سیروس محمودیان: 1- از منظر آب و هوایی ایران در یک منطقه نیمهخشک جغرافیایی قراردارد که کمترین بیتوجهی به مسائل اساسی محیطزیست میتواند در بلندمدت در حوزه اشتغال، توسعه فراگیر و رفاه عمومی چالشهای فراوانی را پیشروی کشور قرار دهد. سیاستسازی استراتژیک، برنامهریزی توسعهای، نظارت بر امور مربوط، کنترل کیفی شرایط زیست عمومی و دفاع از حقوق همگان در عرصه محیط زیست، از اساسیترین وظایف سازمان حفاظت محیط زیست است. در این میان موقعیت جغرافیایی- صنعتی کلانشهرهایی مانند تهران، تبریز، اصفهان، اهواز و... و لزوم توجه عملیاتی به مساله حیاتی هوای پاک، سلامتی شهروندان و البته وجود گریزناپذیر پدیده وارونگی هوا که در تشدید آلودگی زیستمحیطی در این مناطق تاثیر سرنوشتسازی دارد بر اهمیت ساختاری این سازمان در بهبود شرائط زیستی – محیطی درایران بیش از گذشته میافزاید.
2- داشتن چالاکی سازمانی و برخورداری از توان اختصاصی در جهت ایجاد یک روند موثر تمرکزی روی مسائل راهبردی این حوزه، پرهیز از شتابزدگی و شعارگرایی، داشتن صداقت اداری با مردم و رسانهها، ارجح شمردن منافع ملی بر منافع حزبی و فردی و مهمتر از همه اجتناب از اقدامات نمایشی از جمله مولفههایی است که باید یک مدیر محیط زیستی از آن برخوردار باشد. ملاحظه مجموعه برخوردهای دوگانه رئیس سازمان محیط زیست با بحث محیط زیست در دوران پیش و پس از انتخاب وی به ریاست سازمان محیط زیست حکایت از آن دارد که برخلاف وظایف مصرحه قانونی، موضوعات غیرمحیط زیستی اولویت جدی برای وی دارد.
3- محدودسازی نقش راهبردی سازمان محیط زیست در چند اتفاق محدود مانند گرفتن عکس یادگاری خانوادگی بر سر نعش دریاچه ارومیه یا اعتراض عامیانه به موضوع شکار غیرمجاز حیوانات وحشی ومتعاقبا ایجاد یک فضای احساسی رسانهای – وبلاگی در کشور و بهرهگیری سیاسی از فضای پیش آمده شگرد نوینی است که ظاهرا برخی مدیران محیط زیستی به طور جدی آن را در دستور کار قرار دادهاند. بدیهی است فراهم کردن شرایطی امن برای حیاتوحش امری ضروری و اسلامی است اما مدیران ارشد محیط زیست باید توجه داشته باشند که عمل به وظایف اصلی محیط زیستی و رفع موانع پیش رو در راستای حفظ سلامتی شهروندان از اولویت غیرقابل قیاسی برخوردار است. مثلا تعریف کردن هدفمند وظایف محیط زیست در امور خاصی مانند بزرگنمایی غیرمستند بحث آسیبرسانی پارازیتها و متعاقبا بیتوجهی به مسائل کلانی مانند خشک شدن دریاچه ارومیه یا تغییر کاربری منابع و ذخایر ارضی محیط زیستی یا افزایش آلودگیها در مناطق از این دست موارد است. واضح است پرداختن افراطی غیرمسؤولانه به بحث کشتار حیوانات وحشی که رنگ و بوی سیاستزدگی از زوایای آن به مشام میرسد نمیتواند نافی مسؤولیتهای اساسی این سازمان در سالمسازی ساختاری محیط زیست باشد.
4- به طور طبیعی در چند ماه اخیر بیتوجهی راهبردی سازمان محیط زیست به وظایف ماهیتی آن سازمان به شکل نگرانکنندهای زمینه وارد شدن آسیبهای جدی به حوزههای مختلف کشوری را فراهم کرده است. خلاصهسازی وظایف حاکمیتی یک سازمان تخصصی مانند محیط زیست در چند موضعگیری کاملا جهتدار سیاسی و دلخوش کردن به اظهار نظرهای غیرمسؤولانه در دوران پیش از انتصاب درباره مسائل ساده محیط زیستی و در نهایت به فراموشی سپردن رسالت اصلی این سازمان عیب بزرگ مدیریتی محسوب میشود که میتوان آن را در متن دیگر معایب دولت یازدهم در بخش انتصاب مدیران پا بهسن گذشته ناکارآمد لیست کرد. برای نمونه مخالفت غیرموجه سازمان محیطزیست درباره تصمیم نیروی انتظامی مبنی متوقفسازی پلاک شدن خودروهای فاقد استاندارد یورو 4 از ابتدای سال 93 و اصرار غیرکارشناسانه در رابطه با پلاک شدن آنها تا چند ماه دیگر یا مخالفت جدی با برنامههای اورژانسی احیای دریاچه ارومیه به بهانه ارزیابی نشده بودن از جمله این موارد است. ارزیابی عملکرد چندماهه ریاست جدید سازمان محیط زیست ضرورت ایجاد تغییر در این نهاد کلیدی را دوچندان عیان میکند.