علی شعبانی: این روزها رسانههای اصلاحطلب بهکرات از چراغ سبز مجلس برای حضور نظامیان به عنوان کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری مینویسند. یکی نوشته است: «کارت مجلس به نظامیان»، دیگری تیتر زد: «سلام مجلس نظامی به سرداران» و آن یکی هم از زمینهسازی برای حضور یک نظامی به عنوان کاندیدا گفت و روزنامه دیگر اینگونه آورد: «بهارستانیها به پیشواز رئیسجمهور نظامی رفتند» یا نوشتند: «دفاع مجلس از ورود نظامیان به انتخابات» و...
برای این سفسطه آشکار به چند نکته اشاره میکنم.
اولاً: مصوبه مجلس شورای اسلامی شرطی را در قالب سوابق مدیریتی ذکر کرده که شامل سران قوا، وزرا، استانداران، شهرداران شهرهای بزرگ، معاونان رؤسای قوا، رؤسای سازمانها و از جمله فرماندهان عالی نیروهای مسلح میشود. بنابراین اشاره به دهها مصداق از سوابق مدیریتی و در کنار آن به سوابق فرماندهان عالی را نمیتوان سلام ویژه به نظامیان قلمداد کرد.
و البته و صدالبته که فردی با سوابق فرماندهی عالی در نیروهای مسلح توانمندی مدیریتیاش کمتر از یک شهردار در شهری ۲ میلیون نفری نیست و این را به کرات در تاریخ 40 ساله انقلاب از این یاران بینظیر انقلاب اسلامی دیدهایم که در جای خود به مصادیق آن باید پرداخت.
ثانیاً: بدون لحاظ کردن شرط سابقه مدیریتی (که به آن اشارت رفت) در ادوار مختلف نیز افرادی با سوابق نظامی مهم در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری حضور یافته و حضورشان از سوی شورای نگهبان مغایر قانون اساسی و شرع و مغایر صلاحیت کاندیداتوری تشخیص داده نشده است. اگر حافظه کسانی که نگران قانون جدید مجلس شدهاند، یاری نمیکند به چند نمونه اشاره میکنم:
- رئیسجمهور فعلی، معاونت فرماندهی جنگ (از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴)، ریاست ستاد قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶) و فرماندهی پدافند هوایی کل کشور (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰) را برعهده داشت و بین سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ نیز جانشین مرحوم هاشمی (فرماندهی کل قوا) بود و حتی بعد از پایان جنگ به همراه تعدادی از فرماندهان سپاه و ارتش، نشان درجه ۲ فتح و در مراسم دیگری در سالروز آزادسازی خرمشهر، به همراه جمعی دیگر از فرماندهان و مسؤولان پشتیبانی جنگ، نشان درجه یک نصر را از مقام معظم رهبری دریافت کرد.
- رئیس دولت نهم و دهم نیز در قرارگاه حمزه علیهالسلام (لشکر 6 ویژه پاسداران ) مسؤول مهندسی بود.
- رئیس دولتهای پنجم و ششم نیز نماینده امام در شورای عالی دفاع بود و همچنین فرماندهی نیروهای مسلح را برعهده داشت.
- رئیس مجلس هشتم، نهم و دهم نیز که کاندیدای ریاستجمهوری هم بود در سپاه پاسداران به عنوان جانشین رئیس ستاد مشترک سپاه فعالیت داشت.
- دبیر کنونی شورای عالی امنیت ملی هم که در ادوار گذشته کاندیدا بود، از ابتدای پیروزی انقلاب عضو سپاه پاسداران و در مقطعی فرمانده نیروی دریایی ارتش و سپس وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بوده است.
- محسن رضایی و محمدباقر قالیباف هم در ادوار گذشته کاندیدا بودهاند و هیچگاه از نظر شورای نگهبان، حضورشان مغایر قانون و شرع نبوده است.
