تام سکر*: قایقهای تفریحی، موقعیتهای ناموسی (ادیپی) و لباس شلوارهای تابستانی در یک جزیره برهوت، محتوای یک جفت فیلم جدید اشمالتزی- تعریف هالیوودی از ملودرام آبکی و عشقولانه- با مرحمت وزارت دفاع ایالات متحده را تشکیل میدهند؛ هدیه کریسمسی که همهمان بدون آن هم میتوانیم سر کنیم.
میدانید که چه میگویم. نیمی از عمر خود را در انتظار ارتش آمریکا برای کمک به ساختن یک کمدی رمانتیک احساسی با مضمون کریسمس میگذرانید و بعد به یکباره 2 تا فیلم اینجوری با هم میآیند: یواساس کریسمس از [شرکت] هالمارک و عملیات پرتاب کریسمس از نتفلیکس.
هیچکدام این فیلمها نمیتوانست بدون پشتیبانی نظامی ساخته شود. تقریبا نیمی از فیلم یواساس (ناوگان آمریکایی) کریسمس در یک ناو هواپیمابر اتفاق میافتد و صحنهها با مجوز نیروی دریایی ایالات متحده در داخل کشتی جنگی کارولینای شمالی و ناو نظامی یواساس یورک تاون فیلمبرداری شدهاند. داستان عملیات پرتاب کریسمس نیز حول پایگاه نیروی هوایی اندرسن در جزیره گوام در اقیانوس آرام غربی میچرخد؛ با اجازه دسترسی کامل توسط نیروی هوایی ایالات متحده.
حمایت این رام کام (رومانتیک کمدی)های کریسمس محور، انتخاب عجیبی از سوی دفاتر رابط سرگرمی پنتاگون محسوب میشود. بالاخره هیچ یک از این ۲ فیلم جنگ یا خشونت را به تصویر نمیکشد اما اگر این هدیهها را باز کنیم، آنچه در زیر کاغذ و روبانهای جذاب و براق مییابیم فقط ناامیدی از همان هدیه ۳ سال پیش نیست بلکه اضطرابی آزاردهنده و حس خیانت است همراه با یک مورد ناخوشایند دیگر. با این حال نمیتوانیم به همین سادگی فیلمهای کریسمس ناو آمریکایی و عملیات پرتاب کریسمس را به کس دیگری پیشکش کنیم و گناه انتخابهای بد دیگران را بشوییم.
* هالمارک، پنتاگون و کبکی روی درخت گلابی
هضم کردن اینکه چرا یک غول سینمایی مثل هالمارک باید دلش بخواهد با دم و دستگاه دفاعی آمریکا کار کند، دشوار است اما این رابطه حداقل به یک دهه قبل برمیگردد. صدها صفحه گزارش دفاتر هالیوود نیروهای مسلح آمریکا بویژه ارتش، جزئیات همکاریهای متعدد با هالمارک از سال 2010 را نشان میدهد؛ از پیامهای ویدئویی حقنهکننده و اشکآور روز مادر که پسران و دختران اعزامی (ارتش) فرستادهاند تا شوهای واقعی حقنهکننده اما دلگرمیبخش با مضمون سگهای نظامی. در یک تقلای دیگر شاهد بودیم که آنها روز کهنهسرباز سال 2015 را با یک فیلم ویژه گرامی داشتند که در آن یک دریافتکننده نشان افتخار کنگره در تقاطع بزرگراه مورد تقدیر قرار گرفت.
حمایت تشکیلاتی از اینجور تولیدات به دپارتمان دفاعی آمریکا (DOD) کمک میکند که هم هوادارانش را ارتقا دهد و هم سهامش را در بازار یعنی چیزهایی که برای هر دغدغهمند سرگرمی رسانهای حیاتی هستند.
چنانکه یکی از گزارشهای ارتش در رابطه با حمایت از دومین نمایشگاه سالانه جوایز سگ قهرمان، اذعان دارد: «با پخش در کانال هالمارک، نمایش خدمت در ارتش در قالب نیروی اقدام قاطع آمریکا به مخاطبی دست یافت که بعید بود به طور معمول به آن برسد». البته گزارش روشن نمیکند که چطور یک سگ نژاد گلدن ریتریور (جوینده طلایی) میتواند عضوی از نیروی اقدام قاطع آمریکا باشد.
نکته اینجاست: در حالی که [کاراکترهای سینمایی] «مردی از فولاد» و «تبدیلشوندگان» (ترانسفورمرز) به عنوان آگهیهای استخدامی جلب توجهکننده پسران و مردان عمل میکنند تا برای جنس مخالف خودنمایی کنند، پنتاگون مجبور است چیزی به جز این پرفروشها را هم که بیگانگان خوب را با کمک اف35ها و گارد ملی در نبرد با بیگانگان بد تصویر میکنند، بیازماید.
به همین منوال، اندک فیلمها و نمایشهای تلویزیونی هستند که با دستاویز قرار دادن زنان، از مؤلفههای داستانی لازم برای ارتقای ارتش به عنوان راهحلی برای همه مشکلات برخوردار باشند. پیچ پرفکت 3 و کاپیتان مارول جزو بدترین فیلمهای کریسمس هستند که تاکنون دیدهاید.
* یواساس کریسمس: تمرینی برای دندانقروچه و...
هر دوی این فیلمها بر اساس سنتهای زندگی واقعی ارتشیها ساخته شدهاند؛ یواساس کریسمس مناظر خود را محدود به برنامه سفر دریایی تایگر برای ناوگان ایالات متحده کرده که در آن خانوادههای نیروهای در حال خدمت، با ناوگان سفر کنند.
