printlogo


کد خبر: 227793تاریخ: 1399/9/19 00:00
نقدی بر مجموعه‌شعر «همه تو» سروده نغمه مستشارنظامی
شعری باارزش

حمیدرضا شکارسری: شعر دینی بی‌شک شعری آرمان‌گراست؛ شعری که می‌کوشد مخاطب خود را به دین و ارزش‌های دینی فرا‌بخواند. این فراخوان اما از جنس آیات قرآن و احادیث و مقالات و نوشته‌های دینی، استدلالی و منطق‌گرا نیست یا حداقل منطق جاری در آن، از جنسی متفاوت است. 
شعر دینی پیش از دینی بودن، شعر است پس رعایت شعریت متن از آرمان‌گرا بودن آن مهم‌تر و بر آن مقدم است. آرمان‌گرا بودن شعر دینی نباید منجر به تبدیل شدن آن به شعار شود؛ امری که سرودن شعر دینی را به فعالیتی پارادوکسیکال شبیه می‌کند. نوشتنی که از سویی می‌کوشد امری فرامتنی را به نتیجه برساند و به مسؤولیت و تعهدی برون‌متنی عمل کند و از سوی دیگر باید عملا به چیزی جز عمل نوشتن و آزادی تخیل متعهد نباشد. از همین رو شعر دینی توأمان دارای ارزش‌های برون‌متنی و درون‌متنی است. دشوارترین کار شاعر برقراری تعادل میان این ارزش‌هاست. شعر دینی در عین حال که باید حاوی ارزش‌های دینی و مبلغ آرمان‌های شاعر باشد، باید دارای ارزش‌های متنی هم باشد و فرم و تکنیک را هم‌تراز با محتوایش محترم بشمارد. در قوالب سنتی چون غزل، مثنوی و چهارپاره که عمده قوالب مجموعه‌شعر «همه تو» را به خود اختصاص داده‌اند، محور شعر عرضی‌ است و همین موجب استقلال ابیات می‌شود. در این موقعیت است که بعضی از ابیات را در جهت تعهدات دینی «نغمه مستشارنظامی» می‌یابیم و بعضی دیگر را در جهت تعهدات شاعرانه او. این به معنای پاره‌‌پاره بودن شعرها نیست، بلکه به این معناست که شاعر بنا بر بوطیقای شعر سنتی، در عین احترام به بیت‌محور بودن اثر به وحدت فضای آن هم توجه کرده است. در این وضعیت آن تعادل آرمانی در شعر دینی که در سطرهای بالا به آن اشاره شد، نه در جان تخیل شاعرانه که در آمار ابیات مخیل در برابر ابیات صریح و شعارگونه قابل ردیابی است. 
صحرای داغ بود و تن ماه پاره‌ها
خون می‌چکید از شب بهت ستاره‌ها
یاقوت سرخ؟ جزع یمانی؟ عقیق ناب؟
خون خدا فراتر از این استعاره‌هاست
زینب نشست و گریه به داغ حسین کرد
از اشک اوست رونق این سوگواره‌ها
می‌بینیم که غزل از شعر شروع می‌شود و به روایت ماجرایی تاریخی می‌رسد و با تلفیقی از این دو ادامه می‌یابد:
صحرای داغ بود و تن ماه زیر نعل
شرحش مفصل است... بخوان از اشاره‌ها
با کوله‌بار خون دل و داغ جان‌گداز
پای پیاده آمده‌ایم ‌ای سواره‌ها...
در واقع شاعر می‌بیند اگر همواره در متن استعاره‌ها قدم بزند، شعر از هویت دینی و آرمان‌گرایانه خود تهی می‌شود پس دیر یا زود به واقعیت گریز می‌زند و همین گریز هویت شعر را تعیین می‌کند. نمی‌توان هیچ اشاره‌ای به شخصیت، حادثه یا واقعیتی دینی نکرد و همه چیز را به تاویل مخاطب واگذار کرد و نام شعر را شعر دینی گذاشت. در این راه تازگی مضامین و تصاویر شعرها می‌تواند در تمایل متن به شعریت بیفزاید. در شعر دینی همین تازگی هم حد و اندازه‌ای دارد! شاعر همواره در این اندیشه است که مخاطب شعر که چه‌بسا مخاطبی غیرحرفه‌ای و تفننی‌ است با انگاره‌ها و مؤلفه‌های نو ارتباط برقرار نکند؛ مخاطبی که درک او از مضامین شعر دینی از شاخصه‌های مهم موفقیت و توفیق اثر محسوب می‌شود. «مستشارنظامی» هم با اشراف بر همین نکته دایره واژگانی شعرهایش را از حد معمول فراتر نمی‌برد اما سعی می‌کند مضامین و تصاویری تازه منبعث از همان کلمات معمول خلق کند که انصافا گاهی موفق است:
آیینه می‌شوم به تماشا که می‌رسی
قبل از طلوع روشن فردا که می‌رسی
خورشید از کدام جهت از کدام سو
می‌تابد از تلاطم دریا که می‌رسی
و البته هرگاه به شرح شاعرانه ماجراها و رویدادهای تاریخ دین می‌رسد، عنان شعر را به دست روایت می‌دهد و سعی می‌کند با تعبیه تشبیهات و استعاراتی آشنا، ابیات را ضمن بهره‌مندی از نوعی ادبیت به شعر نیز متمایل نشان دهد:
کاش می‌شد به کربلا بروم
برگی از زخم کهنه بردارم
بیتی از زخم کهنه بنویسم
تربتی با اجازه بردارم
مانده‌ام پشت این در چوبی
خانه‌ام از نگاه او دور است
آسمان را گرفته غربت عشق
ماه در غیبتش چه کم‌نور است
دیگ نذری به جوش آمده است
نذر هر ساله‌ام سلامت اوست
آرزویم نماز عاشورا
ظهر موعود با امامت اوست 
بیان در شعرهای این مجموعه بیشتر نرم و سانتی‌مانتال و به‌اصطلاح رمانتیک و تغزلی‌ است لذا تراکم عاطفه‌ای منفعل در ابیات «مستشارنظامی»، شعرها را بیشتر به سمت سوگ و مدح و توصیف برده است تا حماسه و عرفان؛ عرصه‌ای که بیشترین حجم دینی‌سرایی‌های ما را تشکیل می‌دهد. در این عرصه خودنمایی و درخشش دشوار است چون رقیب‌های قدر بسیارند. 

Page Generated in 0/0063 sec