتاژ سانتریفیوژهای نسل جدید دچار خسارت بالایی شد اما عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه ۴ روز پس از این انفجار در نشست مدیران ارشد وزارت امور خارجه با معاون اول رئیسجمهوری با توجه به در پیش بودن انتخابات آمریکا در اظهاراتی عجیب و قابل تامل گفت: «هر حرکتی که ایران را در عرصه بینالمللی به عنوان یک تهدید معرفی کند، بازی در زمین آمریکاست و نباید بهانهای به آمریکا بدهیم». اشاره عراقچی در آن زمان به در پیش بودن انتخابات آمریکا بود.
بحث بازدارندگی همچنین در تحلیل رسانههای بینالمللی نیز به وضوح قابل رهگیری است. در همین زمینه «عبدالباری عطوان» روزنامهنگار سرشناس در مقاله خود در روزنامه رأی الیوم نوشت: ترور فخریزاده ضربه روحی، معنوی و نیز امنیتی بسیار خطرناکی برای ایران و محور مقاومت بود و نیازمند پاسخ محکم در همان سطح است، در غیر اینصورت تهدیدها به پاسخ دادن از سوی این محور پس از تجاوزات اسرائیل، آمریکا و ترورهای تحریککننده در ایران یا سوریه و عراق دیگر قابل اعتماد و مورد توجه افکار عمومی نخواهد بود. عطوان در یادداشت خود همچنین مینویسد: از طریق تجربه و پیگیری حوادث منطقه میدانیم عدم پاسخگویی یا تاخیر آن باعث بیاعتباری طرف مورد نظر و کماهمیت شدن نظریه بازدارندگی میشود و توازن قدرت را به نفع دشمنانی تغییر میدهد که به عملیات تحریککننده خود ادامه خواهند داد.
عطوان همچنین مینویسد: روزهای پیش رو مملو از غافلگیریهاست و اسرائیل بنا بر اعتراف لیبرمن در تمام جنگها پس از سال 1976 شکست خورده است. زمان تغییر کرده و دشمنان جدید با دشمنان قدیمی فرق دارند و لحظه واقعی نزدیک شده است.
واشنگتنپست هم در مطلبی با اشاره به شکست راهبرد اینگونه ترورها در توقف برنامه هستهای ایران نوشت: دونالد ترامپ شتابزده توئیت «یوسی ملمان» «روزنامهنگار کهنهکار اسرائیلی را بازنشر میکند: «این ترور یک ضربه بزرگ روانی و حرفهای به ایران است». ترامپ حتی به خودش زحمت نداد متن کامل مقاله در هاآرتص را بخواند. ملمان استدلال کرده بود هر چند ترور فخریزاده ضربهای به روحیه ایران است اما ایران سریعا یک دانشمند هستهای با همان استعداد فخریزاده را جایگزین خواهد کرد.
واشنگتنپست میافزاید: دقیقا درست است! مرگ فخریزاده یک ضربه کاری به برنامه هستهای ایران نیست. برنامه هستهای ایران یک سازمان بزرگ و بروکراتیک است که براحتی میتواند همچنان پایسته بماند. مایکل هایدن (Michael Hayden)، مدیر سیآیای در سالهای 2006 تا 2009 بر این باور بود مرگ دانشمندان هستهای تاثیر بسزایی بر برنامه هستهای ایران داشت. ترورها به ۳ شیوه بر برنامه تاثیر میگذاشت: از دست دادن دانش فنی که در ذهن دانشمندان بود، تاخیر قابل ملاحظه در برنامه ناشی از ضرورت به کارگیری اقداماتی برای جلوگیری از نفوذ دستگاههای اطلاعاتی غربی و کنارهگیری کارشناسان با تجربه از ترس اینکه با سرنوشت مشابهی روبهرو شوند.
این نشریه در آخر مینویسد: اگر قرار باشد از تاریخ درس بگیریم، آن درس این است که ایران- بیتوجه به قتل دانشمندان، از کار افتادن سانتریفیوژها به خاطر حملات سایبری یا تحت فشار بودن اقتصاد به خاطر تحریمها- همچنان به توسعه برنامه هستهایاش ادامه میدهد. حالا هم با خروج نابخردانه ترامپ از توافق هستهای، ذخیره اورانیوم ایران ۸ برابر شده است. حتی حملات هوایی هم نمیتواند برنامه هستهای ایران را ریشهکن کند، هر چند ممکن است منطقه را به یک جنگ تمام عیار بکشاند.
