باربد بهراد: این روزها که استقلال با سرپرست اداره میشود، برخی عوامل درونی و بیرونی در تکاپوی انتخاب مدیرعاملی هستند که بتوانند به واسطه آن یا قدرتمندتر شوند یا راهی به باشگاه پیدا کنند.
مدتی است نام ۳ گزینه تحمیلی برای انتخاب مدیرعامل شنیده میشود، البته اسامی مورد پذیرش وزارت ورزش نیستند اما به هر حال هر کسی به طریقی به دنبال تحمیل گزینههای خود است.
مهدی عبدیان، عضو هیأتمدیره استقلال که خود به واسطه کمکهای مالی پایش به باشگاه باز شد و شاید اگر او کمکی به آبیها نمیکرد، هیچ وقت نشستن روی صندلی هیأتمدیره استقلال نصیبش نمیشد، حالا مخالف حضور احمد مددی، سرپرست مدیرعاملی استقلال است، او به هر طریقی میخواهد سرپرست را از باشگاه دور کند تا آنجا که حتی به برخی از خبرنگارانی که بیش از اندازه از او حمایت میکنند، خط میدهد تا اخباری کذب از جانب مددی بنویسند و حتی بگویند احمد مددی جزو گزینههای هیأتمدیره نیست. نکته جالب اینکه در تمام سالهایی که مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش ایران است، تمام عزل و نصبها با نظر مستقیم و دستور او انجام میشود و به همین دلیل انتخاب از روی لیست هیأتمدیره چندان اهمیتی نداشته است.
مهدی عبدیان، برای آنکه احمد مددی دور و دورتر شود، این روزها کمر همت بسته و سعی میکند هر خبری را طوری به خبرنگاران حامیاش القا کند که گویی تمام مشکلات استقلال گردن این مدیر است به طوری که یادشان رفته مددی از زمانی که به عنوان سرپرست انتخاب شد، توانست با مدیریت نسبتا خوب بدهیها را پرداخت، پنجره را باز و یک کارگزار قابل قبول و کاردان را انتخاب کند. او در این ۲ ماه خوب توانست مشکلاتی را که از مدیران سابق به جا مانده بود، از سر راه بردارد. در واقع مددی تا اینجای کار، مشکلات عدیدهای را رفع کرده و اینطور عناد و دشمنی با او خیانت بزرگی محسوب میشود.
عبدیان که با پندار توفیقی- معاون دوره افتخاری- شریک تجاری محسوب میشود، به فکر بازگرداندن او است تا بتواند جای پایش را در استقلال محکمتر کند. توفیقی همانی است که در زمان مدیرعاملی رضا افتخاری، با بستن قراردادهای نیمهشبی، لقب پندار تایم را از هواداران گرفت اما با فسخ یکطرفه قراردادهای ستارههای آن زمان و رفتن تیام و جپاروف، ۲ بازیکن بزرگ تیم، مورد خشم هواداران قرار گرفت. عضو هیأتمدیره استقلال میخواهد شخصی را به باشگاه بازگرداند که پس از رفتنش از این تیم گفت: من فقط درباره مسائل مربوط به نفت میتوانم صحبت کنم اما چند وقت بعد برای اینکه باز هم نامش سر زبانها بیفتد، بارها در برنامههای مختلف تلویزیونی دعوت شد و از خودش و قراردادهایی که بسته بود، تعریف کرد.
سوال اینجاست: اگر مهدی عبدیان شریک تجاری پندار توفیقی نبود، آیا این عضو هیأتمدیره اسم او را به عنوان گزینه مدیرعاملی مطرح میکرد؟
گزینه بعدی علی نظری جویباری است که این روزها برخی رسانهها به صورت عجیب از او به عنوان یکی از نفراتی که ممکن است روی صندلی مدیریت بنشیند، نام میبرند. در حالی که وزارت ورزش او را جزو گزینهها نمیداند و حتی شنیده شده استعلامهایی که از نظری جویباری گرفتهاند، منفی بوده است. اما طبق شنیدهها کاظم اولیایی، مدیرعامل سالهای دور استقلال و دیگر دوستانش این روزها نظری جویباری را به وزارت تحمیل کردهاند. اینکه چرا یک معاون و مدیر اجرایی پرحاشیه باید به عنوان گزینه مدیرعاملی باشگاه بزرگی مثل استقلال معرفی شود، بسیار عجیب است. اینکه اطرافیان او با انتخابش چه نفعی میبرند هم قصهاش مشخص است.
گزینه دیگری که درباره او صحبت میشود، علی نامداری است. نامداری همان حامی این روزهای استقلال است که به گفته اسماعیل خلیلزاده، رئیس هیأتمدیره باشگاه، ۳۷ میلیارد تومان به باشگاه «قرض» داده است. او از طریق افراد معلومالحالی که این مدت اطرافش بودند و حتی به واسطه آنها به باشگاه نزدیک شد، به دنبال مدیرعامل شدن است. البته وزارت ورزش به دنبال فردی میگردد که بتواند به باشگاه پول تزریق کند و همین امر باعث شده تا امثال نامداریها بدون هیچ شناختی جزو گزینههای تحمیلی باشند.
به هر حال در این مدت افراد متمول هم به استقلال آمدند اما پول تنها علاج دردهای آبیها نیست. مدیری که نتواند مدیریت کند و نتواند با بحرانها بجنگد، با پول هم نمیتواند راه به جایی ببرد. یک ضربالمثل داریم: پول خوشبختی نمیآورد. یعنی همه چیز پول نیست و شما باید قدرت استفاده از پول را داشته باشید.
از راهروهای وزارت ورزش هم خبر رسیده که فعلا خبری از انتخاب مدیرعامل باشگاه استقلال نیست و وزیر ورزش در نظر دارد آبیها با همین ترکیب این روزهای سخت را بگذرانند. شاید هم وزارت تصمیم بگیرد همان سرپرست را به عنوان مدیرعامل انتخاب کند. در صورت بروز این اتفاق حداقل باید درگیری و استعفای یک عضو هیأتمدیره را شاهد باشیم.
استقلال و پرسپولیس بارها با سرپرست مدت طولانی را گذراندهاند و مشکل اصلی این نیست که یک نفر سرپرست باشد یا مدیرعامل. مهم آن است که بتواند مشکلات تیم را حل کند. همانطور که مهدی رسولپناه مدتها به عنوان سرپرست باشگاه پرسپولیس کار کرد، توانست در ۲ روز با تمام بازیکنانی که در لیست سرمربیاش بودند، قرارداد ببندد و حتی بدهی سنگین برانکو را پرداخت کند. شاید اگر او آن صحبتهای داخل کوچه را نمیکرد، همچنان به کار خودش در پرسپولیس ادامه میداد، چرا که از نظر وزارت رسولپناه یکی از بهترین مدیران پرسپولیس در این دوره بوده است.
باشگاه استقلال هم با احمد مددی کارش را پیش میبرد. او تا به اینجای کار توانسته لکههایی را که به دیوارهای باشگاه چسبیده پاک کند. بدون شک آمدن افرادی که پیش از این امتحان خود را پس داده و نمره منفی گرفتهاند یا تجربه نشستن روی صندلی مدیریت را ندارند، نمیتواند استقلال را به جایگاه اصلی بازگرداند. شاید آنها به جای آنکه قدم در مسیر خوشبختی بردارند، با عقبگرد استقلال را به جهنم این سالها بازگردانند.