طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار باز آید و با وصل قراری بکند
مراد از طایر دولت در اینجا همان لاستیک ماشین رئیسجمهور است. شاعر میگوید اگر دولت راست میگوید یک قراری هم در مناطق سیلزده بگذارد و از نزدیک وضع سیلزدهها را ببیند. کرونا نمیگیرد به خدا.
دیده را دستگه در و گهر گرچه نماند
بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند
در و گهر در کلام شاعر به معنای ارز و سکه و به طور کلی وضع اقتصاد است. شاعر میگوید درست است که دیگر سالهاست انتظار بهبود وضع اقتصادی از این دولت نداریم، اما لااقل به ازای خونی که از ما درون شیشه کرده است، یک تدبیری به حال اوضاع سیلزدگان بکند.
دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من
هاتف غیب ندا داد که آری بکند
بعد از مطرح کردن این خواستهها از دولت، گویا یکی از غیب با تمسخر ندا داده: هههه! باشه بشین تا دولت رسیدگی کنه.