***
شادی تروریستها طولانی نخواهد بود
عباس مقتدایی*: شتاب علمی جمهوری اسلامی و دستیابی به فناوریهای پیشرفته بومی شده، دشمنانی را که از عمق این جهشهای علمی و فناوری، آگاهیهایی پیدا کردهاند، به وحشت انداخته است. ما به مرزهای دانش دست پیدا کردهایم و همین امر دشمنان ما را به هراس انداخته است. البته آنچه دشمنان از پیشرفتهای ما میدانند، در برابر آنچه عمق واقعی پیشرفتهای ما است، بسیار اندک است اما همین آگاهیهای اندک نیز آنان را به وحشت و درماندگی انداخته است و تصور میکنند با حذف فیزیکی افراد موثر میتوانند این روند رو به رشد و پرشتاب را متوقف کنند. در حالی که اگر این تصور آنان درست بود، در طول یک دهه گذشته آنان به هدف خود رسیده بودند.
آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان آنان، دستاوردهای عظیم جمهوری اسلامی را باور کردهاند و ترور دانشمندان هستهای و برنامهریزان پرتوان کشور، نشانهای از این باور عملی آنان است. جمهوری اسلامی ایران کشوری است که در عرصه دفاع و ابزارهای علمی به درون کشور و توانمندیهای بومی متکی است و با حذف فیزیکی نمیتوانند این توانمندی جهش یافته را متوقف کنند.
ترور شهید محسن فخریزاده حرکت ذلیلانه غرب و سرویسهای جاسوسی در برابر اراده یک ملت رو به پیشرفت در منطقه آسیاست که قطعا بیپاسخ نخواهد ماند و روند افزایش توانمندی برای مقابله با سرویسهای امنیتی بیگانه را شدت خواهد بخشید. بادی که امروز از سمت آنان وزید، توفانی در پی خواهد داشت که یکی از نتایج آن ناامنی آمریکا و رژیم صهیونیستی در بالاترین سطح است. این را بدانید که پاسخ شگفتانگیز ایران هیچ دور از ذهن نیست. شادی تروریستها طولانی نخواهد بود و قابل پیشبینی است که عجز و زبونی آنان عالمگیر خواهد شد.
کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با جدیت مساله ترور شهید محسن فخریزاده را دنبال میکند تا بالاترین سطح وفاق و برنامهریزی در کشور در این باره تداوم یابد و همه عوامل لازم برای پاسخگویی تنبیهکننده حاصل شود. ایران بیدی نیست که از این بادها بلرزد اما دشمنان ما به لرزه خواهند افتاد.
* نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
***
پاسخ ندادن به ترور شهید فخریزاده یعنی چراغ سبز به ادامه خرابکاریها
دکتر سیدمحمد مرندی*: درباره ترور شهید محسن فخریزاده آن چیزی که واضح است اینکه اگر جمهوری اسلامی ایران پاسخ قاطعی به این ترور ندهد، اسرائیلیها تشویق میشوند به حملات بیشتر علیه منافع جمهوری اسلامی ایران چه در داخل کشور و چه در منطقه تا از توان جمهوری اسلامی بکاهند.
یکی از تحلیلهای اسرائیلیها میتواند این باشد که ایران منتظر سر کار آمدن بایدن است و در این بازه زمانی دست به کاری نمیزند، پس فکر میکنند فرصت دارند در این بازه زمانی به منافع جمهوری اسلامی حمله کنند تا حاشیه امنی برای خود ایجاد کنند.
اگر کسی معتقد باشد که ما نباید به ترور شهید فخریزاده واکنشی نشان دهیم، قطعا دچار اشتباه خطرناکی شده است، چراکه پاسخ ندادن به ترور شهید فخریزاده یعنی نشان دادن چراغ سبز به اسرائیلیها برای ادامه دادن به برنامههای خرابکارانهشان در ایران و علیه منافع ایران و متحدان ایران در منطقه. اگر آنها به این نتیجه برسند که جمهوری اسلامی ایران واکنشی نشان نمیدهد قطعا به این خرابکاریهای خود ادامه خواهند داد. ما در پاسخ دادن به ترور شهید محسن فخریزاده باید ۲ هدف را پیگیری کنیم؛ یکی تنبیه کردن اسرائیل که باید از طریق واکنش امنیتی و نظامی باشد و دیگری تنبیه کردن آمریکا که باید از طریق کاهش تعهدات برجامی و تجدیدنظر در نحوه رابطه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد. این را هم باید مدنظر داشت که حرف از مذاکره با آمریکا قبل از اینکه آنها به تمام تعهدات خود در برجام عمل کنند، حرف بیهودهای است. ایران بعد از اجرای کامل تعهدات آمریکاییها توسط دولت آمریکا و همچنین اجرای کامل تعهدات اروپاییها باید برای بازگشت رسمی آمریکا به برجام شرط و شروط بگذارد، سپس اگر آمریکا به همه این تعهدات و شروط عمل و خسارات عدم پایبندی خود به مفاد برجام را جبران کرد و بهعنوان یک عضو رسمی برجام محسوب شد، آن وقت است که میتوان با آنها در چارچوب همان برجام مذاکره کرد. اینکه هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده صحبت از مذاکره کنیم غلط است. اگر آمریکا در دوره جدید مشی متفاوتی میخواهد پی بگیرد، که بعید هم هست، چراکه این کشور در زمان ریاستجمهوری اوباما هم به تعهدات برجامی خود عمل نکرد اما بر فرض بعید اگر هم اینگونه است، مذاکره با این کشور تا قبل از عمل کردنش به تعهداتی که داده بود، بیمعناست. پس معقولتر این است که اصلا بحث مذاکره با آمریکا را به بحث پاسخ ایران به ترور گره نزنیم و بدانیم که برای داشتن بازدارندگی و تامین امنیت ایران باید اقدام قاطعی در پاسخ به ترور شهید فخریزاده از خودمان نشان بدهیم.