پیشتر هدف این برنامه عموما غیرنظامیان بودند و زنان فقط در صورت حضور سایر زنان روی عرشه میتوانستند در آن شرکت کنند. سال 1990 یک مقاله لسآنجلستایمز در تبلیغ این برنامه آورد: «این چه کشتی تفریحی بدون متصدی کافه، بندهای موسیقی، سرگرمی، پیشخدمت، فروشگاههای لوکس، غذاهای آنچنانی و بوفههای نیمهشبی و بدون حضور زنان است؟»
زیرمجموعههای همجنسگرا (نظامیان آمریکایی) به کنار، این برنامه اقدامی برای تقویت روحیه است تا ملوانان در حال خدمت بتوانند مدتی را با خانواده خود بگذرانند و علاوه بر بازخورد مثبت روابط عمومی، خانوادههای آنها مورد حمایت قرار گیرند. در دستورالعملهای منتشرشده توسط نیروی دریایی ایالات متحده مشخص شده که چه چیزی را باید همراه داشته باشید و مهمتر اینکه چه چیزی را نباید در یک سفر دریایی تایگر با خود برد؛ از جمله موارد ممنوع «اسلحه از هر نوع» همچنین الکل، داروهای غیرقانونی و «لباس ناپسند» است. در یواساس کریسمس، یک روزنامهنگار زن جوان شاغل در یک روزنامه محلی که روی ماجرای رسوایی بانکی کار میکند، خسته شده و دنبال یک موضوع کماهمیتتر است. او از دبیر سرویسش میخواهد مجوز رفتن به سفر دریایی تفریحی تایگر روی ناو نظامی را بگیرد تا بتواند اوغات خوشی را با خواهرش که خلبان نیروی دریایی است، بگذراند. در کنارش هم دنبال فضایی است تا در آن یک داستان رمانتیک بنویسد که خوشبختانه سوژه را روی عرشه پیدا میکند. در جریان سفر ناخدای کشتی هر کاری از دستش برمی آید انجام میدهد تا پسرش را که او هم یک خلبان است وادارد با این روزنامهنگار جوان آشنا شود. این ۲ در جریان واکاوی رابطه عاطفی یکی از خلبانان نیروی دریایی مربوط به دوره جنگ ویتنام به هم نزدیک میشوند و آن وقت است که به شکل خسته کنندهای درمییابیم پدر فوت شده روزنامهنگار جوان هم خلبان نیروی دریایی بوده است.
* تخته کردن در دموکراسی
«عملیات پرتاب کریسمس» به نوبه خود نتیجه توجه پنتاگون به اهمیت رشد روزافزون سهم سرویس نتفلیکس در هالیوود است.
همانند دیگر فیلم بد کریسمسی، این فیلم هم داستان یک زن جوان را روایت میکند که عاشق یک افسر ارتشی میشود که بیشتر به روابط عاطفی و فعالیتهای سال نوی مسیحی علاقهمند است تا آتش گشودن. تمام پیام مزخرف فیلم این است که پنتاگون تحت هیچ شرایطی حتی اگر یک نماینده زن کنگره پایش را در یک کفش کند، پایگاهش در غربیترین سرحدات آمریکا یعنی در جزیره مستعمراتی گوآم (وسط اقیانوس آرام) را نخواهد بست، چون این پایگاه اهمیتی ژئواستراتژیک برای منافع آمریکا در رقابت با چین دارد. نام فیلم از یک عملیات واقعی امدادرسانی گرفته شده که در آن آمریکاییها با استفاده از پایگاه اندرسون در گوآم به اهالی جزایر میکرونزی اقیانوس آرام غذا، تجهیزات و دارو رسانده بودند و از دهه 1950 عملیات پرتاب کریسمس هر سال به شکل نمادین توسط سربازانی با لباس بابانوئل تکرار میشود.
سرهنگ دوم «گلن رابرتز» رئیس بخش رسانه سرگرمی پنتاگون نیز به مناسبت اکران این فیلم یادی هم از اسلاف خود، «فیل استراب» و «دیوید اوانز» کرده که باب همکاری سینمایی با بسیاری از استودیوهای هالیوود را گشودند.
پیام دوگانه فیلم چنین است: نخست، هر اقدامی برای بستن پایگاههای نظامی آمریکا در گوشه و کنار جهان اقدامی شیطانی است و دوم، اگر دم و دستگاه نظامی آمریکا توسط سیاستمداران منتخب تهدید شود، همان بهتر که در دموکراسی را تخته کنیم.
* مسلحسازی روح کریسمس
سخت است بگوییم کدام یک از این ۲ فیلم بدترند، چه در قالب سرگرمی یا تبلیغات. عملیات پرتاب کریسمس با باز کردن پایگاههای نظامی و مسلحسازی کریسمس با یک پایان مسلحانه، دست و دلبازی پنتاگون را به غایت میرساند. این فیلم در عین حال به طور اغراقشدهای سعی در اطمینانبخشی به مخاطبانش دارد که یک سنت از پول مالیاتدهندگان (آمریکایی) هم خرج بومیان نخواهد شد، مگر اینکه آنها تعصبات استعماریشان را حفظ کرده باشند.
در همین حال در یواساس کریسمس، داستان چنین القا میکند که اگر شما یک خانم جوان در جستوجوی عشق باشید پس لاجرم باید به استخدام نیروی دریایی ایالات متحده درآیید. هالیوود با کمک قابلتوجهی از سوی پنتاگون به ما حق انتخاب میدهد تا از بین شیطان و آبی بیکران دریا، یکی را برگزینیم.
*روزنامهنگار و محقق ساکن بریتانیا، نویسنده کتاب سینمای امنیت ملی و گرداننده تارنمای اسپای کالچر