به بهانه پخش مستند «غیر رسمی» که گزیدهای از دیدارهای پنجشنبهای رهبر انقلاب با فعالان حوزههای مختلف است
گروه فرهنگوهنر: پخش مستند غیررسمی در آخر هفتهای که گذشت بازتابهای بسیاری در میان طیفهای مختلف جامعه ایرانی داشت؛ مستندی با محور دیدارهای غیررسمی مقام معظم رهبری با گروههای مختلفی از نخبگان فرهنگی، هنری، ادبی، علمی و اقتصادی که در آن بحثهای دقیقی در ارتباط با مسائل و معضلات کشور از منظر این نخبگان به صریحترین شکل ممکن بیان میشد. هر چند «غیررسمی» همچون هر اثر مستندی، دارای نقاط ضعفی هم بود که درباره آن دلایل متعددی متصور است اما این حجم بالا از واکنشها به پخش این مستند، نشاندهنده نیاز جامعه به تماشای بیشتر چنین مستندهایی است؛ مستندهایی که منعکسکننده وجهی از رهبر معظم انقلاب اسلامی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
«اگر انقلاب اسلامی برای ما یک ثمره داشته و آن ثمره همین شیوه مباحثه با شخص اول کشور باشد، میارزد که به آن افتخار کنیم...» این جمله یکی از نخبگان حاضر در این جلسات «غیررسمی» بود که میشد آن را یکی از مهمترین پیامهای این مستند برای عموم مخاطبان دانست. نکته دیگر اینکه به قول یکی از کاربران فضای مجازی، مستند «غیررسمی» را باید ما به اصطلاح فعالان فرهنگی بارها نگاه کنیم و به صورت جدی تأمل کنیم که چرا نوع مواجهه ما با افکار مختلفی که در فضای جامعه وجود دارد، با مواجهه رهبر انقلاب زمین تا آسمان فاصله دارد!
استقبال از این مستند و واکنشهای طیفهای مختلف به آن بهانهای شد تا در گفتوگو با هوشنگ توکلی یکی از بازیگران پیشکسوت حاضر در این جلسات و همچنین چند یادداشت به ابعاد مختلف این مستند و پیامهای موجود در آن بپردازیم.
***
* آقای توکلی! در دومین قسمت مستند «غیررسمی» که روی آنتن شبکه سوم سیما رفت، در قسمتی، صحبتهای شما در دیدار با مقام معظم رهبری هم پخش شد که بازخوردهای مثبتی میان مخاطبان داشت؛ به عنوان نخستین سؤال بفرمایید در مجموع این مستند را به لحاظ ساختار چگونه ارزیابی میکنید؟
اول اینکه درباره مستند «غیررسمی» باید گفت ۲ قسمت پخش شده از صداوسیما در واقع مقدمهای از به تصویر کشیدن دیدارهای صمیمانه مقام معظم رهبری با اهالی فرهنگ و هنر است و آنطور که شنیدهام قرار بر این است ماههای آینده چندین قسمت از این مستند روی آنتن برود.
درباره ساختار این ۲ قسمت از مستند «غیررسمی» که از تلویزیون پخش شد باید گفت این ۲ قسمت بیشتر از جنبه احساسی و عاطفی به دیدارهای اهالی فرهنگ و هنر با مقام معظم رهبری پرداخته است و با یک رویکرد کلی به دیدار هنرمندان با حضرت آقا، مستندی سرشار از احساسات به تصویر کشیده میشود. البته از یک جنبه برای اینگونه مستندها میطلبد که 3-2 قسمت ابتدایی آن فضای صمیمانه دیدار رهبری با هنرمندان را به تصویر بکشند تا مردم هم بیشتر از گذشته متوجه صمیمیت میان مقام معظم رهبری و هنرمندان شوند اما قاعدتا باید در ادامه مسیر به جزئیات بیشتری از دیدارها بپردازد و از پرداختن به حواشی دیدارهای رهبری با هنرمندان به محتوای دیدارها برسد و محتوای برنامه از عمق بیشتری برخوردار باشد که در مجموع امیدوارم مستند «غیررسمی» در ادامه مسیر چنین اتفاقی را رقم بزند.
* البته به نظر میرسد جای چنین مستندی در کنداکتور سیما خالی بود!
