printlogo


کد خبر: 227669تاریخ: 1399/9/16 00:00
چرا پس از ترور ناجوانمردانه شهید محسن فخری‌زاده یک انتقام قاطعانه از رژیم صهیونیستی در مقطع زمانی فعلی موجب تقویت توان بازدارندگی ایران می شود
برای‌نجنگیدن نه‌جنگیدن

گروه سیاسی: 9 روز از عملیات تروریستی به شهادت رساندن دانشمند هسته‌ای و دفاعی کشورمان دکتر محسن فخری‌زاده می‌گذرد؛ تروری که سریعا انگشت اتهام را متوجه رژیم صهیونیستی کرد و تقریبا تمام رسانه‌های مطرح بین‌المللی و کارشناسان امنیتی این عملیات را متوجه تل‌آویو کردند. 
به گزارش «وطن امروز»، پس از قطعیت این گزاره، طی روزهای اخیر فضای سیاسی در داخل کشور و بیرون از مرزهای ایران به سمت پاسخ متقابل کشورمان به آمران و عاملان این اقدام تروریستی سوق پیدا کرده است. با این وجود، دولت دوازدهم پاسخ ایران به جنایت آبسرد را به یک فضای دوگانه در کشور تبدیل کرده است. واکنش دولتی‌ها به پاسخ مجلس در ترور شهید فخری‌زاده و تصویب قانون هسته‌ای مجلس با عنوان اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها در این زمینه شاهد مثال خوبی است. 
اگر چه انتقام ترور شهید فخری‌زاده در کشور به یک مطالبه حداکثری تبدیل شده اما در روایت دولت، عملیات تروریستی رژیم صهیونیستی در قلب کشور به خاطر استیصال این رژیم بعد از انتخابات آمریکا و شکست ترامپ است و بعد از بازه ۲ ماهه انتقالی دولت آمریکا و با استقرار جو بایدن در بال غربی کاخ سفید دست و پای صهیونیست‌ها بسته می‌شود و فصل جدیدی از تعامل آغاز می‌شود؛ بنابراین نباید در دام صهیونیست‌ها افتاد و وارد چرخه تنش‌زایی شد؛ با این حساب دولت پاسخ به تل‌آویو را به زمانی نامشخص موکول کرده است، چه اینکه حسن روحانی در واکنش به ترور شهید فخری‌زاده در جلسه هیأت دولت گفت: ملت ایران هوشمندتر و حکیم‌تر از آن هستند که در دام توطئه صهیونیست‌ها بیفتند. روحانی با بیان اینکه آنها در فکر یک آشوب و بلوا بودند، افزود: بدانند ما دست آنها را از پیش خواندیم و آنها موفق نخواهند شد به اهداف خبیث خودشان دست پیدا کنند. 
با این وجود به نظر می‌رسد حتی در حال حاضر این ادراک در طرف آمریکایی و صهیونیست ایجاد شده است که دولت ایران منتظر آغاز به کار بایدن است و به همین دلیل از هر گونه چالشی با آمریکا خودداری می‌کند و در برابر اقدامات آمریکا واکنشی نشان نخواهد داد.
درباره چرایی فعال شدن جوخه ترور وابسته به سازمان‌های امنیتی رژیم صهیونیستی تحلیل‌های فراوانی صورت گرفته است اما جنبه پررنگ این اتفاق ضربه خوردن توان بازدارندگی کشور و مخدوش شدن موازنه امنیتی در ایران است. اینکه چه دلایلی باعث شده رژیم صهیونیستی و آمریکا در مقطع فعلی به این برآورد برسند که ضربه زدن به ایران بدون هزینه است، به نظر باید پاسخ را در راهبردهای برجامی دولت که ذیل گفتمان تنش‌زدایی و تعامل با جهان قرار دارد جست، این مسیر که تعامل به هر قیمت را به توان بازدارندگی ترجیح می‌دهد تا جایی که هزینه‌های سنگینی به کشور تحمیل کند فرصتی طلایی را در اختیار واشنگتن و تل‌آویو برای رخنه امنیتی در ایران قرار داده است. 