* عضو هیات علمی دانشگاه تهران
***
دکتر فؤاد ایزدی، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «وطن امروز»:
اگر پاسخ محکمی به ترور ندهیم، امنیت ملی ما خدشهدار خواهد شد
* آقای دکتر ایزدی! برخیها در تحلیل ترور شهید محسن فخریزاده معتقدند که این ترور، دام اسرائیل برای جمهوری اسلامی ایران است تا اگر در آینده احتمال داشته باشد توافقی بین ایران و دولت بایدن صورت بگیرد، این توافق احتمالی به هم بخورد، نظر شما درباره این تحلیل چیست؟
برای پاسخ به این سوال شما ابتدا یک مقدمهای را عرض بکنم. ببینید! هفته گذشته وندی شرمن گفت که آمریکا باید «چیپهای» خود را در برابر ایران افزایش دهد. این حرف به چه معناست؟ وقتی که در آمریکا کسی به قمارخانه میرود، پولها و اسکناسهای خود را میدهد و عوضش یک سری سکههای پلاستیکی میگیرد که به آن «چیپ» میگویند. هر چقدر شخص «چیپهای» بیشتری داشته باشد، با رقم بالاتری پای میز قمار مینشیند. آخر هم که خواست از قمارخانه بیرون برود، «چیپهایی» که برنده شده را میدهد و به جایش پول و اسکناس میگیرد، البته اگر چیپی برایش باقی مانده باشد. آمریکاییها چون قماربازند، وقتی هم درباره سیاست حرف میزنند از اصطلاحات قماربازی استفاده میکنند، ایرانیها نیز چون فوتبالدوستند، وقتی از سیاست حرف میزنند از اصطلاحات فوتبالی استفاده میکنند. به هر حال وندی شرمن گفت که آمریکا باید «چیپ»های خود را بالا ببرد. خب! سوال اینجاست، چگونه؟ بایدن که میخواهد پای میز مذاکره به ایران برگردد چگونه «چیپ»های خود را افزایش دهد؟ سیاست فشار حداکثری هم که شکست خورده، ترامپ هم که این سیاست را با تمام توان خود پیگیری کرد، هم خودش رفت و هم کوچکترین امتیازی از ایران نتوانست بگیرد. پس چکار کند؟ خودش دست به ترور بزند؟ بایدن خیلی توانش برسد بتواند ترامپ را از کاخ سفید بیرون کند. اینجاست که نتانیاهو به کمک بایدن آمده و تصمیم گرفته است به بایدن سرویس بدهد تا با دست پرتری سر میز مذاکره با ایران بنشیند. بعضیها در ایران فکر میکنند اسرائیل و آمریکا دشمن هستند!، آمریکاییها میخواهند مذاکره کنند، اسرائیلیها نمیخواهند این مذاکرات انجام شود! نمیدانم علت اینگونه فکر کردن را چه بنامم؟ بگویم ساده لوحی؟ یا چیز دیگر؟ آنچه مشخص است اینها آمریکا را نمیشناسند. نتانیاهو و بایدن به قدری با هم ارتباط نزدیک دارند که نتانیاهو او را جزو فامیلهای خود معرفی میکند، اینها سالهاست با هم رفاقت نزدیک و همکاری دارند. وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی بایدن از دوستان و رفقای نزدیک نتانیاهو هستند.