دقیقا همینطور است، البته طی این سالها خیلی کوتاه و پراکنده تصاویر غیررسمی از دیدارهای مقام معظم رهبری با هنرمندان از تلویزیون روی آنتن رفته است اما به نظرم آثاری چون مستند «غیررسمی» باید خیلی زودتر از اینها از تلویزیون پخش میشد، زیرا پخش چنین آثاری که در ادامه مسیر به تحلیل محتوای دیدارها میپردازد از ۲ جنبه مورد اهمیت است.
نخستین ثمره مثبتی که پخش چنین برنامههایی در پی خواهد داشت به آشنایی مخاطبان با فضای صمیمی و دوستانهای که رهبر معظم انقلاب همیشه با هنرمندان داشتهاند، بازمیگردد.
نکته دوم و مهمتر آنکه مقام معظم رهبری در دیدارهایشان با اهالی فرهنگ و هنر نکات راهگشا و کلیدی بسیاری را مطرح میکنند و در مقابل هم هنرمندان نقطه نظرات خود را بدون واسطه با ایشان در میان میگذارند که پرداختن اساسی به این موارد میتواند اتفاقات خوبی را در حوزه فرهنگ و هنر رقم بزند و به قول معروف، حساب کار دست بسیاری از مدیران بیاید.
* شما طی سالهای گذشته چندین دیدار جمعی با مقام معظم رهبری داشتهاید، کدام جنبه رفتاری و شخصیتی رهبر انقلاب، شما را بسیار تحت تاثیر قرار داده که در ذهنتان حک شده باشد؟
در بین تمام دیدارهایی که توفیق داشتم حضرت آقا را از نزدیک زیارت کنم، یک موضوع برایم اثبات شد و آن اینکه ایشان مطلعترین و آگاهترین فرد نسبت به وضعیت فرهنگی و هنری کشور هستند تا جایی که ایشان به وضعیت فرهنگی و هنری قبل از انقلاب هم اشراف کامل دارند؛ پس از هر دیدار با مقام معظم رهبری، مدتی ذهنم درگیر این حجم از تسلط ایشان به فضای فرهنگی و هنری کشور میشود.
* اگر بخواهید از زاویه مقابل به این دیدارها نگاه کنید، چه تحلیلی از سخنان مطرح شده از سوی اهالی هنر در این دیدارها دارید؟ آیا صحبتهای مطرحشده هنرمندان در این دیدارها کمکی به حل مشکلات پیش روی فرهنگ و هنر کشور میکند؟
در ابتدا باید بگویم همیشه یک اشکال اساسی به سخنان مطرح شده اهالی فرهنگ و هنر در دیدارها با رهبر معظم انقلاب اسلامی وارد است و آن اینکه هنرمندان در این دیدارها صرفا به بیان مشکلات صنفی خود میپردازند که البته بیان مشکلات یکی از دلایل برپایی اینگونه دیدارها است اما اینکه همه هنرمندان صرفا به بیان مشکلات بپردازند و هیچ سخنی از دستاوردهای خود و عرصه هنریشان نگویند خیلی زیبنده چنین دیدارهایی نیست، حتی باید گفت نپرداختن به دستاوردهای هنری توسط هنرمندان در شأن دیدار با عالیترین مقام کشور نیست.
بنده طی چندین دیداری که طی سالهای اخیر با مقام معظم رهبری داشتهام، تنها یکی از دیدارها بود که در آن جلسه هنرمندان در کنار بازگو کردن مشکلات به دستاوردهای هنر کشور پس از انقلاب اسلامی اشاره کردند که شنیدن این دستاوردها برای مقام معظم رهبری هم قابل توجه بود. دیدار اهالی تئاتر با ایشان که حدود ۲ سال پیش برگزار شد، چنان تاثیری بر مقام معظم رهبری گذاشته بود که بعدها از نزدیکان ایشان شنیدم حضرت آقا تا ساعتها پس از دیدار با اهالی تئاتر از فواید آن جلسه صحبت میکردند.
* و سخن پایانی؟
امیدوارم ویروس کرونا هر چه سریعتر نابود شود تا دوباره شاهد برپایی دیدارهای صمیمی مقام معظم رهبری با هنرمندان باشیم.
