نوید مؤمن: تروئیکای اروپا در یک بیانیه مشترک، به تصمیم ایران برای نصب سانتریفیوژهای جدید در تاسیسات غنیسازی نطنز، ابراز نگرانی کرد.
3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه در بخشی از این بیانیه تاکید کردهاند: «اطلاعیه اخیر ایران به آژانس اتمی درباره تصمیم نصب ۳ آبشار سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات غنیسازی نطنز، مخالف برجام و بسیار نگرانکننده است. با نگرانی شدید به قانون اخیر که توسط پارلمان ایران تصویب شده، توجه میکنیم. [قانونی که] اگر اجرا شود، به طور اساسی برنامه هستهای ایران را توسعه داده و دسترسیهای نظارتی آژانس اتمی را محدود میکند. این اقدامات با برجام و تعهدات گستردهتر هستهای ایران همخوانی ندارد...»
وقاحت تازه اروپاییان، نخستین یا آخرین موضعگیری آنها علیه کشورمان تلقی نشده و نخواهد شد! پاسخدهیهای مکرر به اتحادیه اروپایی نیز درباره «بیانیههای مضحک و تکراری» آنها، دردی از ما دوا نخواهد کرد! با گذشت 30 ماه از خروج ترامپ از توافق هستهای، بیش از هر زمان دیگری دریافتهایم نه تنها دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما عزم و ارادهای برای «مواجهه واقعی با شانتاژهای برجامی و ضدایرانی تروئیکای اروپایی» ندارد، بلکه در مقابل، «منتقدان انفعال وزارت امور خارجه در مقابل اروپا» را مورد عنایت و هجمههای دلسوزانه(!) خود قرار میدهد.
اما آنچه در قبال بیانیه اخیر تروئیکای اروپایی قابل تامل به نظر میرسد، آخرین جمله این بیانیه است؛ جایی که در آن طرفهای اروپایی تصریح کردهاند: «ما این عدم تبعیت ایران را در چارچوب برجام مطرح خواهیم کرد. ما از بیانیههای رئیسجمهور منتخب [جو] بایدن درباره برجام و راه دیپلماتیک برای رسیدگی به نگرانیهای گستردهتر درباره ایران، استقبال میکنیم. این به نفع همه ما است». همانگونه که هویداست، بازیگران اروپایی ۳ فاکتور و مولفه رفتاری را در تقابل با کشورمان و تا زمان سرکار آمدن دولت جدید آمریکا تعریف کردهاند.
- نخست اینکه در نشست کمیته مشترک برجام (که احتمالا بزودی در وین برگزار خواهد شد)، به جای پاسخدهی نسبت به نقض عهدهای مکرر خود در توافق هستهای، ژست «طلبکارانه» اتخاذ کرده و از ایران خواهند خواست سریعا به «از سرگیری تعهدات مطلق و یکجانبه خود در برجام» بازگردد!
- دوم؛ «همافزایی استراتژیک و نسبی» خود با دولت ترامپ در قبال ایران را به یک «همافزایی استراتژیک- تاکتیکی» یا همان «همافزایی مطلق» با دولت جو بایدن تبدیل میکنند.
مقامات ارشد اروپایی از روزهای پایانی آبانماه، مذاکرات مستمر و پشتپردهای را در این باره با «آنتونی بلینکن» و «جیک سالیوان»، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی دولت بایدن آغاز کردهاند.
- سوم؛ بازیگران اروپایی از سوی آمریکا وظیفه دارند برجام را نه به عنوان یک «توافق» و «سند حقوقی»، بلکه به مثابه یک «گذرگاه موقت» و «سنگ بنایی برای انعقاد انواع توافقات بازدارنده» مورد شناسایی و تعریف قرار دهند.
باید به این نکته مهم دقت کنیم که مخاطب اصلی بیانیه اخیر و به طور کلی بیانیهها و موضعگیریهای متعددی که طی هفتههای اخیر از سوی کشورهای اروپایی در قبال برجام صادر میشود، جمهوری اسلامی ایران نیست! مخاطبان این بیانیهها، افکار عمومی دنیا و کسانی هستند که «جامعه هدف» دولت بایدن و بازیگران اروپایی محسوب میشوند. کاح سفید و تروئیکای اروپا به وضوح قصد دارند «تبدیل برجام به یک توافق جامع» را از یک «هدف ناممکن» به یک «گزاره طبیعی و ممکن» تبدیل کنند. از این رو در بیانیههای متعدد خود، از «بازگشت مشروط به برجام» یا «تبدیل برجام به یک توافق گسترده» سخن به میان میآورند.
قطعا در شرایطی که دستگاه دیپلماسی کشورمان چشمان خود را (متاسفانه به صورت عامدانه) روی این بازی خطرناک بسته است، پردهبرداری از «استراتژیها»، «اهداف»، «ابزارها» و در نهایت اجزا و مؤلفههای بازی برجامی جدید آمریکا و تروئیکای اروپا، وظیفه بزرگی است که بر دوش «دلسوزان مردم و نظام» سنگینی میکند. نباید فراموش کرد یکی از اصلیترین اقداماتی که دشمنان در مواجهه با کشورهای هدف صورت میدهند، تبدیلسازی «ناممکنها» به «ممکنها» با استناد به خصلت «تکرارپذیری» آنهاست؛ آنها یک امر ناممکن (مذاکره همهجانبه با ایران و محدودسازی مطلق کشورمان) را به اندازهای در بیانیهها و مواضع خود «تکرار» میکنند تا در ظاهر تبدیل به یک «امر طبیعی و ممکن» شود. اگر در همین مرحله جلوی بازی خطرناک و «برنامهریزیشده» تروئیکای اروپا گرفته نشود، در مرحله بعد (پس از تثبیت گزاره امکان مهار حداکثری ایران در میان افکار عمومی دنیا)، مهار آن سختتر و پرهزینهتر خواهد بود. اگر چه کشیدن جور وزارت امور خارجه کشورمان در این برهه زمانی تلخ و اندوهبار است اما چارهای جز این وجود ندارد.