راهبرد تنش‌زدایی و تعامل دولت روحانی منجر به متن پرایراد برجام با ساز‌وکار عجیب حل اختلافات موسوم به اسنپ‌بک - که در تاریخ معاهدات حقوقی بین‌المللی بی‌سابقه بود- نه‌تنها به رفع تحریم‌های ظالمانه ایران کمکی نکرد و همچنین مانعی در برابر رئیس‌جمهور آمریکا جهت خروج از این توافق با چرخش یک قلم نشد، بلکه حتی به اعتراف رئیس‌جمهور تحریم‌های اقتصادی را هم به جنگ تمام‌عیار اقتصادی ارتقا داد. 
این مدل برجامی پس از شکست در رفع تحریم‌ها و موضوع تنش‌زدایی، حالا به افزایش تهدیدات امنیتی در کشور هم تسری پیدا کرده است. جبهه معارض ایران به رهبری آمریکا و اسرائیل پس از تسامح و سازش دولت در برخورد با خروج آمریکا از برجام و انفجار نطنز، آنها را به این جمع‌بندی رسانده که ایران در شرایط فعلی در یک مخمصه امنیتی قرار گرفته و اگر هر ضربه‌ای وارد کنند ایران اراده‌ای جهت پاسخ دادن ندارد!
به عنوان نمونه بامداد پنجشنبه ۱۲ تیرماه 99 در مجتمع هسته‌ای شهید احمدی‌روشن (نطنز) انفجاری رخ داد که طی آن بخشی از سوله مربوط به مونتاژ سانتریفیوژهای نسل جدید دچار خسارت بالایی شد اما عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه ۴ روز پس از این انفجار در نشست مدیران ارشد وزارت امور خارجه با معاون اول رئیس‌جمهوری در اظهاراتی عجیب و قابل تامل گفت: «هر حرکتی که ایران را در عرصه بین‌المللی به عنوان یک تهدید معرفی کند، بازی در زمین آمریکاست و نباید بهانه‌ای به آمریکا بدهیم». اشاره عراقچی در آن زمان به در پیش بودن انتخابات آمریکا بود. 
نتیجه عدم پاسخ به انفجار تاسیسات هسته‌ای در نطنز این طمع را در تل‌آویو ایجاد کرد که عملیات ترور شهید فخری‌زاده را برنامه‌ریزی کند.
این مسأله‌ درباره سپهبد شهید ‌قاسم سلیمانی هم انطباق‌پذیر است، نحوه اعلام ناگهانی و اجرای بدون برنامه افزایش قیمت بنزین در کشور که با میدان‌داری ضدانقلاب منجر به شورش‌های پراکنده در آبان‌ماه 98 شد، این طمع را در دشمن ایجاد کرد که ایران تضعیف شده و به همین دلیل جسارت پیدا می‌کند سردار سلیمانی را هدف قرار دهد. 
این برآورد در سطوح تصمیم‌گیری جبهه معارض ایران در منطقه اما می‌تواند تغییر‌پذیر باشد، پاسخ متقابل ایران به جنایت آبسرد می‌تواند با هزینه‌زایی دندان طمع ضربه به ایران را بکند. 
همچنین یک پاسخ متناسب توسعه برنامه هسته‌ای ایران است -که هدف اصلی ترور شهید فخری‌زاده که کند کردن برنامه هسته‌ای ایران است، بود - گام اول را مجلس شورای اسلامی در این زمینه با تصویب قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها برداشت؛ حرکت ایران به سمت غنی‌سازی 20 درصد و شروع غنی‌سازی و تحقیق و توسعه در فردو کابوس ترسناکی برای تل‌آویو و واشنگتن است.
همچنین پاسخ متقابل ایران به عملیات تروریستی آبسرد، بهره‌گیری از ظرفیت‌های امنیتی و نظامی کشور است که موازنه امنیتی را به نفع کشورمان تغییر می‌دهد و خلأ بی‌عملی دولت در واکنش به تهدیدات امنیت ملی را که صبر استراتژیک(!) می‌نامد، پوشش می‌دهد. نمونه‌هایی عینی در این زمینه طی ۲ سال اخیر رخ داده است؛ مقابله به مثل نیروهای مسلح کشورمان در توقیف نفتکش انگلیسی استینا ایمپرو و همچنین هدف قرار دادن پهپاد گلوبال هاوک آمریکا که دونالد ترامپ نه تنها پاسخ نظامی به ایران نداد، بلکه به خاطر هدف قرار ندادن نظامی‌های آمریکایی که در نزدیکی این پهپاد بودند تشکر کرد. اینها از جمله اقداماتی بوده که از کشور تهدید‌زدایی کرده است. 

Page Generated in 0/0058 sec