در این بین که آمریکا نیاز به «چیپهای» بیشتری دارد نتانیاهو به کمک بایدن آمده تا با ترور شهید محسن فخریزاده به عنوان یکی از برجستهترین دانشمندان هستهای ایران، «چیپهای» بایدن را بالا ببرد.
* چرا اسرائیل فکر میکند با این ترور به قول شما میتواند «چیپهای» آمریکا را بالا ببرد؟
ذهنیت طرف اسرائیلی- آمریکایی این است که این ترورها یا خرابکاری در نطنز، روند فعالیتهای هستهای ایران را کند میکند، پس وقتی بایدن به میز مذاکره برگشت، با طرفی مواجه است که فعالیتهایش کند شده، ضربه خورده و آسیبدیده. قطعا از این کشور راحتتر میتوان امتیاز گرفت. این کمکی است که نتانیاهو میخواهد به بایدن بدهد تا او راحتتر با ایران طرف شود اما متاسفانه یک عدهای در ایران این را نمیفهمند.
یک عدهای فکر میکنند بایدن فرشته نجات کشور است و نتانیاهو نمیخواهد این فرشته نجات، ایران را نجات بدهد! این تحلیل بسیار غلط و نادرستی است. مگر زمانی که اسرائیل شهید شهریاری و شهید علیمحمدی و چند تن دیگر از دانشمندان هستهای ما را ترور کرد، بایدن معاون اوباما نبود؟ مگر بایدن اعتراض کرد؟ مگر بایدن به اسرائیلیها گفت که این چه کاری است که شما کردید و میخواهید مذاکرات را خراب کنید؟ چرا عدهای که تحلیلهای غلط میدهند نمیفهمند که آمریکا و اسرائیل دشمن هم نیستند؟ آنها یک تیم هستند و به صورت تیمی عمل میکنند. شما میبینید که کنگره آمریکا در جریان مذاکرات هستهای نقش «پلیس بد» را بازی کرد و آقای کری نقش «پلیس خوب» را. تقسیم کار میکنند تا پروژهای که دارند به بهترین شکل ممکن جلو برود. آن وقت در ایران در جریان مذاکرات مجلس نقش «پلیس خوب» و دولت، نقش «پلیس خوبتر» را بازی کرد. امیدوارم مجلس فعلی که مشهور به انقلابی بودن است با با سیاستهای انقلابی و صحیح، جلوی این روند غلط فعلی در موضوع هستهای را بگیرد.
* آقای دکتر! به نظر شما اگر ایران پاسخ قاطعی به ترور شهید فخریزاده ندهد، چه سناریوهایی محتمل است که برای کشور ما اتفاق بیفتد؟
اگر ایران پاسخ محکمی به ترور شهید فخریزاده ندهد، امنیت ملی ما خدشهدار خواهد شد. دلیل این حرف چیست؟ چون وقتی دشمنان ببینند ترور هزینهای برای آنها ندارد، این کار را تکرار میکنند. در این 50 روز باقیمانده از دولت ترامپ و در روزهای بعد از آن که بایدن آماده مذاکره بشود، روند ترورها افزایش پیدا خواهد کرد. شما ببینید علت اینکه آمریکاییها گزینه نظامی را علیه ملت ایران به کار نمیبرند چیست؟ اخیرا نیویورکتایمز گزارشی منتشر کرد که طی آن خبر داد جلسهای در کاخ سفید برگزار شده که در آن جلسه گزینه نظامی علیه ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در نهایت نظر آمریکاییها این بوده که چون قدرت نظامی ایران بالاست، استفاده از گزینه نظامی علیه ایران هزینههای بالایی دارد. به این لفظ هزینه دقت کنید، دشمن هر وقت در برابر ما میخواهد سیاستی در پیش بگیرد، هزینههای این کار را میسنجد. دشمن حمله نظامی نکرده، چون هزینه آن را بالا برآورد کرده اما ترور را انتخاب کرده، چرا؟ چون دیده رئیسجمهور ایران از آمدن بایدن ذوقزده شده و عدهای در ایران فکر میکنند فرشته نجات آنها آمده است! پس آنها میخواهند مذاکره کنند و اگر تروری صورت بگیرد پاسخی نمیدهند. وقتی برآورد دشمن این است که ترور هزینه ندارد، پس گزینه ترور را انتخاب میکند. اگر ایران هم به برآورد آنها صحه بگذارد و پاسخی به آن ندهد، این روند ادامه خواهد داشت. هر کس علاقهمند است به امنیت ملی کشور، باید جلوی این اتفاق را بگیرد و نگذارد که اینگونه ترورها برای دشمن بدون هزینه باقی بماند.