******
«خامنهای رهبر، سرمایه ماست»
محمدرضا کردلو: پخش مستند «غیررسمی» بهانه خوبی برای زدن حرفهای مهمی است که شاید در فرصتهای دیگر به اندازه موقعیت اکنون مورد توجه قرار نگیرند؛ حرفهایی درباره بازنمایی تصویر «رهبر» که البته شاید در محافل و مجامع شخصیتر دربارهاش صحبت شده است. اما حالا پس از پخش مستند «غیررسمی» این حرفها معنای عمومیتری پیدا میکند. نظرات درباره پخش گزارش بیواسطهای از مواجهه رهبر انقلاب با هنرمندان از حوزههای مختلف، جهادیها، دانشمندان و... متفاوت است. اغلب البته به تحسین این اتفاق و تصمیم دفتر رهبری برای پخش دیدارهای پنجشنبهای ایشان با هنرمندان بخشهای مختلف پرداختند. برخی این اتفاق را کمی دیر تلقی کردهاند که در این باره میشود صحبت کرد. چندسال پیش به بهانهای یادداشتی نوشتم با عنوان «سرمایهای به اسم آقای خامنهای». در آن یادداشت این سوال را مطرح کردم که «این همه حس و حال متفاوت و فضاهای کمنظیر که در میان رهبران دنیا کمتر معمول است -و اگر باشد، به طرفهالعینی توسط رسانهها، به سرخط اصلی اخبار بدل میشود- چرا آن اندازه که باید، مابهازای اجتماعی و عینی پیدا نمیکند؟»
و البته همان جا پاسخهایی داشتم، که حالا با پخش مستند غیررسمی پاسخها را شفافتر میتوانم مطرح کنم. آیتالله خامنهای به عنوان ولیفقیه از جایگاه رهبر جمهوری اسلامی، در طول سال جلسات رسمی و دیدارهای عمومی متعددی دارند که متنشان بیکموکاست منتشر میشود، معمولا هم شبکه اول سیما بعد از اخبار 21 به پخش آنها میپردازد. در کنار این تصویر مرسوم، کم است تصاویر و جلساتی که تصویر متفاوتتری از ایشان ارائه دهند. در این میان شاید یکی دیدار دانشجویان باشد که به خاطر طرح انتقادات صریح فضای خاصتری پیدا میکند و دیگری دیدار شعراست که به خاطر مطایبهها و گاه اشعار لطیف برخی شاعران، بیشتر مورد توجه رسانههای غیررسمیتر قرار میگیرد، یا گاهی دیدار با ورزشکاران و المپیادیهایی که هم رهبر آنها را دوست دارند و هم آنها رهبر را. جز اینها البته برخی دیدارهای مردمی و بازدیدهای رهبر هم در طول این سالها برگزار میشود که باز شبیه گزارشهای خبری معمول تلویزیون روایت میشوند. فرض بگیرید مثلا همین بازدید 5/2 ساعته سال گذشته رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب؛ بازدیدی که محدود به سال گذشته نبود و سالها استمرار داشت، چرا که رهبری یکی از مشتریان پروپا قرص کتابهای تازه انتشار یافته هستند؛ رهبری که بیش از 70 سال است کتاب میخوانند. (همین یکی کلی جای فخر دارد. جای فخر دارد و بازنمایی نشده است. روایت نشده است و خیلیها ممکن است ندانند). حالا از همان دیدار 5/2 ساعته جز چند دقیقه کوتاه گزارش خبری، چیزی از تلویزیون پخش نشد. من گفتم لابد قرار است در فرصتی مقتضی تدوین شده و نشان داده شود. بعد یکی زد روی دوشم که کجای کاری؟ مگر بازدیدهای سالهای قبل را به تصویر کشیدهاند که منتظر این یکی هستی؟!
با استقبال تام و تمام از مستند «غیررسمی» و «غیررسمی»های دیگر، نمیتوان این غفلت را از این به بعد نادیده گرفت. ما سرمایهای داریم به اسم «آقای خامنهای» که فارغ از جایگاه رهبری، شخصیتی است که خیلی ناشناخته مانده است (خیلیها این را پنجشنبهشب و بعد از پخش غیررسمی متوجه شدند) و این ناشناخته ماندن اصلا خوب نیست، آن هم وقتی نزدیک به 32 سال از رهبری آیتالله خامنهای میگذرد. کاش میشد، «خامنهای رهبر» را خیلی زودتر معرفی کرد.
******
نیمه پنهان ماه
زهرا محسنیفر: ویروس منحوس ماههاست ماه را پشت ابر برده و از انظار عمومی دور کرده اما نیمه پنهان ماه را میتوان پنجشنبهها در یک اتاق کوچک خودمانی در بیت رهبری رؤیت کرد. ستاد استهلال تلسکوپ نمیخواهد؛ ماه را باید به چشم غیرمسلح و بدون تشریفات دید. جعبه جادو اگر چشم بصیرت داشته باشد و دوربین را سمت غیررسمیهای حضرت ماه بچرخاند و از دیالوگ مردم عادی با او پردهبرداری کند، باید به شکرانهاش نماز عید خواند!