ثالثاً: سفسطه دیگر در نوشته برخی روزنامهها اشاره به نظر امام راحل(ره) درباره ممنوعیت مداخله نظامیان در سیاست است. در این باره نیز گفتنی است پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی انقلابیون که در گروههای مبارز قبل از انقلاب فعالیت داشتند به سپاه پاسداران پیوستند و پس از فعالیت مجدد احزاب و سازمانهایی مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (که بعدها منحل شد) مجددا در این گروهها به فعالیت پرداختند و از سویی برخی نظامیان در داخل مجموعه جبههبندی سیاسی ایجاد میکردند که امام راحل برای پیشگیری از اختلاف و دودستگی و نهایتا تضعیف نیروهای مسلح، حکم به ممنوعیت فعالیت نظامیان در احزاب و گروهها دادند و همان وقت برخی اعضای سپاه برای ادامه فعالیت سیاسی از سپاه کناره گرفتند، البته نکته مهمتر هم این است که ریاستجمهوری برای به دست گرفتن سکان مدیریت کشور است و نه برای فعالیت در فلان حزب و گروه.
در سوگندنامه رئیسجمهور هم تأکید شده است خود را وقف خدمت به مردم کند نه فدای مصالح حزبی و قشری و قومی و قبیلهای.
رابعاً: در قانون مصوب مجلس برای به دست گرفتن سکان اداره کشور در امور اجرایی، نظامی بودن نه شرط کافی و نه شرط لازم برشمرده نشده است، آنچه مهم است اینکه عرضه اداره کشور را با این همه مشکل داشته باشد. مهم این است که رئیسجمهور آینده 8 سال کشور را منتظر کدخدا نگه ندارد و به همین دلیل از تعامل سازنده، ارتباط و همکاری با دیگر کشورها غفلت نکند. مهم این است که کسی وارد عرصه خدمت به مردم شود که با شعار «اگر من نباشم جنگ خواهد شد» به دنبال فریب مردم نباشد و کسی باشد که معتقد به داشتههای کشور و مردمش باشد و نه آنکه آب آشامیدنی را هم مرهون بیگانگان بداند. کسی باشد که در این وانفسای گرانی و تورم به داد مردم برسد.
خامساً: درباره چرایی ترس از حضور چهرههای منتسب به نهادهای نظامی در عرصه انتخابات دلایل زیادی وجود دارد از جمله آنکه: مردم به خاطر ناکارآمدی مدیران فعلی، به دنبال مدیرانی با الگوهای موفق نظیر شهید قاسم سلیمانی، شهید فخریزاده و شهید حسن طهرانیمقدم و دهها تن از بزرگان در این عرصه هستند. قطعا اگر مقاومت بینظیر مردم در 8 سال گذشته با کارآمدی دولتمردان توانمند همراه میشد، برگ زرینی در تاریخ کشور عزیزمان ایران رقم میخورد که همواره از آن با افتخار یاد میکردند.
و آخرین کلام اینکه آنهایی که اصلاحطلبان تحت عنوان «نظامیان» مطرح میکنند، جوانان انقلابیای بودند که به واسطه حمله رژیم بعث به خاک وطن، لباس رزم پوشیدند و به واسطه اقتضای آن زمان در کسوت مدافعان وطن درآمدند. آیا چنین افرادی شایسته ستایش و تقدیر نیستند؟ فارغ از اینکه این افراد صلاحیت مدیریت کشور را دارند یا نه اما کسانی که جانشان را برای دفاع از مردم و کشورشان در معرض خطر قرار داده و میدهند، باید تکریم شوند یا... کما اینکه در کشورهای دیگر دنیا سیاستمدارانی که سابقه حضور در نیروهای نظامی را داشتهاند، همواره مورد احترام مردم و جامعه سیاسیون قرار میگیرند، بنابراین باید مراقب بود به بهانه رقابتهای سیاسی و یا حب و بغض، چهره خدمتگزاران مردم که در کسوت سربازی کشور بودهاند، تخریب نشود.
اما در بحث مدیریت کشور معیارهای دولت آینده مشخص است. مردم به دنبال کسی هستند که در کنار سلامت نفس و پاکدستی، دارای روحیه جهادی، نشاط برای خدمت، کارآمدی، فسادستیزی، شجاعت و جسارت، تحولخواهی و وفاداری به آرمانهای انقلاب، سادهزیستی و البته دارای تجربه و تخصص و همچنین باور به جوانان و نداشتن تبختر و خادم ملت و در مسیر ولایت و رهبری باشد. به فرمایش رهبر معظم انقلاب علاج مشکلات کشور در دولت جوان و حزباللهی است که سرپا، پای کار، آماده و بانشاط، بتواند کار کند و خسته و از کار افتاده نباشد.