غیررسمی یعنی امام جامعه که روی سجاده سپید سادهاش، پشت به قبله رو به خلق مینشیند و نافله بعد از فریضهاش، چاقسلامتی با میهمانان و خوشامدگویی به اهل مجلس میشود. غیررسمی یعنی آن آقای سینی به دستی که وسط صحبتهای آقا، بیتوجه به کائنات، چای بین میهمانان تقسیم میکند. یعنی همان حبه قندی که بین انگشت شست و اشاره، مدتی جا خوش میکند و با حرکت دست میرود و میآید تا حرفهای مهم و جدی آقا تمام شود و قند در دل قند آب شود. غیررسمی یعنی همان مستندساز سبیل نعلاسبی که رودرروی رهبر محاسن سفید به علمای اعلام تیکه میاندازد و همه جمع به اتفاق فخر علمای زمانشناس، میخندند. غیررسمی یعنی رهبر روشنفکری که برخلاف نظر آقایان کفنپوش و سجاده بهدوش، فیلم مارمولک تبریزی را شایسته استقبال میداند، نه اعتراض و اینگونه مجوز شوخی با همه اصناف را به کارگردانان سینما و تلویزیون میدهد، تا اهل کسوت جنبه خود را بالا ببرند. غیررسمی یعنی صدای ماچهای رگباری رهبری بر گونه پیشکسوت هنرمند که چکچک فلش دوربینها را همزمان با ضربان قلب بینندگان، به شماره میاندازد. غیررسمی یعنی آن آقایی که ساکن وادی محبت ناب است، با شعبده بوسهای، یکتیر و سهنشان میزند؛ هم آرزوی بچگی جوان المپیادی منتقد و جسور را برآورده میکند، هم معمای پیچیده نارضایتی او را حل میکند و هم موتور انگیزه و امیدش را روشن میکند. غیررسمی یعنی یاد ایام کردن حضرت آقا با آن پیرمرد مأخوذ به حیا و زنده کردن خاطره مشترک سالهای دور وقتی که موقع مصافحه و بغل کردن، نزدیک بود با هم بیفتند! غیررسمی یعنی نگین انگشتری امت اسلامی که خودش انگشترهای پیشکش را بر انگشت پیشکسوت صداپیشه، عوض به در میکند تا بگیرد و یکی از آنها فیت انگشت او شود. غیررسمی یعنی دست محبت حضرت آقا که روی شانه هنرمند رادیو مینشیند و عکس دستهجمعی خانمها و آقایان با آقای دوستداشتنی، پنجشنبههای بیت را کارتپستالی میکند.
صد مُلک دل به نیمنظر میتوان خرید و خوبِ خوبان در معاملهای که بخوبی جوش نخورده، بیتقصیر است. بالای سردر بیت رهبری باید برای رسانههای اندرونی و بیرونی بنویسند: «لطفا در معامله محبت آقا با مردم دخالت نکنید». سالهاست که کانالهای خبری و بیخبری، شناخت آقای زمانهشناس را از اوضاع و احوال جامعه، کانالیزه و گلوبلبلی نشان میدهند، تا همیشه این سوال برای مردم کوچه و بازار بیپاسخ بماند که آیا میتوان با رهبری درددل و از او انتقاد کرد. بله، غیررسمی میتوان چشم در چشمان پرمحبت آقا دوخت و او را بیمحبت خطاب کرد و صورت ماه از این کملطفی نهتنها مکدر نشود، بلکه از شدت محبت به گوینده منتقد، گل بیندازد. بعضی رجال سیاسی بلندپایه که موقع شنیدن انتقاد، وجناتشان داد میزند عصبیاند و نمیتوان آنها را با یک من عسل هم خورد، بروند سعه صدر یاد بگیرند. یک جوان جهادی میتواند رهبر جامعه را نقد کند که چرا با توصیه و دستور به صاحبمنصبان برای جوانگرایی در انتصابات فشار نمیآورید و پاسخ بشنود که کلید جوانگرایی در انتصابات، جوانگرایی در انتخابات است.
پنجشنبههای غیررسمی باید به زیارت آقای شهدا رفت تا معلوم شود سلیمانیها چگونه به آب حیات زنده شدند و بر ما اهل قبور، چرا باید فاتحه خواند. نیمه پنهان ماه را هرکه به چشم دل ببیند، از جزر و مد عشق گریزی ندارد.